خلاصه
این مقاله به بررسی چالشهایی میپردازد که تعاونیهای کارگری هنگام فعالیت و مدیریت افراد در سراسر مرزها با آن مواجه هستند. با تکیه بر تحقیقات کیفی روی دو تعاونی چند ملیتی موندراگون بر اساس دادههای طولی و مصاحبههای عمیق، به معضلات ناشی از چندملیتی شدن تعاونیها از طریق ایجاد شرکتهای تابعه در خارج میپردازیم و تنشهای پیرامون «همکاری» را نشان میدهیم. شرکت های تابعه خارجی، یعنی بازتولید فرمول سازمانی تعاونی و انتقال سیاست ها و رویه های خاص آن به شرکت های تابعه خارجی. یافته اصلی تحقیق این است که در پس ابزاریسازی موانع نهادی مختلف توسط ساختار مدیریتی تعاونیهای مادر برای توجیه عدم همکاری شرکتهای تابعه خارجی، عوامل دروغی ناشی از روابط قوای ستاد-فرعی، و همچنین از مالکان-اعضای اصلی تعاونی که به دنبال حفاظت از منافع خود هستند. در واقع، تفکیک آشکاری بین گفتمان شرکتی موندراگون در مورد ترویج مشارکت و دموکراسی در خارج از کشور و رویههای واقعی که در داخل شرکتهای تابعه خارجی عملیاتی هستند، یافت شده است. این مقاله همچنین برخی مفاهیم عملی را برای تعاونیهای چندملیتی ترسیم میکند که میخواهند مدل تعاونی را به شرکتهای تابعه خارج از کشور گسترش دهند.
معرفی
آخرین بحران ادواری نظام سرمایه داری و بحث فزاینده پیرامون هژمونی مدل شرکت سرمایه گذار، توجه مجدد را به تعاونی های کارگری (WCs) به عنوان اشکال جایگزین امکان پذیر سازماندهی در اقتصاد جهانی شده امروز جلب کرده است (پارکر، چنی، فورنیه و زمین، 2014). WCها معمولاً به عنوان مشاغل کوچک متعلق به اعضا نشان داده می شوند که منحصراً در سطح داخلی فعالیت می کنند (Williamson, Imbroscio, & Alperovitz, 2003) و به عنوان بالاترین بیان دموکراسی در محل کار در نظر گرفته می شوند زیرا تصمیمات بر روی یک عضو / یک عضو گرفته می شود. بر اساس یک رأی (تامپسون، 2015). با این حال، همانطور که شواهد تجربی رو به افزایش نشان می دهد (به عنوان مثال، نوکوویچ و سنا، 2007؛ مک مورتری و رید، 2009؛ سیبل، 2016)، فشارهای جهانی شدن، بسیاری از تعاونی ها را وادار به جهانی شدن از طریق راه اندازی شرکت های تابعه کرده است. بنابراین تبدیل به شرکت های چند ملیتی (MNCs) می شود. در این زمینه، ادبیات رو به رشدی درباره تعاونیهای چندملیتی پدید آمده است که عمدتاً بر موضوعات تجاری مانند درجه بینالمللیسازی متمرکز است (Bijman, Pyykkönen, & Ollila, 2014؛ Heyder, Macus, & Theuvsen, 2011) و استراتژیهایی که برای دسترسی دنبال میشوند. بازارهای خارجی (بیژمان و همکاران، 2014؛ پرز-سوآرز و اسپاسندین-بوستلو، 2014؛ الو و همکاران، 2014؛ پرز-سوآرز، سانچز-تورنه، و اسپاسندین-بوستلو، عملکرد و رقابت اقتصادی، 2017) افزایش یافته است. و پرامون، 2011؛ هیدر و همکاران، 2011)، یا نوآوری های سازمانی و تجاری که از طریق گسترش جهانی و شبکه سازی به دست آمده اند (جولیا، ملیا، و گارسیا-مارتینز، 2012؛ پرز-سوآرز و اسپاسندین-بوستلو، 2014).
