خلاصه
حاکمیت سازمانی نباید از اثرات آن جدا باشد. بر اساس این فرض، این مقاله مجموعهای از عناصر نظری مرتبط و دغدغههای هنجاری را برای مطالعه حکمرانی و پیامدهای آن ارائه میکند. به طور خاص، این مقاله ترکیبی از مکانیسمهای یکپارچهسازی منابع (قرارداد، اختیار و همکاری) و ساختارها (بازارها، ساختارهای انحصاری و ساختارهای فراگیر) را در نظر میگیرد. این ترکیبات همراه با تأثیرات کلیدی آنها با توجه به اطلاعات، اشتراک گذاری و ایجاد دانش، مشارکت و توانمندسازی تجزیه و تحلیل می شوند. این مقاله با شناسایی معیارهایی برای درک روشهای متنوع ادغام و هماهنگی منابع و پیشبینی اثرات مرتبط، به ادبیات حاکمیت کمک میکند.
معرفی
ایده ای که زیربنای این کار است این است که بین ویژگی های حاکمیت سازمانی و تأثیراتی که انتخاب های حاکمیتی ایجاد می کند، رابطه وجود دارد. این رابطه فراتر از کارایی اقتصادی یک شرکت فردی است و می تواند به سهامداران و جامعه به طور گسترده تری تعمیم یابد. تاکنون، ادبیات تأثیرات حاکمیت را بر عملکرد شرکت، عمدتاً از نظر کارایی اقتصادی، رقابتپذیری و رشد ارزش سهامداران، تحلیل کرده است (Beiner, Drobetz, Schmid, & Zimmermann, 2006; Black & Kim, 2006; Klapper & Love, 2004). با این حال، یک رویکرد یکپارچه که اثرات گستردهتر انتخابهای هماهنگی، از جمله تأثیرات بر سهامداران مختلف و به طور گستردهتر بر جامعه را در نظر میگیرد، وجود ندارد. به نظر ما، این امر تا حدی ناشی از فقدان چارچوبی برای مطالعه حاکمیت و اجزای آن است.
در کنار رویکرد حکمرانی استراتژیک (که توسط کاولینگ و ساگدن، 1998؛ هایمر، 1972؛ پیتلیس و ساگدن، 1986؛ زیتلین، 1974 ایجاد شد)، ما حکمرانی را به عنوان مجموعه قوانینی در نظر می گیریم که دسترسی به لایه های به هم پیوسته تصمیم گیری را تعریف می کند. لایه بالایی جایی است که جهت استراتژیک تعریف می شود (Zeitlin، 1974). سطح میانی استراتژی های تعریف شده در بالای سلسله مراتب را با سطح عملیاتی در پایین پیوند می دهد (هایمر، 1972). دسترسی به لایه های مختلف، کنترل و قدرت استراتژیک بازیگران را مشخص می کند (کاولینگ و ساگدن، 1998؛ پیتلیس و ساگدن، 1986). سوال اصلی در این رویکرد این است که چه کسی تصمیم می گیرد چه چیزی تولید شود، چگونه تولید سازماندهی شود و چگونه مازاد توزیع شود. این موضوعات برای گروههای مختلفی مرتبط است که علیرغم علایقشان، دسترسی به کنترل استراتژیک (Sachhetti, Sacchetti, & Sugden, 2009). این یک موضوع اقتصاد سیاسی است، زیرا طرد سهامداران از عملکرد کنترل، منبع شکست استراتژیک است (کاولینگ و ساگدن، 1998؛ پیتلیس و ساگدن، 1986)، مانند عدم دربرگیری بیشتر همه منافع مرتبط و منافع جامعه. به طور گسترده در تصمیم گیری های اقتصادی (بلیر، 1995؛ برانستون، کاولینگ، و ساگدن، 2006؛ ساکتی و ساگدن، 2003، 2011؛ ساکتی و همکاران، 2009؛ ساکونی، 2006). در تحلیل سازمانی، اهمیت صدا دادن به جوامع مورد علاقه توسط هیرشمن (1980) در اثر اصلی خود “خروج، صدا و وفاداری” که در آن او به صراحت رفتارها را در یک زمینه جمعی در نظر می گیرد، تاکید شد. تجزیه و تحلیل او به طور خاص حاکی از مزایای عمومی مشارکت و صدا به جای خروج است.
