نکات برجسته
•
تعاونی ها شرکت های پیچیده ای با اهداف و اهداف متعدد هستند که توسط بیانیه ICA در مورد هویت تعاونی تعریف شده است.
•
آنها اغلب به صورت دوتایی، به عنوان موجودیت های اجتماعی و اقتصادی، مفهوم سازی می شوند که پارادوکس ها را تشکیل می دهند.
•
دوگانگی (پارادوکس) در تعاونی ها در سطوح مختلف مورد بررسی قرار می گیرد: انگیزه های فردی. اهداف سازمانی؛ و تاثیرات جامعه
•
انجمن گرایی به عنوان کنش جمعی در هسته ماهیت پیچیده تعاونی قرار دارد که به جای ویژگی های دوگانه متمایز، مکمل است.
•
تعاونی ها به عنوان شرکت های جمعی (سهم های جمعی، مالکیت، منفعت، تصمیم گیری و کنترل) تعریف می شوند.
خلاصه
نقشها و اهداف متعدد به طور طبیعی در ایده تعاونی که توسط بیانیه هویت تعاونی (ICA، 1995) و در نتیجه در عملکرد شرکتهای تعاونی ثبت شده است، ذاتی هستند. این ماهیت پیچیده ناشی از ماموریت تعاونی به عنوان ماهیت دوگانه مفهومسازی شده است که در DNA همه تعاونیها وجود دارد. با این حال، این مفهوم تا حدودی مبهم است و یک چارچوب نظری جامع وجود ندارد. تحقیقات قبلی به دوگانگی در سطوح مختلف و به وضوح مشخص نشده، چه به عنوان انگیزههای فردی اعضا، ویژگیهای سازمانی، یا تأثیر جامعه، که در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است، پرداخته است. علاوه بر این، چارچوبهای دوگانگی و پارادوکس را در تحقیقات شرکت تعاونی بررسی میکنیم تا بر ویژگیهای مکملی که شرکت تعاونی را تعریف میکنند، تأکید کنیم و به توضیح بیشتر در مورد شیوههای انجمنی در قلب این بحثها کمک کنیم. انجمن گرایی در این مقاله به عنوان اقدام مشترک و مسئولیت های عضویت در رابطه با مشارکت های جمعی، مالکیت، منفعت، تصمیم گیری و کنترل توصیف شده است. علاوه بر این، ما این بحث را گسترش میدهیم که تعاونیها زمانی قویترین تأثیر را دارند که ارزشها و ویژگیهای سازمانی منحصربهفرد خود را به رسمیت بشناسند و از آنها بهره ببرند، که توسط بنیادهای انجمنی آنها مطلع شدهاند.
مقاله قبلی در شماره مقاله بعدی در شماره
کلید واژه ها
تعاونی طبیعت دوگانه تعاونی هویت تعاونی مکملیت انجمن گرایی سازمانی جمعی
1. معرفی
در حالی که محققان مدتهاست متوجه شدهاند که بیشتر سازمانها دارای منطقهای چندگانه هستند و سازمانها باید به طور مستمر به خواستههای نهادی متعدد خارجی و داخلی پاسخ دهند (Besharov & Smith, 2014)، این امر بهویژه در زمینههای تعاونی به دلیل ماهیت پیچیدهشان مشهود است. دوگانگی سازمانی، همانطور که در ادبیات تعاونی اعمال می شود، و همچنین پارادوکس سازمانی (لوئیس، 2000؛ اسمیت و لوئیس، 2011؛ ساندارامورتی و لوئیس، 2003) چارچوب هایی هستند که اغلب برای ساده کردن زمینه های پیچیده استفاده می شوند. دوگانگی ها، شخصیت پردازی های دوتایی یا قطب های متضاد، به عنوان سازه های شناختی به ما کمک می کنند تا پیچیدگی را درک کنیم و تنش های درک شده بین نیروهای مخالف را مدیریت کنیم. شرکت تعاونی به عنوان یک سازمان ترکیبی با ویژگی های دوگانه، به عنوان یک شرکت و انجمنی از اعضا شناخته می شود (درهیم، 1952؛ دراپری، 2021؛ فاوک، 1948؛ مالو و وزینا، 2004؛ وینی، 1994 همانطور که در Malo & ذکر شده است. وزینا، 2004). در حالی که دوگانگی تعاونی را می توان از دیدگاه ها و رشته های متعدد مورد بحث قرار داد، بیشتر توسعه نظریه تعاونی در حوزه اقتصاد نئوکلاسیک رخ داده است، که بنابراین پارادایم غالب، اما همچنین پارادایم بسیار مورد انتقاد است. با این حال، این رویکرد تقلیل گرایانه تمایل به یکسان سازی تحلیلی مفروضات، اهداف و مقاصد دارد و بنابراین پیچیدگی تعاونی ها از جمله اهداف متنوع اقتصادی و غیراقتصادی آن ها را نادیده می گیرد، که دوگانگی تعاون را به یک موضوع معضل تبدیل می کند (Mooney & Gray, 2002; پوسا، مونکنن، و واریس، 2013). به گفته تورگرسون، رینولدز و گری (1997) هر دو فلسفه اجتماعی و اقتصادی همکاری در جهت گیری های مختلف ذاتی در ایده تعاون استفاده می شوند که شامل سودآوری، ارائه خدمات به اعضا و درک معنا می شود. در این مقاله ما استدلال میکنیم که تعاونیها زمانی بیشترین سود را میبرند که بتوانند تعادلی بین نقشهای تجاری و انجمن پیدا کنند و دوگانگیهای متضاد را به عنوان نیروهای همافزا قرار دهند.
وقتی صحبت از تحقیقات تعاونی می شود، دوگانگی اساساً به تنش در ارزش ها بین ویژگی های اقتصادی و اجتماعی شرکت تعاونی اشاره دارد. به این معنا، دوگانگی ذاتی همه تعاونی هایی است که به بیانیه ICA در مورد هویت تعاونی پایبند هستند (ICA، 1995). تعاونی طبق تعریف شامل یک بعد اجتماعی است تا هدف تعاونی، ارزش ها و اصول هنجاری را حفظ کند و در عین حال نیازهای اجتماعی را از طریق ابزارهای اقتصادی ارضا کند. دستیابی به تعادل بین هدف اجتماعی و اقتصادی مستلزم تعهد به مدل مبتنی بر ارزش های تعاونی، همراه با مدیریت فعال محیطی پویا و همیشه در حال تغییر است. جنبه به ظاهر متناقض (و در عین حال مکمل) این ویژگی ها، یک منطقه قابل توجه تنش در بخش تعاونی است. برآمده از فلسفه و نظریه تعاون و جنبش تعاونی از یک سو و ف
از سوی دیگر، از سوی دیگر، از عملکرد همکاری در سازمانهایی که برای رسیدن به اهداف خود در اقتصاد عمل میکنند (تورگرسون و همکاران، 1997)، متون کنونی مضامین، دیدگاهها و نقاط مبدأ زیادی را ارائه میکند که برخی از آنها متناقض هستند. با یکدیگر.
