خلاصه
سرمایه طبیعی در حال تبدیل شدن به موضوع مهمی برای تنوع زیستی جهانی و ریسک حاکمیتی کشورها برای زنجیره تامین مواد غذایی است که می تواند به اهداف توسعه پایدار سازمان ملل متحد 12-15 مرتبط شود. در این مقاله ما ادبیات را برای توسعه یک چارچوب مفهومی برای تعیین اینکه چگونه تعاونیهای صنعت اولیه (مانند کشاورزی و آبزی پروری) میتوانند در مدیریت سرمایه طبیعی نقش داشته باشند، بررسی کردیم. چارچوب مفهومی توسعهیافته نشان میدهد که اعضای تعاونیها نقشهایی در سازمان خود دارند که از سرمایه طبیعی استفاده میکنند. ایفای این نقش ها ممکن است منجر به فعال شدن تعاونی در اداره سرمایه طبیعی خود بر اساس اهداف اقتصادی و اجتماعی شود که توسط اصول و ارزش های تعاونی هدایت می شوند. همکاری با بخش خدمات مالی، تعاونیها میتوانند با اعضای خود برای آموزش و به اشتراک گذاشتن دانش در مورد استراتژیهایی برای مدیریت و/یا کاهش خطر کاهش سرمایه طبیعی درگیر شوند. این را می توان از طریق تکنیک های مدیریت مزرعه و ابزارهای مالی مانند اعتبار و بیمه مدیریت کرد.
معرفی
افزایش فشار بر تولید غذا منجر به تخریب زمین و منابع طبیعی شده است که توسط عوامل دیگری مانند جنگل زدایی و تغییرات آب و هوایی تشدید شده است (سالوینی، دنتونی، هرولد و برگت، 2018). منابع طبیعی را نوعی سرمایه، یعنی سرمایه طبیعی می دانند. سرمایه طبیعی (NC) را می توان به عنوان اجزایی از دارایی های تجدیدپذیر و غیر قابل تجدید زمین در اکوسیستم آن تعریف کرد که جریانی از منافع را برای مردم فراهم می کند (Terama، Milligan، Jiménez-Aybar، Mace، و Ekins، 2016). هنگامی که NC مورد سوء استفاده قرار می گیرد، کاهش ارزش رخ می دهد و اگر به لبه پرتگاه سوق داده شود، بهره وری تهدید می شود که خطرات مهمی را برای اقتصادها در معرض خطر قرار می دهد، ناامنی غذایی را افزایش می دهد و رفاه نوع بشر را به خطر می اندازد (OECD، 2021). در صورت عدم مراقبت، NC می تواند به طور تصاعدی فرو بریزد (Islam, Yamaguchi, Sugiawan, & Managi, 2019).
تولید ناپایدار کشاورزی، برداشت و چرای حیوانات عملکرد و ارائه خدمات اکوسیستم طبیعی را مختل می کند (Grantham, Tibaldeschi, Izquierdo, Mo, Patterson, & Rainey, 2021) که به کاهش NC کمک می کند. کشاورزان می توانند تحت تأثیر تغییرات آب و هوایی، با استفاده بیش از حد از مواد شیمیایی، کودها، خاک ورزی خاک و دام متان انتشار دهنده و غیره به خطر بیفتند، آنها همچنین به کاهش NC و تغییر آب و هوا کمک می کنند.
هدف این مقاله توسعه یک چارچوب مفهومی است که مدیریت NC در سیستم های کشاورزی را از طریق تعاونی ها بررسی می کند. چارچوبهای مفهومی بهعنوان روشهای مفیدی برای نشان دادن درک مشترک بین ذینفعان از روابط و مسیرهای علی اصلی (اولاندر، میسون، وارنل، و تالیس، 2018) و به عنوان طرحی برای ارزشگذاری در بسیاری از ارزیابیها استفاده میشوند (Marais et al., 2019). ). همچنین هدف ما برانگیختن تفکر این موضوع مهم برای تعاونی های کشاورزی/آبزی پروری است.
تعاونی کسب و کاری است که متعلق به اعضایی است که از خدمات آن استفاده می کنند و کنترل می شود (Briscoe & Ward, 2000; ICA 1995). برای اهداف این مقاله، اعضای تعاونی ها کشاورزان هستند و آنها شرکت های خرد، کوچک تا متوسط، یعنی (M)SME ها را نمایندگی می کنند. بر اساس تحقیقات World Cooperative Monitor (2021) در مورد 300 تعاونی برتر برحسب گردش مالی به دلار آمریکا، بخش کشاورزی 32.7 درصد را تشکیل می دهد و از نظر تولید ناخالص داخلی، 31.7 درصد از کل فعالیت های اقتصادی را تشکیل می دهد. این امر باعث میشود تعاونیها و فعالیتهای اقتصادی که از طریق آنها انجام میشوند، به یک پلتفرم قدرتمند در صنعت کشاورزی تبدیل شوند، زیرا تقریباً در همه کشورهای جهان، در کشورهای با درآمد پایین، متوسط و بالا وجود دارند (World Cooperative Monitor, 2021).
تعاونی مالک مزارع فردی نیست. با این حال، مدیریت NC خود به کشاورزان تکیه دارد که به بازده و بازده محصول مورد نیاز تعاونی کشاورزی برای تحویل غذا به بازار کمک می کند. تعاونیها همچنین میتوانند توسط بخش مالی حمایت شوند تا در دورههای چالش برانگیز با محصولات مالی و بیمهای به آرامی فعالیت کنند.