چالش، برای ما، قدردانی از تفاوتها در امکانات حکومتی و مرتبط کردن هر گزینه با اثرات خاص است. به طور خاص، هدف ما ارائه پاسخی به این چالش با توسعه یک چارچوب خاص است که انواع راهحلهای حاکمیتی ممکن را به هم مرتبط میکند و سپس پیامدهای آنها را از نظر توانایی آنها در شامل کردن ذینفعان و پیشبرد منافع جمعی ارزیابی میکند. ما قراردادها، اختیارات و همکاری را به عنوان سه روش هماهنگی در نظر می گیریم که در درجات مختلف در جایگزین های ساختاری کلاسیک ویلیامسونی، عمدتاً بازار و مبادله از یک سو، و راه حل های اداری از سوی دیگر، مشخص می شوند. برای راهحلهای اداری، ما دو گزینه را در نظر میگیریم (مانند ساکتی، 2015): حکومت انحصاری و فراگیر، که دومی دارای سطوح بالایی از مشارکت و حق ابراز نظر و تصمیم گیری است. ما این سه روش (بازارها، ساختارهای انحصاری و ساختارهای فراگیر) را برای شناسایی عناصری که ممکن است شکست استراتژیک از آنها سرچشمه بگیرد، با تمرکز بر دانش، مشارکت و توانمندسازی ارزیابی میکنیم و میپرسیم که چه ویژگیهایی در عوض ممکن است منافع عمومی را تقویت کند. هدف رویکردی که ما توسعه میدهیم، برجسته کردن نقش منحصربهفردی است که انتخابهای حاکمیتی در سطح جمعی دارند، و دیدگاهی مکمل اما متفاوت از رویکردهای تثبیتشده در اقتصاد سازمانی ارائه میکند که در عوض بر مسائل کارایی داخلی متمرکز شدهاند (کوز، 1937؛ ویلیامسون، 1973؛ رجوع کنید به همچنین Apparao، Garnevska و Shadbolt، 2019). ساختارهای انحصاری و ساختارهای فراگیر) برای شناسایی عناصری که ممکن است شکست استراتژیک از آنها سرچشمه بگیرد، با تمرکز بر دانش، مشارکت و توانمندسازی، و ما میپرسیم که چه ویژگیهایی ممکن است منافع عمومی را تقویت کند. هدف رویکردی که ما توسعه میدهیم، برجسته کردن نقش منحصربهفردی است که انتخابهای حاکمیتی در سطح جمعی دارند، و دیدگاهی مکمل اما متفاوت از رویکردهای تثبیتشده در اقتصاد سازمانی ارائه میکند که در عوض بر مسائل کارایی داخلی متمرکز شدهاند (کوز، 1937؛ ویلیامسون، 1973؛ رجوع کنید به همچنین Apparao، Garnevska و Shadbolt، 2019). ساختارهای انحصاری و ساختارهای فراگیر) برای شناسایی عناصری که ممکن است شکست استراتژیک از آنها سرچشمه بگیرد، با تمرکز بر دانش، مشارکت و توانمندسازی، و ما میپرسیم که چه ویژگیهایی ممکن است منافع عمومی را تقویت کند. هدف رویکردی که ما توسعه میدهیم، برجسته کردن نقش منحصربهفردی است که انتخابهای حاکمیتی در سطح جمعی دارند، و دیدگاهی مکمل اما متفاوت از رویکردهای تثبیتشده در اقتصاد سازمانی ارائه میکند که در عوض بر مسائل کارایی داخلی متمرکز شدهاند (کوز، 1937؛ ویلیامسون، 1973؛ رجوع کنید به همچنین Apparao، Garnevska و Shadbolt، 2019).
مقاله یک فرآیند گام به گام را دنبال می کند. در ادامه این مقدمه، بخش دوم به طور خلاصه عناصری را که برای ارزیابی حکمرانی استفاده میشوند، معرفی میکند. بخش سوم به سه مکانیسم هماهنگی می پردازد که در مورد هماهنگی بر اساس قراردادها، هماهنگی بر اساس اختیارات و هماهنگی مبتنی بر همکاری بحث می کند. همکاری (و اصول آن – رجوع کنید به نوکوویچ، 2008) منحصراً برای تعاونی ها دیده نمی شود، بلکه به عنوان یک روش هماهنگی که برای اشکال مختلف سازمانی در سطوح مختلف شدت قابل اجرا است. بخش چهارم بر سه ساختار هماهنگی، یعنی بازارها، ساختارهای انحصاری و فراگیر تمرکز دارد. بخش پنجم تأثیر مکانیسمها و ساختارها را بر ویژگیهای خاص سازمانی با تمرکز بر اطلاعات و دانش و همچنین توانمندسازی و شمول معرفی میکند. بخش شش، تعاملات میان مکانیسمها، ساختارها و فرآیندهای هماهنگی را توسعه میدهد. بخش هفت به طور کلی به بررسی پیامدهای ارزیابی اثرات اشکال مختلف حکمرانی با تمرکز بر خروجی ها، نتایج و تأثیرات می پردازد. نظرات پایانی سپس دنبال کنید.