در مقابل، همانطور که توسط Kasmir (2016) ادعا شده است، ادبیات علمی در مورد تعاونی های چند ملیتی معمولاً فاقد یک توضیح عمیق و انتقادی از تناقضات ناشی از بین المللی شدن است و تمایل دارد که زندگی سازمانی روزانه و شیوه های استخدامی در شرکت های تابعه خارجی را نادیده بگیرد. به حاشیه راندن تجربیات کارگران این تحقیق با در نظر گرفتن اینکه WC ها شرکت های مردم محور هستند که در آنها گسترش بین المللی ممکن است چالش های منحصر به فردی را برای وفادار ماندن به ارزش های دموکراتیک مشخصه و شیوه های کارگرمحور خود در پی داشته باشد (Bretos & Marcuello, 2017). همانطور که توسط Flecha و Ngai (2014): 667 اشاره شد، انتظار می رود WC ها “ارزش های تعاونی را حفظ کنند و بر شرایط اشتغال در شرکت های تابعه جدید خود تأثیر منفی نگذارند. [و در نتیجه، از آنها خواسته می شود که اشکال جایگزین سازمانی را که می تواند به نیازهای اقتصادی، اجتماعی و دموکراتیک جامعه پاسخ دهد، کشف کنند. در واقع، چندین نویسنده خواستار کاوش در معضلات بالقوه موجود در چندملیتی شدن WCها و تنش های پیرامون بازتولید مدل تعاونی و شیوه های خاص آن در شرکت های تابعه خارجی شده اند (Bretos & Marcuello, 2017; Carruthers, Crowell, & Novkovic, 2009; چنی، سانتا کروز، پردو، و نازارنو، 2014). & Novkovic، 2009; چنی، سانتا کروز، پردو، و نازارنو، 2014). & Novkovic، 2009; چنی، سانتا کروز، پردو، و نازارنو، 2014).
با توجه به بحث فوق، هدف تحقیق ما روشن کردن چالشهایی است که WCها هنگام کار و مدیریت افراد در سراسر مرزهای ملی و فرهنگی با آن مواجه هستند. با تکیه بر یک مطالعه کیفی دو تعاونی چند ملیتی متعلق به شرکت تعاونی معروف موندراگون (MCC)، فرآیند چند ملیتی شدن این WCها، پویایی کنترل مرکزی و استقلال فرعی، و بازتولید فرمول تعاونی و انتقال را بررسی می کنیم. از عملکردهای مشخصه منابع انسانی (HR) آن به شرکت های تابعه خارجی. یافتههای ما نشان میدهد که چندملیتیسازی میتواند به شکلگیری یک سلسله مراتب کارگری جهانی منجر شود، که در آن منافع اعضای تعاونی در ستاد (HQ) بر منافع نیروی کار بینالمللی که از حقوق و مزایای عضویت تعاونی محروم هستند، غلبه دارد. و جایی که تصمیمات تجاری کلیدی در مورد سرنوشت کارخانه های خارج از کشور در مرکز تعاونی متمرکز است. علاوه بر این، شواهدی از تفکیک آشکار بین گفتمان مدیریتی MCC در مورد گسترش مشارکت و دموکراسی در خارج از یک سو، و تصمیمات و اقدامات واقعی که در داخل شرکت های تابعه خارجی اجرا می شود، از سوی دیگر یافتیم. در واقع، تحقیق ما نشان میدهد که چگونه محدودیتهای سازمانی و مسائل مربوط به قدرت و منافع نه تنها مانع از تبدیل نیروگاههای خارجی به WC میشود، بلکه مشارکت قابل توجه کارکنان، همبستگی دستمزدها، امنیت شغلی و سایر شیوههای منابع انسانی مرتبط با مدل تعاونی را نیز متوقف میکند. ما شواهدی از تفکیک واضح بین گفتمان مدیریتی MCC در مورد گسترش مشارکت و دموکراسی در خارج از یک سو، و تصمیمات و شیوه های واقعی که در داخل شرکت های تابعه خارجی اجرا می شود، از سوی دیگر یافتیم. در واقع، تحقیق ما نشان میدهد که چگونه محدودیتهای سازمانی و مسائل مربوط به قدرت و منافع نه تنها مانع از تبدیل نیروگاههای خارجی به WC میشود، بلکه مشارکت قابل توجه کارکنان، همبستگی دستمزدها، امنیت شغلی و سایر شیوههای منابع انسانی مرتبط با مدل تعاونی را نیز متوقف میکند. ما شواهدی از تفکیک واضح بین گفتمان مدیریتی MCC در مورد گسترش مشارکت و دموکراسی در خارج از یک سو، و تصمیمات و شیوه های واقعی که در داخل شرکت های تابعه خارجی اجرا می شود، از سوی دیگر یافتیم. در واقع، تحقیق ما نشان میدهد که چگونه محدودیتهای سازمانی و مسائل مربوط به قدرت و منافع نه تنها مانع از تبدیل نیروگاههای خارجی به WC میشود، بلکه مشارکت قابل توجه کارکنان، همبستگی دستمزدها، امنیت شغلی و سایر شیوههای منابع انسانی مرتبط با مدل تعاونی را نیز متوقف میکند.