ما استدلال می کنیم که دوگانگی تعاونی یک مفهوم چند وجهی است که نیاز به بررسی عمیق تر دارد. تحقیقات قبلی دوگانگی سازمانی تعاونی را به عنوان یک تقسیم اساسی به نقش های تجاری و اعضای جامعه توصیف می کند (پوسا، هوکیلا، و واریس، 2016). ویژگی های اقتصادی و اجتماعی (لوی و دیویس، 2008)؛ هدف مالی و اجتماعی (نوکوویچ، 2012)؛ در حالی که محتوا و معنای عمیق دوگانگی، تجلی آن در عمل، مبانی خرد اقتصادی و به ویژه پیوندهای متقابل آنها هنوز تا حد زیادی مورد تئوری قرار نمی گیرد. این مقاله سعی دارد با قرار دادن مفاهیم فوق در چارچوبی منسجم، که با بیانیه ICA در مورد هویت تعاونی هماهنگ است، این شکاف را پر کند. این چارچوب از طریق بینش هایی توسعه می یابد که تنها از طریق یک دیدگاه چند رشته ای امکان پذیر است.
ما به دنبال بررسی این موضوع در یک سطح کلی هستیم در حالی که به طور همزمان اذعان می کنیم که تنوع قابل توجهی بین انواع مختلف تعاونی (مصرف کننده، تولید کننده، کارگر، چند سهامدار)، بخش فعالیت (به عنوان مثال کشاورزی، اعتبار، تولید فناوری، خرده فروشی، اجتماعی) وجود دارد. تأمین رفاه، مسکن)، «جهت گیری سیاسی (یعنی میزان مشارکت در ارزش ها و اقدامات اقتصاد سرمایه داری و/یا تعهد اصلاح طلبانه)» (نلسون و همکاران، 2016، ص 289)، و هدف شرکت. در ادامه، برخی از این تفاوت ها را برای تشریح توضیح خواهیم داد.
ساختار مقاله به شرح زیر است: در بخش بعدی به طور خلاصه بیان می کنیم که چگونه ماهیت دوگانه تعاونی ها در ادبیات سازمان های تعاونی با پیوندهایی با ادبیات پارادوکس سازمانی درک شده است. بررسی عمیقتر تداعیگرایی ضمنی در چارچوبهای دوگانگی تعاونی در بخش سوم بررسی میشود و به دنبال آن یک شرکت تعاونی جمعی شامل ساختار سازمانی انجمنگرایانه ارائه میشود. بحثی که ایده ها را تقویت می کند، بخش پنج را ارائه می کند، در حالی که بخش شش به پایان می رسد.
2. دوگانگی و تفاسیر آن در ادبیات تعاونی
مفهوم فراگیر دوگانگی توسط گریتز و اسمیت (2008) به عنوان «حضور همزمان کیفیات رقابتی و ظاهراً متضاد» (ص 270) تعریف شده است، در حالی که پارادوکس به طور مشابه به عنوان «عناصر متناقض و در عین حال مرتبط به هم که به طور همزمان وجود دارند و ادامه دارند» تعریف شده است. در طول زمان» (اسمیت و لوئیس، 2011). در عین حال، “عناصر مکمل هستند که هر یک برای رفاه سازمان ضروری است اما کافی نیست” (اشفورث و رینگن، 2014). دوگانگی و پارادوکس به جای یکدیگر در مطالعات سازمانی استفاده می شوند و به عنوان روشی برای شناسایی تنش هایی عمل می کنند که دارای ویژگی های “پویا، همزیستی و متقابل” هستند و مفاهیم را به واقعیت قابل مدیریت تبدیل می کنند (گریتز و اسمیت، 2008، ص 273). به طور خلاصه، دوگانگی یا پارادوکس تنشی است که بین مجموعهای از ویژگیها نمایان میشود: متناقض (همزمان)، مرتبط (رابطهای، جدایی ناپذیر)، پایدار و پویا (گریتز و اسمیت، 2008؛ اسمیت و لوئیس، 2011).
طبیعت دوگانه در تعاونی ها معمولاً به این معناست که آنها دو چیز در یک هستند: یک شرکت تجاری و یک انجمن (کوته، 2019؛ درهیم، 1952؛ فاوک، 1948؛ لاویل و مندل، 2007؛ لوی، 2006؛ وینی همانطور که در مالو ذکر شده است. و ویزینا، 2004). دو روی سکه بر مجموعههای متفاوتی از ارزشها تکیه دارند و اغلب متضاد تلقی میشوند. با این حال، ماهیت دوگانه نشاندهنده هویت اصلی تعاونی است که بر یک مجموعه واحد از ارزشها دلالت دارد، بنابراین در تئوری متناقض نیست. با این حال، در عمل، معنا و اجرای دوگانگی تا حدودی مبهم و مملو از تنش است (Puusa et al., 2013, 2016).