قطعات بخش
چگونه حکمرانی را مطالعه کنیم؟
به طور کلی، ادبیات حاکمیت بر جنبههای به حداقل رساندن هزینه، بر اساس فرضیات عقلانیت محدود و ویژگی دارایی (Nooteboom، 1993؛ ویلیامسون، 1985) یا، به طور متناوب، بر توزیع قدرت کنترل استراتژیک (Cowling & Sugden) تأکید کرده است. ، 1998؛ هایمر، 1972؛ ایتو-گیلیس، 2012). ادبیات در چارچوب شرکت مدرنی که در نهادهای بازار نئولیبرال فعالیت می کند، توسعه یافته است که بر وجود قراردادهای خصوصی تکیه دارند.
مکانیسم های هماهنگی
اقتصاد سازمانی تاکید می کند که هماهنگی با هدف تخصیص و توزیع منابع بر اساس معیارهای شفاف، هماهنگ کردن رفتارها و سازگار کردن آنها با اهداف شرکت، و همچنین تقویت ثبات در اهداف و تصمیمات اتخاذ شده در لایه های مختلف حاکمیتی است (سابل، 1993؛ ویلیامسون، 2000). به موازات آن، هماهنگی به ثبات در تصمیمات سرمایهگذاری کمک میکند، بهویژه زمانی که ویژگی دارایی بالا باشد و بتوان اقتصادها را از نظر مدولار بودن درک کرد.
ساختارهای هماهنگی
تاکنون به سه روش مختلف هماهنگی منابع پرداخته ایم: قرارداد، اختیار و همکاری. این روشها در ساختارهای هماهنگی بسیار متفاوتی ظاهر میشوند: بازار، ساختارهای انحصاری و ساختارهای فراگیر (ساکتی، 2015؛ ساکتی و ساگدن، 2003). همانطور که در زیر توضیح داده شد، در هر ساختار هر سه روش هماهنگی وجود دارد، هرچند با وزن های متفاوت. به عنوان مثال، در ساختارهای انحصاری، شیوه رایج هماهنگی، اختیار است
ویژگی های رویه ای
فضای سازمانی تعریف شده توسط ساختارها (بازارها، ساختارهای انحصاری و فراگیر) و روش های هماهنگی (قراردادها، اختیارات، همکاری) با سطوح عملیاتی یک سازمان در تعامل است و بر روی شیوه هایی که ممکن است به نفع یا مانع ادغام صداهای چندگانه باشد، تأثیر می گذارد. ادبیات حاکمیت به جنبه های مختلفی از ویژگی های رویه ای حکمرانی پرداخته است. پل زدن این رویکردها از طریق انواع هماهنگی مزیت برجسته سازی را دارد
پل زدن عناصر تحلیلی
اکنون بخشهای مختلف چارچوب خود را گرد هم آوردهایم تا ببینیم چگونه ترکیب ساختارها (بازار، ساختارهای انحصاری و فراگیر) و روشهای هماهنگی (قراردادها، اختیارات، همکاری) با جنبههای رویهای سازمانهایی که انتخاب کردهایم، تعامل دارند. دانش، مشارکت ذینفعان و توانمندسازی) برای ایجاد پیامدها در سطح جمعی. به صورت گرافیکی، چارچوب در شکل 1 نشان داده شده است، که یافته های ما را خلاصه می کند و پیوند می دهد.
نتیجه گیری: آیا می توان اثرات حاکمیت را فرض کرد؟
این تحلیل نشان می دهد که هر مدل حکومتی با یک مکانیسم هماهنگی غالب مشخص می شود، در حالی که مکانیسم های دیگر حاشیه ای باقی می مانند. این کمک مهمی به ادبیات حکمرانی میکند و نشان میدهد که میتوان بین مدلهای مختلف تبعیض قائل شد و در عین حال آنها را در نظر گرفت. این رویکرد با حسابهای موجود که در آن بازارها و سلسله مراتب توجه دانشمندان را قطبی کردهاند، متفاوت است. ویژگی های مدل حکمرانی، در
دیدگاه خود را بنویسید