در ادامه این مقدمه، بخش بعدی مروری کوتاه بر ادبیات مربوط به بینالمللیسازی و مدیریت منابع انسانی در شرکتهای چندملیتی ارائه میکند. بخش سوم روش تحقیق را شرح می دهد. گزارش چهارم در مورد یافته های تجربی کلیدی. بخش پایانی نتایج اصلی تحقیق را برجسته میکند و برخی مفاهیم عملی را برای WCها در انتشار ارزشها و شیوههای تعاونی در شرکتهای تابعه خود ترسیم میکند.
قطعات بخش
بررسی ادبیات
با توجه به ادبیات جریان اصلی، بینالمللیسازی به یک استراتژی ضروری برای شرکتها برای ماندن در رقابت در بازارها، به ویژه در شرایط بحران اقتصادی تبدیل شده است (لی و ماخیجا، 2009). آثار گوناگونی، استراتژیهای بینالمللیسازی را که توسط شرکتها دنبال میشوند، تجزیه و تحلیل کردهاند، و پیشزمینهسازی برونشرکت را در میان مهمترین و رایجترین کاربردها قرار دادهاند (پیمانکار، کومار، کوندو، و پدرسن، 2010). همانطور که توسط Kedia و Mukherjee (2009): 251 اشاره شده است، “Offshoring به عنوان یک
طرح تحقیق و مطالعه موردی
برای نزدیک شدن به این مسائل، ما یک مطالعه تجربی کیفی بر روی گروه موندراگون انجام دادیم، که به طور گسترده به عنوان مشهورترین و موفق ترین شرکت متعلق به کارگران در جهان و فرزند پوستر جنبش تعاونی در سراسر جهان شناخته می شود (تامپسون، 2015). در واقع، ناظر تعاونی جهانی که توسط اتحاد بینالمللی تعاون تدوین شده است، MCC را در صدر بزرگترین شرکتهای تعاونی صنعتی در جهان قرار میدهد (اتحاد تعاون بینالمللی، 2017).
چندملیتی شدن تعاونیهای موندراگون: از تعاونیهای محلی تا هیبریدهای «همکار»
تجربه موندراگون در کشور باسک به دنبال تأسیس فاگور (که قبلاً اولگور نامیده می شد) در سال 1956 به وجود آمد، که پیرامون آن تعداد زیادی تعاونی از جمله ادرلان در سال 1963 ایجاد شد. با الهام از دکترین اجتماعی کاتولیک کشیش Arizmendiarrieta، این تعاونی ها شروع به کار کردند. به عنوان سازمانهای دموکراتیک کوچک، با ریشههای قوی در قلمرو و حس قدرتمند جامعه، حول مفهوم یک جامعه کاری انسانی بر اساس این تصور که همه
بحث و نتایج
این مقاله چالشهایی را که تعاونیهای کارگری هنگام فعالیت در میان شکافهای ملی و نهادی با آن مواجه هستند، نشان میدهد. اولا، با تجزیه و تحلیل چندملیتی شدن WCها، به ادبیات رو به رشدی که بر معضلات تحمیل شده توسط فشارهای رو به رشد جهانی شدن بازار برای تعاونی ها تحمیل می شود کمک می کنیم تا ابعاد اقتصادی و اجتماعی را متعادل کنند (به عنوان مثال، کاتکارت، 2013؛ هراس، 2014؛ پارکر و همکاران. .، 2014). تحقیقات ما نشان می دهد که چگونه گسترش بین المللی می تواند تقاضاهای رقیب را تشدید کند
دیدگاه خود را بنویسید