این دوگانگی همچنین میتواند بهعنوان حضور منطقهای چندگانه در سازمانها تعبیر شود که در آن هر یک مجموعه منسجمی از اصول سازماندهی را برای قلمرو خاصی از زندگی اجتماعی ارائه میکنند، با این حال اذعان میکنند که منطقها میتوانند همپوشانی داشته باشند و/یا با یکدیگر ناسازگار باشند (بشاروف و اسمیت). ، 2014). همانطور که لوئیس (2000) اشاره می کند، پارادوکس ها سازه های شناختی و اجتماعی هستند، “قطبی هایی که همزمانی حقایق متضاد را می پوشانند” (ص. 761). چالش شرکت تعاونی در درک ساده از هدف و ماهیت تعاونی است که اغلب یک روی سکه را از دیگری نادیده می گیرد یا جدا می کند. بشاروف و اسمیت (2014) استدلال می کنند که گاهی اوقات یک منطق می تواند آنقدر مسلط باشد که منطق های دیگر را تحت الشعاع قرار دهد و آنها را برای عملکرد سازمانی بی اهمیت جلوه دهد. با این حال، این کاملاً به بازیگران بستگی دارد: آنها بر نحوه نمونه سازی منطق در سازمان ها تأثیر می گذارند. این امر زمانی مخاطره آمیز می شود که سلطه رهبرانی با ایدئولوژی یک طرفه، بدون درک منطق یکپارچه مبتنی بر ارزش های تعاونی وجود داشته باشد. که در
در عمل، ماهیت دوگانه مدیریت ضعیف می تواند مخرب باشد: اگر بر منافع مالی کوتاه مدت تأکید شود، ارزش اعضای بلندمدت و اجتماعی نادیده گرفته می شود و جنبه های رابطه ای همکاری به خطر می افتد. از سوی دیگر، اگر مطالبات اجتماعی غالب شود، ممکن است خستگی و فرسایش اعضا ایجاد شود و جنبه اقتصادی در بلندمدت آسیب ببیند. دیدن اجتماعی و اقتصادی به عنوان غیرقابل تفکیک و وابسته به یکدیگر گام مهمی برای درک این دوگانگی است. با این حال، اگر پارادایم ها همسو نشوند، مبارزه برای دستیابی به تعادل مناسب ادامه خواهد داشت.
هویت تعاونی مبهم است و به گفته نلسون و همکاران. (2016) این تا حدی به این دلیل است که به طور کلی تعاونیها توجه کمتری از رسانهها، موسسات تجاری و دولتی و تامینکنندگان مدیران سلسلهمحور (مثلاً مدارس کسبوکار) دریافت میکنند که بر آگاهی کلی آنها تأثیر میگذارد و شکلگیری هویت را بیشتر میکند. پیچیده: “تعاونی ها باید ارزش های خود را تعریف و اجرا کنند در حالی که در سیستمی قرار دارند که کم و بیش با آن در تضاد هستند”. با توجه به تأثیر آنها، تعاونی ها علاقه نسبتا کمی را در بین محققان (تجاری) به خود جلب کرده اند و بنابراین این مدل تا حد زیادی در نظریه مدیریت جریان اصلی نادیده گرفته شده است (Kalmi, 2007; Mazzarol, Limnios, & Reboud, 2011; Puusa et al., 2013; پوسا، 2018)، و در جریان اصلی اقتصاد به اشتباه تعریف شده است (داو، 2003). علاوه بر این، تعاونیها به عنوان سازمانهای پیچیده با اهداف گوناگون شناخته میشوند که برخی از آنها ممکن است با یکدیگر در تضاد باشند (دراهیم، 1952؛ جوسیلا، 2007؛ مونی و گری، 2002؛ پوسا و همکاران، 2013؛ اسکورنیک. ، 2002). «یکی از مسائل آزاردهنده در تکامل تفکر تعاونی و بررسی روشهای نظری جدید [..] به وجود اهداف و اهداف متعدد برای سازمان تجارت تعاونی مربوط میشود. برخی از اینها در تفاسیر مختلف از فلسفه های اجتماعی و اقتصادی همکاری گنجانده شده است. آنها از تفاسیر مختلف از مزایای داخلی (عضو) و بیرونی (اجتماعی) سازمان تعاونی ناشی میشوند که از هر دو دیدگاه کوتاهمدت و بلندمدت ارزیابی میشوند. (تورگرسون و همکاران، 1997، ص 9).
ما استدلال میکنیم که تعاونیها زمانی قویتر هستند که از ویژگیهای سازمانی منحصربهفرد خود بهره ببرند و دوگانگیها را بهعنوان نیروهای همافزا قرار دهند. در حالی که ادعا می شود که این مورد برای سازمان ها به طور کلی است، بنیادهای انجمنی به دلیل ارتباط نزدیک با اعضا (تومینن، 2012) و ساختار مالکیت منحصر به فرد، به تعاونی ها برتری می دهند. تعاونی ها از نظر دانش خاص شرکت دارای مزیت رقابتی هستند و درک آنها از نیازهای اعضا را در زمینه محیط کسب و کارشان افزایش می دهد.
دوگانگی، در نهایت، در سطوح مختلف و به وضوح مشخص نشده در ادبیات تعاونی مورد بررسی قرار میگیرد: انگیزههای اعضای فردی، سطح سازمانی، و سطح جامعه (تاثیر). مورد دوم به تصدیق تأثیر مثبت تعاونی ها بر جوامع و دوام آنها اشاره دارد. همچنین در ادبیات به طور گسترده ای شناخته شده است که جنبش تعاونی به دلیل ارزش های سازمانی آنها و ماهیت دوگانه ضمنی تأثیر گسترده ای بر افراد و جوامع دارد. در ادامه به طور مختصر در مورد رویکردها صحبت خواهیم کرد.
2.1. سطح فردی
تعدادی از مطالعات انگیزه های اعضا برای پیوستن به تعاونی ویژگی های رفتاری و ارزش های آنها را بررسی می کنند (به برچال و سیمونز، 2004 مراجعه کنید). اعضای تعاونی اغلب به عنوان «ایدهآلیست» در مقایسه با «پراگماتیست» توصیف میشوند (اشفورث و رینگن، 2014)، یا نیاز روانی به تعلق دارند. همانطور که در Audbrand، Camus و Michaud (2017) توضیح داده شد، تعلق به فعالیت مشترک ایجاد و حفظ هویت، و پارادوکس اساسی همکاری و خودمختاری مربوط می شود.