به طور خاص، این مقاله به بررسی چگونگی مشارکت ذینفعان زیر در مدیریت NC از طریق تعاونی ها می پردازد:
- 1)
اعضای کشاورز تعاونی های کشاورزی
- 2)
هیئت مدیره و مدیریت تعاونی
- 3)
بخش خدمات مالی
تعاونی های کشاورزی معمولاً برای پاسخ به شکست های بازار یا غیرقابل پیش بینی بودن بازار از طریق اقدام جمعی به عنوان جامعه ای از اعضا برای دستیابی به راه حل هایی برای مشکلاتی که با آن مواجه هستند ایجاد می شوند (کوک و ایلیوپولوس، 1999). تمرکز یک تعاونی بر روی اهداف اقتصادی و اجتماعی مهم برای اعضای آن است، نه بر حداکثر کردن سود برای سهامداران (نوکوویچ، 2008). این به معنای نادیده گرفتن اهمیت حداکثرسازی سود نیست. با این حال، تعاونیها متضمن تعهد قویتر و اقدام اجتماعی در قبال سیاستهای جامعه هستند (Juliá & Meliá, 2004) اما همچنان باید برای وجود سود ایجاد کنند.
در رابطه با چارچوب مفهومی در این مقاله، ما پیشنهاد میکنیم که تعاونیها جنبه مهمی برای اهداف اقتصادی و اجتماعی در تلاش برای مدیریت جمعی منابع طبیعی برای پایداری کسبوکار ایفا کنند، زیرا پلتفرمی است که میتواند به برخی از اهداف سازمان ملل دست یابد. اهداف توسعه پایدار (SDGs) و دسترسی به محصولات خدمات مالی را تسهیل می کند که می تواند ریسک عملیات کشاورزی و NC را کاهش دهد.
در این تلاش، سهم این تحلیل در ادبیات این است که گرانش تعاونی ها را در مدیریت NC مطرح کند. ادبیات بر این موضوع متمرکز است که چگونه تعاونیها میتوانند به اهداف توسعه توسعه سازمان ملل متحد کمک کنند و مثالهایی در مورد اینکه چگونه تعاونیهای خاصی میتوانند عملکرد تجاری خود را بهبود بخشند، متمرکز شده است. تحقیقات خاصی در مورد مدیریت NC از طریق تعاونی های کشاورزی هنوز ظاهر نشده است.
ساختار باقیمانده این مقاله به شرح زیر است. ابتدا، ادبیات مربوط به این تحقیق را بررسی می کنیم. دوم، از بررسی ادبیات، چارچوب مفهومی خود را برای تعیین اینکه چگونه تعاونیهای کشاورزی میتوانند مبنای کاهش ریسک مربوط به NC خود را تشکیل دهند، توسعه میدهیم. سپس بحثی در مورد اینکه چگونه این چارچوب دارای مفاهیم عملی، محدودیتها و ملاحظات تحقیقاتی آینده است، ارائه میکنیم.
قطعات بخش
بررسی ادبیات
مقالات گسترده ای وجود دارد که پیوند بین تغییرات آب و هوا و سایر چالش های زیست محیطی و سیستم های کشاورزی را توصیف می کند. دستیابی به پایداری و بازآفرینی سرمایه طبیعی نیز بخشی از دستور کار جهانی SDGs 2030 سازمان ملل است. با تمرکز ویژه این تحقیق بر روی تعاونی ها، این یکی دیگر از زمینه های مورد علاقه تحقیقاتی است، همانطور که نقش بخش مالی در کاهش ریسک در فعالیت های کشاورزی است. چگونه NC باید ارزش گذاری شود تا بخشی از آن باشد
چارچوب مفهومی
بر اساس ادبیاتی که در مورد موضوع NC ظاهر می شود، ما چارچوب مفهومی خود را که در شکل 2 نشان داده شده است، پیشنهاد می کنیم.
همانطور که قبلاً اشاره شد، غوری و همکاران با تأمل در مورد اینکه چرا اعضای SME، مانند کشاورزان، به تعاونی ها می پیوندند. (2021a) هفت دلیل را بیان کرد. همه این دلایل می توانند نوعی عنصر NC را در خود داشته باشند. مثلا:
- 1.
نتایج اقتصادی تنها در صورتی قابل تحقق است که NC به ارائه بازده/بازده ادامه دهد.
- 2.
دانش و شبکه برای ارائه اطلاعات و به طور جمعی اعضا مورد نیاز است
نتیجه
چارچوب مفهومی توسعهیافته در شکل 2 میتواند آگاهی دولتها، سازمانهای غیردولتی و خدمات مالی را برای تعامل با تعاونیهای کشاورزی در کشورهای مربوطه به ارمغان آورد. با انجام این کار، سیاستها و بودجه میتوان برای محافظت از NC و در عین حال سرمایهگذاری همزمان در آن برای بلندمدت در دسترس قرار داد.
ممکن است همه کشورها نقاط جمعآوری دادههای فعلی، قابل اعتماد و به اندازه کافی پیچیده برای دریافت اطلاعات مورد استفاده برای ارزیابی تغییرات اقلیمی و تغییرات آب و هوایی نداشته باشند.
دیدگاه خود را بنویسید