دیگران به پیوند قوی بین اعضای فردی و تعاونی نگاه می کنند که در مالکیت جمعی به عنوان ویژگی خاص تعاونی به اوج می رسد (Jussila & Tuominen, 2010). طبق نظر نورمارک (1996)، “شکل تعاونی سازمان پتانسیل ایجاد پیوندهای قوی غیرمعمول بین کاربر و شرکت کانونی را دارد” (ص 433)، که تا حدی می تواند با این واقعیت توضیح داده شود که اعضا می توانند تأثیر بگذارند. تعاونی هم از طریق نقش خود به عنوان کاربر و هم به عنوان مالک. این میتواند مالکیت روانشناختی ایجاد کند که به یک حس/احساس ذهنی شخصی از داشتن یک موضوع غیرمادی یا مادی اشاره دارد که احتمالاً تأثیرات نگرشی و رفتاری مثبتی ایجاد میکند (Pierce, Kostova, & Dirks, 2001). این حالت هم به عنوان حالت شناختی و هم حالت عاطفی در نظر گرفته می شود که در آن معنای نهایی مالکیت، ادغام هدف مالکیت با هویت فرد است (دیتمار، 1992؛ جوسیلا، تارکیاینن، سرستد، و هیر، 2015). مالکیت روانشناختی در زمینه تعاونی به احساس عضو اشاره دارد که تعاونی یا بخشی از آن “مال آنها” است و اینکه تعاونی بخشی از خود گسترده عضو است. بنابراین، مالکیت روانشناختی نشاندهنده رابطه ویژه بین اعضا و تعاونیشان است که توسعهدهنده آن است
زمانی که اعضا از طریق شناخت خوب تعاونی و از طریق سرمایه گذاری منابع شخصی در تعاونی کنترل را بر تعاونی اعمال می کنند (Jussila & Tuominen, 2010). وفاداری اعضا با مالکیت روانی (کوت، 2019)، و همچنین با اعتماد و رابطه سرپرستی افزایش مییابد (دیویس، شورمن و دونالدسون، 1997).
مبانی خرد رفتاری که ریشه در روانشناسی دارد بیشتر نشان می دهد که انگیزه های دوگانه (کوری، 2006) بخشی جدایی ناپذیر از مغز و تصمیم گیری انسان هستند. این در تضاد با مفروضات پشت سر هم اقتصادی در اقتصاد نئوکلاسیک است. انگیزههای درونی و انگیزههای دوگانه با ماهیت اجتماعی-اقتصادی سازمانهای تعاونی همسو هستند، زیرا در زمینه تعاونی، افراد بهعنوان مشارکتکنندگان فعال و برابر (دارای ارزشهای خودیاری و مسئولیتپذیری) تلقی میشوند که برای دستیابی به آن همکاری میکنند. یک هدف مشترک (همبستگی). در ادبیات تعاونی اصطلاح homo cooperativus برای این منظور ابداع شده است (Laurinkari, 1997; Puusa & Saastamoinen, 2021; Puusa et al., 2016).
علاوه بر این، افراد میتوانند در انواع مختلف سازمانها یا در رابطه با نقشهای عضو متفاوتی که در یک تعاونی به عهده میگیرند، رفتار متفاوتی داشته باشند (مامونی لیمنیوس، مازارول، سوتار، و صدیق، 2018). اتزیونی (همانطور که در بورگن، 2004 ذکر شد) بر اهمیت زمینه اجتماعی در تجزیه و تحلیل رفتار انسان، به عنوان نقطه مقابل به حداکثر رساندن سودمندی منطقی که صرفاً به انگیزه های مالی خارجی پاسخ می دهد، تأکید می کند. همچنین قابل درک است که مفروضات سادهسازی بیش از حد عقلانیت اقتصادی ناشی از ماهیت تقلیلگرایانه مدل غالب اقتصاد خرد نئوکلاسیک است (زاماگنی، 2008).
یکی دیگر از موضوعات تحقیق در سطح یک عضو، ماهیت عملکردی عضویت بوده است. به جای انگیزه سرمایه گذار (“مالک”)، اعضا یک رابطه کاربر2 با شرکت دارند (بورگن، 2004؛ دان، 1988؛ مازارول و همکاران، 2011؛ نیلسون، 2001). برخلاف شرکتهای تحت مالکیت سرمایهگذار، مالکیت تعاونی ذاتاً سوداگرانه نیست، بلکه در عوض تداعیکننده است، به این معنی که مالک از طریق استفاده سود میبرد و صدای برابر در حاکمیت را تضمین میکند (هانسمن، 1996). به عبارت دیگر، اعضا حامی هستند و برای دستیابی به دسترسی، افزایش مقیاس تولید، جمع آوری منابع و حل و فصل مسائل مورد علاقه مشترک به یک تعاونی می پیوندند. این رابطه کاربر (دان، 1988) همچنین از بیانیه هویت تعاونی ناشی می شود – تعاونی ها انجمن هایی از افراد هستند که نیازها و آرزوهای مشترک خود را از طریق یک شرکت تجاری برآورده می کنند. اعضا به عنوان مالک و “حامی” (کارگران، مصرف کنندگان، تامین کنندگان) بخشی از جمع می شوند. حقوق فردی و جمعی متمایز عضویت وجود دارد، با استفاده از حق و مسئولیت فردی، در حالی که مالکیت و کنترل جمعی هستند (به زیر مراجعه کنید). این دوگانگی مالک – حامی به طور طولانی در ادبیات تعاونی مورد بررسی قرار گرفته است و در مرکز درک ناهمگونی اعضا و هم شکلی است (کوک، 1995، 2018).
این مفروضات خرد رفتاری به ساختار و استراتژی سازمانی وارد می شود.
2.2. سطح سازمانی
به گفته دیویس (1995)، هدف یک تعاونی، «متحد کردن و مشارکت دادن اعضای خود در یک جامعه اقتصادی و اجتماعی برای ایجاد قدرت متعادل بازار و دسترسی به منابع اقتصادی و اجتماعی است که به عنوان افراد عضو قادر به انجام آن نباشند. برای خود جمع کنند» (ص 24). بنابراین، ماهیت دوگانه شکل شرکت تعاونی ریشه ویژگی های متمایز آن است. با این حال، این دوگانگی اقتصادی و اجتماعی در ادبیات تعاونی به طرق مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. اسکورنیک (2002) بیان می کند که تعاونی ها در مورد کارآفرینی مشترک با مالکیت مشترک هستند و در واقع، بیان شده است که ویژگی های اصلی تمایز به ماهیت مالکیت و اهداف کسب و کار ناشی از آن مربوط می شود (سامرویل، 2007).
ماهیت دوگانه شرکت تعاونی ریشه در خاستگاه های اجتماعی آن (انجمن گرایی، که در آن ارزش های اخلاقی همبستگی، برابری، برابری و دموکراسی حاکم است) و رفع نیازهای اعضا از طریق یک شرکت (فعالیت اقتصادی) است. ماهیت شرکت بسته به هدف آن، سطح رقابت، رفتار استراتژیک بازار و فشارهای نظارتی و غیره متفاوت است. بنابراین، تفاوت در سطح بازار یا فشار نظارتی تأثیرات متفاوتی بر تعاونیها و توانایی آنها برای استقرار استراتژیک «مجموعه ابزار» انجمنی خود خواهد داشت. در سطح سازمانی، دوگانگی به عنوان پیگیری منافع جمعی و فردی اعضا (پوسا و همکاران، 2016) یا اهداف اجتماعی و مالی (نوکوویچ، 2012) توصیف شده است.
دلیل ورود تعاونی و هدف آن را می توان در انواع مختلف تعاونی ها، که نوع 1 و نوع 2 نامیده می شوند، متفاوت فهمید (نگاه کنید به Novkovic، 2018؛ Spear، 2011؛ Zamagni & Zamagni، 2010). تعاونیهای نوع 1 به «شکستهای بازار»، از جمله قدرت بازار، مانند بازارهای انحصاری یا انحصاری رسیدگی میکنند. اثرات خارجی ناشی از فعالیت اقتصادی؛ و عدم دسترسی به کالا o
خدمات r زیرا ارائه آنها به اندازه کافی سودآور نیست و بنابراین توسط مشاغل تحت مالکیت سرمایه گذار ارائه نمی شود. در قلب این دلایل ورود بی عدالتی اقتصادی، قیمت گذاری نامناسب یا عدم دسترسی به بازارها نهفته است. در سوی دیگر این طیف، تعاونیهای نوع 2 هستند که بر عدالت اجتماعی و زیستمحیطی به عنوان دلیل ورود تمرکز دارند. به عنوان یک شکل سازمانی که عمداً توسط اعضای آنها برای ارزش های مشترک انتخاب شده است، آنها به نابرابری های اجتماعی و زیست محیطی ایجاد شده توسط پارادایم اقتصادی غالب سرمایه گذار می پردازند. در این حالت، تعاونیها برای تغییر پارادایم اقتصادی و ایجاد تفاوت در نحوه تولید، تامین انرژی، مصرف، تجارت و دفع کالاها و خدمات وارد بازار میشوند. این لزوماً مربوط به عدم دسترسی به کالا/خدمت یا قیمت آن نیست، بلکه این نگرانی است که سیستم از نظر اجتماعی یا زیست محیطی پایدار یا عادلانه نیست و نیاز به تغییر دارد.
علاوه بر این، دوگانگی هدف تعاونی – استفاده از ابزارهای اقتصادی برای حل یک نگرانی اجتماعی – اغلب توسط سیاستگذاران اشتباه درک می شود. لوی و دیویس (2008) به بحث در مورد ماهیت غیرانتفاعی سوء تعبیر شده تعاونی ها در پرتو شیوه های توزیع درآمد آنها پرداختند. سود سهام حمایتی و سود سرمایهگذاری اغلب با هم اشتباه میشوند، همانطور که با حذف تعاونیها از تعریف مؤسسات غیرانتفاعی در سیستم حسابهای ملی سازمان ملل متحد در سال 2003، بر اساس الزامات محدودیت غیرتوزیع در تعریف نشان داده شده است. در نتیجه، لوی و دیویس (2008) توضیح میدهند که تعاونیها بیش از آن جهتگیری اقتصادی دارند که نمیتوانند در بخش غیرانتفاعی گنجانده شوند و بیش از آن جهتگیری اجتماعی دارند که به عنوان یک سازمان اقتصادی انتفاعی در نظر گرفته شوند. آنها توضیح می دهند که تعاونی ها سازمان های غیر انتفاعی هستند، به این معنی که سود (بازده سرمایه سرمایه گذاری شده) هدف عملیات تعاونی نیست. هنگامی که آنها یک هدف بهینه سازی دارند، آن به حداکثر رساندن منافع برای اعضا است (تورگرسون و همکاران، 1997)، اما به طور فزاینده ای، تعاونی ها همچنین مزایای اجتماعی گسترده تر و ایجاد رفاه در جوامع را در تصمیم گیری ها و اهداف خود شامل می شوند. همانطور که لوی و دیویس نتیجه می گیرند، تعاونی ها همیشه بخشی از اقتصاد اجتماعی بوده اند (همچنین به لاویل و مندل، 2007 مراجعه کنید).
این درک به آرامی در میان سیاست گذاران و بازیگران اقتصادی افزایش یافته است، به ویژه با افزایش محبوبیت سازمان های ترکیبی، از جمله شرکت های اجتماعی، سازمان های هدف اجتماعی، و شرکت های B. تغییرات مرتبط در جریان اصلی تحقیق و عمل همچنان بر فرزندان ترکیبی سرمایه داری متمرکز بوده و تا حد زیادی نتوانسته است وجود طولانی مدت شکل شرکت تعاونی را به عنوان یک مدل کل نگر و مردم محور برای ارائه نتایج مثبت اجتماعی و اقتصادی شامل شود.
2.3. سطح جامعه و تأثیر اجتماعی
غالباً تأثیر اجتماعی تعاونیها غیرمستقیم است (اردال، 2014)، و ستایش میشود، زیرا ریشههای محلی دارند (نوکوویچ و گوردون-نمبهارد، 2017؛ پوسا و ساستاموینن، 2021)، اما تعیین کمیت آن دشوار است (بوچارد و روسلیر، 2015). یک نوع تأثیر قابل اندازهگیری اغلب گزارششده به حوزه کمکهای خیریه بهعنوان یک شاخص، هرچند محدود، مراقبت از جامعه تعلق دارد (هفتمین اصل تعاونی ICA و یک ارزش)، اگرچه تأثیر اجتماعی نیز میتواند هدف یک شرکت تعاونی مبتنی بر ماموریت بر «منافع عمومی» فراتر از اعضای خود متمرکز است (به عنوان مثال یک شرکت اجتماعی، رجوع کنید به Borzaga & Defourny، 2001؛ Defourny & Nyssens، 2012). برخی از نویسندگان تعاونی ها را به عنوان دارای یک ماموریت اجتماعی با بازده اقتصادی توصیف می کنند (نک، براش، و آلن، 2009)، در حالی که برخی دیگر استدلال می کنند که آنها یک ماموریت اقتصادی با اثرات اجتماعی و پیامدهای اجتماعی دارند (مزارول و همکاران، 2011). با توجه به روابط نزدیک بین یک جامعه از مردم (اعضا) و سازمان، تعاونی ها در یک همزیستی تعاملی در منطقه عملیاتی خود کار می کنند. در حالی که آنها بر جامعه تأثیر می گذارند، موفقیت آنها نیز تحت تأثیر سرزندگی جامعه ای است که در آن فعالیت می کنند (دیلگر، کنتر، و وویگت، 2017؛ پوسا و ساستاموینن، 2021؛ اسپیر، 2000؛ توومینن، جوسیلا، و ساکسا، 2006).
تعاونی ها علیرغم کارکرد اجتماعی خود، صرفاً برای اهداف اجتماعی ایجاد نمی شوند، زیرا بسیاری از تعاونی ها بر اساس منافع شخصی اقتصادی هدایت می شوند. به عبارت دیگر، برخی ممکن است منطق صرفاً اقتصادی داشته باشند (به بخش 2 در بالا مراجعه کنید، و Novkovic، 2018؛ Spear، 2011؛ Zamagni & Zamagni، 2010). با این حال، می توان استدلال کرد که حداقل آستانه رفتار طرفدار اجتماعی صرفاً با این واقعیت اجتناب ناپذیر است که گروهی از مردم تصمیمات دموکراتیک را در تعاونی ها می گیرند. علاوه بر این، تعاونی ها حتی زمانی که انگیزه آنها اجتماعی باشد، تأثیر اقتصادی خواهند داشت، که (نیلسون، 2001) به عنوان یک چرخه مثبت توصیف کرد: وقتی اعضا با ارزش های تعاونی انگیزه می گیرند، نرخ عضویت افزایش می یابد، به طوری که حجم افزایش می یابد. و در نتیجه صرفه جویی در مقیاس به دست می آید» (ص 333). واقعیت این است که ماهیت و همچنین ساختار مالکیت تعاونی ها به افراد اجازه می دهد تا به نیروهای خود بپیوندند.
و بنابراین با همکاری و شبکهسازی در روح جنبش تعاونی، تأثیراتی را در محیط از هر جنبهای که اعضا با هم تصمیم میگیرند دنبال کنند، ایجاد میکنند (برای مثال Jussila & Tuominen، 2010).
برای تاکید بیشتر بر مشخصه حداقل آستانه، توجه داشته باشید که “منعکس کننده یک فرض ضمنی در ادبیات است که هر کیفیت برای سلامت سازمانی ضروری است” (اشفورث و رینگن، 2014؛ نوکوویچ، 2012)، چالش این است که زمانی که عدم تعادل حاصل می شود، در نظر گرفته شود. به عنوان مثال تأکید بر یکی بر دیگری). اگر جهت گیری اجتماعی بدون توجه به پایداری اقتصادی اولویت بندی شود، تعاونی برای دوام یافتن تلاش می کند. اگر وزن اقتصادی بیش از حد سنگین باشد، تعاونی در معرض خطر مدیریت صرفاً با استفاده از منطق ابزاری (مورد تجاری) مبتنی بر بازده مالی است. آنچه در رابطه با تنش بین گرایشهای متقابل وابسته و متضاد اهمیت دارد، ماهیت پویا و دائماً در حال تغییری است که تعاونیها باید در آن بهعنوان شرکتهای اجتماعی و اقتصادی شکوفا شوند.
مطالعاتی که تلاش میکنند تأثیر تعاونیها را بر جامعه و اقتصاد کمی کنند، فراوان است و اثر تثبیتکننده آنها را به دلیل تعبیههای محلی و ورود ضد چرخهای شامل میشود (Pérotin، 2006؛ Tuominen و همکاران، 2006)، ضریب اقتصادی (Zeuli & Deller، 2007). ، طول عمر (اسمیت و روثبام، 2014) و انعطاف پذیری در بحران ها (بیرچال و هاموند کتیلسون، 2009؛ برچال، 2013؛ مرین و همکاران، 2021؛ رولانتز و همکاران، 2012؛ سانچز باجو و رولانتز، 2009). اثر چند برابری (شغل مستقیم و غیرمستقیم؛ تأثیر ثانویه بر فعالیت اقتصادی) در جوامع روستایی که تعاونی ها اغلب تنها تجارت در منطقه هستند، اهمیت ویژه ای دارد. علاوه بر این، تعاونیها بر بلندمدت متمرکز شدهاند و از طریق ذخایر غیرقابل تقسیم، و با انتقال بین نسلی داراییها، ثروت جامعه را ایجاد میکنند (برای مثال، هسه و چیاک، 2007؛ سانچز باجو و رولانس، 2011 را ببینید).
جدول 1 انواع دوگانگی هایی را که در ادبیات مربوط به تعاونی ها مطرح شده است، خلاصه می کند.
جدول 1. خلاصه ای از رویکردهای دوگانگی تعاونی در سطوح مختلف تحلیل.
سطح تحلیل دوگانگی به عنوان ارزش های مخالف منابع
فردی – “ایده آلیست ها” در مقابل “پراگماتیست ها”
– فردگرایی در مقابل جمع گرایی
-خودمختاری در مقابل همکاری
کاربر در مقابل مالک
انگیزه های بیرونی در مقابل انگیزه های درونی اشفورث و رینگن، 2014؛ آئوبراند و همکاران، 2017; دیویس و همکاران، 1997; دیتمار، 1992; جوسیلا و همکاران، 2015; Jussila & Tuominen، 2010; کوته، 2019; برزاگا و دپدری، 2005; برچال و سیمونز، 2004; بورگن، 2004; دان، 1988; لورینکاری، 1997; پوسا و همکاران، 2016; مامونی لیمنیوس و همکاران، 2018; مازارول و همکاران، 2011; نیلسون، 2001; نورمارک، 1996; Novkovic & Miner، 2019؛
سازمانی – تعقیب منافع جمعی در مقابل فردگرایانه اعضا
-اهداف اجتماعی در مقابل اهداف مالی
-برای سود در مقابل نه برای سود
-تجارت در مقابل انجمن
-Type 1 vs Type 2 Côté، 2019؛ دیویس، 1995; لوی و دیویس، 2008; لاویل و مندل، 2007; Malo & Vezina، 2004; مازارول و همکاران، 2011; Neck et al., 2009; نوکوویچ، 2012، 2018; سامرویل، 2007; نیزه، 2011; اسکورنیک، 2002; پوسا و همکاران، 2016; تورگرسون و همکاران، 1997; Zamagni & Zamagni، 2010.
اجتماعی و جامعه (خارجی) – منافع اعضا در مقابل منافع عمومی (اجتماعی).
-ماموریت اجتماعی در مقابل ماموریت اقتصادی
-تعاونی نوع 1 در مقابل تعاونی نوع 2
– جهت گیری بلندمدت ثروت جامعه
-اقتصاد اجتماعی در مقابل اقتصاد سرمایه داری اشفورث و رینگن، 2014; برزاگا و دفورنی، 2001; بوچارد و روسلیر، 2015; Defourny & Nyssens، 2012; دیلگر و همکاران، 2017; اردال، 1393; Hesse & Cihak، 2007; Jussila & Tuominen، 2010; مازارول و همکاران، 2011; Neck et al., 2009; نوکوویچ، 2012، 2018; Novkovic & Gordon-Nembhard، 2017; Puusa & Saastamoinen، 2021؛ نیزه، 2011; نیزه، 2000; تومینن و همکاران، 2006; Sanchez Bajo & Roelants، 2011; Zamagni & Zamagni، 2010.
3. انجمن گرایی در ریشه چارچوب هایی با ماهیت دوگانه تعاونی
با توجه به ریشه شناسی فرهنگ لغت cooperative به معنای “عملکرد یا تلاش مشترک برای دستیابی به اهداف معین” است که از لاتین co-operari “با هم کار کردن” سرچشمه می گیرد. تعاونی ها انجمنی از اعضا با نیازها و اهداف مشترک هستند. انجمن گرایی از روابط اجتماعی و کنش جمعی صحبت می کند، در حالی که ابزار دستیابی به اهداف مشترک اعضا یک شرکت تجاری است.
پس انجمن گرایی در مورد اقدام مشترک و همبستگی است. ایجاد موجودی بزرگتر از مجموع اجزای آن. «یک تعاونی چیزی فراتر از اجتماع اعضاست. همچنین یک مجموعه است» (مک فرسون، 1996). ایان مک فرسون با یادآوری روزهای اولیه تشکیلهای تعاونی، «هوش انجمنی را به ما یادآوری میکند، این باور که نوع خاصی از دانستن وجود دارد که زمانی پدیدار میشود که افراد به طور مؤثر با هم کار کنند. اعتقاد به این که افراد از طریق کار کردن با یکدیگر می توانند مهارت هایی را بیاموزند که رفتار جمعی را از نظر اقتصادی سودمندتر، از نظر اجتماعی سودمندتر و از نظر شخصی رضایت بخش تر می کند” (مک فرسون، 2002، ص 90). انجمن گرایی در بیانیه هویت تعاونی گنجانده شده است که توسط ارزش های تعاونی تسخیر شده است. روابط اعتماد، متقابل،
و متقابل (برخلاف روابط مبادله ای معادل – نگاه کنید به Zamagni، 2008). و هدف از سازماندهی تعاونی برای برآوردن نیازها و آرزوهای اعضا.
در شرکتی که به طور مشترک تحت مالکیت و کنترل دموکراتیک اعضای آن است، که همچنین از تعاونی استفاده می کنند و به سرمایه گذاری آن کمک می کنند، انجمن گرایی – اقدام مشترک و مسئولیت های عضویت – در اینجا به عنوان ترکیب متقابل (مشترک) درک می شود:
من)
مشارکت اعضا،
ii)
مالکیت،
III)
تصمیم گیری و کنترل؛ و
iv)
سود.
این ویژگیهای رابطهای ضروری که در «هوش انجمنی» اعضای آن حک شدهاند، با ویژگیهای لازم مبادلهای یک بنگاه اقتصادی که در اقتصاد سرمایهداری کار میکند، در تضاد است.
ما پیشنهاد میکنیم که هرچه هدف، فرهنگ، ساختارها و تصمیمهای تجاری با دیدگاهی یکپارچه از ویژگیهای ارتباطی مدل شرکت تعاونی هماهنگتر باشد، احتمال نمایش ماهیت «دوگانه» بهعنوان همافزایی بیشتر است که مزیت تعاونی را تشکیل میدهد. . به عبارت دیگر، زمانی که جنبههای رابطهای مرتبط با مشارکت، مالکیت، کنترل و منفعت بهطور کلی در تمام ابعاد سازمان تعبیه شده باشد، یک تعاونی کمتر مستعد همشکلی ناهمگون است (DiMaggio & Powell, 1983) و بیشتر احتمالاً به عنوان یک تعاونی در حال تکامل و بین نسلی «نوع 2» موفق خواهد شد.
3.1. مشارکتهای Collective6
رابطه اساسی که یک عضو با یک تعاونی دارد به عنوان یک کاربر است، و این رابطه کاربر در اینجا به عنوان مجموع روابط و تراکنشهای عضو-کاربر7، برابر با مشارکت جمعی مورد بحث قرار میگیرد. کمکهای اعضا به شرکت تعاونی شامل کمکهای مالی، حمایت، کار داوطلبانه (“حقوق صاحبان سهام”)، مشارکت در حاکمیت، و در عملیات تعاونی، آموزش یا فرصتهای مشارکت اجتماعی است. این کمکها به شرکت جمعی، به نفع همه، انجام میشود، بنابراین ویژگی منفعت جمعی انجمنگرایی (به بخش 3.3. زیر مراجعه کنید) را از نظر یک رابطه متقابل تقویت میکند. این مشارکتها ممکن است توسط برخی از اعضا بیشتر از سایرین باشد، و ماهیت و اهمیت انواع مشارکت بسته به نوع مشارکت (کارگر، مصرفکننده، تولیدکننده) و نحوه مشارکت که در بالا ذکر شد، متفاوت خواهد بود.
ارزشهای تعاونی زیربنایی نشان میدهند که اصل تعامل متقابل که اعتماد و همبستگی را ایجاد میکند (برونی، 2008؛ گی و ساگدن، 2005؛ مولم، شافر، و کولت، 2007؛ زامگنی، 2008) بر روابط اجتماعی در شرکتهای تعاونی مسلط است. زامگنی به ویژه به تناسب این رابطه اشاره می کند. هر عضو به جای مشارکت در مبادلات معادل، به نسبت توانایی خود سهمی عادلانه دارد. همکاری به جای معاملات صرفاً مانند مبادلات بازار (ناشناس) شامل روابط بین فردی است. زامگنی (2008) بیشتر از «عدالت مشارکتی» در زمینه عملکرد سالم انجمنی، در مقابل عدالت توزیعی صحبت میکند، اگرچه این دومی نیز در تعاونیهای کارگری که تصمیمگیریها درباره توزیع درآمد جمعی است، اهمیت دارد (به زیر مراجعه کنید). “عدالت مشارکتی، بر خلاف عدالت توزیعی، مسئولیتی است که هر یک از ما باید به جامعه مدنی و رفاه جمعی خود کمک کنیم. عدالت مشارکتی، تعهدات یک فرد را با توانایی ها و نقش او در جامعه مطابقت می دهد.” (Zamagni، n/d، همچنین به Gomberg، 2016 در رابطه با کار مراجعه کنید).
3.2. مالکیت جمعی
حقوق مالکیت خصوصی در اکثر کشورها مستلزم حق استفاده، سود، و واگذاری دارایی است (usus، fructus، and abusus – به یادداشت های راهنمای ICA (2015)، ص39 مراجعه کنید. اعضای تعاونی مالک شرکت هستند و حق کنترل آن را به عنوان یک حق شخصی به جای حق مالکیت به دست می آورند (الرمن، 1990؛ گری، 2004؛ لوتز و لوکس، 1988)، با یک عضو، یک رأی در مشارکت اولیه. عوامل کلیدی برای اصل دموکراتیک تعاونی هستند. ماهیت جمعی دارایی های تعاونی نشان می دهد که استفاده و منفعت حقوق عضویت فردی است، در حالی که حق واگذاری دارایی های تعاونی جمعی و محدود است (نگاه کنید به یادداشت های راهنمای ICA، 2015). این ماهیت جمعی سرمایه تعاونی توسط نظریهپردازان اقتصاد نئوکلاسیک که از خصوصیسازی مجدد داراییهای تعاونی حمایت میکنند، بهعنوان «حقوق مالکیت [فردی] بهطور مبهم» تعبیر میشود (برای بحث به گری، 2004 مراجعه کنید).
با روحیه حفظ تعاونی به عنوان یک فعالیت تداومی، اعضا (به طور داوطلبانه یا در برخی موارد در چارچوب های قانونی) اغلب ذخایر غیرقابل تقسیم یا تخصیصی ایجاد می کنند (گری، 2004؛ ناوارا، 2016؛ تورتیا، 2018). این ذخایر سرمایه جمعی و تلفیقی را تشکیل می دهند که برای کاهش ریسک و همچنین تامین مالی، صندوق های همبستگی و سایر اهداف استفاده می شود. این ویژگی، همراه با تصمیمگیری دموکراتیک، بهعنوان یک «قرص سمی» یا بازدارنده در برابر تصرفهای خصمانه عمل میکند، اما همچنین مانعی برای عدم متقابلسازی داخلی است.
موسسه سرمایه داری
مفاهیمی که ریشه در تئوری های حقوق مالکیت فردی دارند، اغلب ویژگی های مدل تعاونی را به رسمیت نمی شناسند. این در مشکلات دسترسی به منابع مالی متعارف (مالک داراییها چه کسی است؟)، سردرگمیها در مورد قراردادهای کاری توسط کارگران-مالکان (آیا آنها رئیس هستند یا کارمند؟) نشان داده میشود. علاوه بر این، قوانین و مقررات، همراه با سیاستها و برنامههای بخش عمومی، اغلب با استفاده از لنز سرمایهداری تنظیم میشوند، بنابراین موانعی ایجاد میکنند یا تعاونیها را مستثنی میکنند.
3.3. تصمیم گیری و کنترل جمعی
تصمیم گیری جمعی پایه ای برای مدل شرکت تعاونی است که دموکراسی یک ارزش و یک اصل است (ICA، 1995). “تعاونی ها شرکت هایی با مالکیت مشترک و تحت کنترل دموکراتیک هستند” (ICA، 1995) توسط مک فرسون در سند پیش زمینه به شرح زیر توضیح داده شده است: “…در تعاونی ها، کنترل بین اعضا بر اساس دموکراتیک توزیع می شود. ویژگیهای دوگانه مالکیت و کنترل دموکراتیک به ویژه در تمایز تعاونیها از انواع دیگر سازمانها مهم است» (مک فرسون، 1996).
منطق تعاونی بر پاسخگویی محلی، تصمیم گیری غیرمتمرکز، مشارکت و مشارکت تأکید دارد (تورگرسون و همکاران، 1997). تصمیم گیری جمعی دو جنبه دارد، یکی، اعضا به طور جمعی «قواعد مشارکت» (قانون اساسی و سیاست ها) را تصمیم می گیرند، و دوم، آنها در فرآیندهای دموکراتیک تصمیم گیری به طور مداوم شرکت می کنند.
در برخی از انواع تعاونی ها، سیستم های تصمیم گیری و کنترل جمعی تا حدی ساده شده است که کنترل اعضا به رأی گیری در مجمع عمومی کاهش می یابد (مانند تعاونی های مصرف). در حالی که در انواع دیگر تعاونی ها، این یک ویژگی پیوسته یکپارچه از رویکرد سازمانی است (مانند مشاوره اعضا، ساختارهای نمایندگی، حکومت شبکه ای). مشارکت اعضا همچنین می تواند به مشارکت مستقیم در عملیات (به عنوان مثال تعاونی های کارگری یا مسکن) گسترش یابد. همانطور که در بالا گفته شد، نوع دموکراسی (مستقیم یا نماینده)، ماهیت ساختارها و شیوه های تصمیم گیری و کنترل جمعی متفاوت است. موقعیتی است و به اندازه تعاونی، نوع عضویت، مقررات و عوامل دیگر بستگی دارد. با این حال، این یک انتخاب یا/یا نیست. برای برآورده کردن انتظارات مندرج در بیانیه هویت تعاونی، تصمیم گیری و کنترل باید در دست اعضای جمعی قرار گیرد.
3.4. سود جمعی
منفعت جمعی در تعاونی ها ترکیبی چندوجهی از عناصر کمی و کیفی است که از مشارکت جمعی (بیشتر از مجموع اجزای آن) ناشی می شود: ادغام تلاش، ریسک یا منابع. توزیع مازاد بر اساس حمایت (یا کار، در تعاونی های کارگری)؛ به تولید مشترک کالاهای رابطه ای (Gui, 2013) و ایجاد منفعت اجتماعی.
ادغام ریسک، به عنوان یک طرح بیمه ضمنی در تیمهای کاری، تعاونیهای تولیدکننده، و سایر اشکال تعاونی، به نفع اعضای فردی است، زیرا به آنها امکان حفاظتی را میدهد که به تنهایی قادر به تامین آن نیستند. در یک رابطه متقابل و همبستگی، اعضا با پیوستن به دیگران در تعقیب یک هدف مشترک، یک شبکه ایمنی به دست می آورند.
علاوه بر این، مازاد مالی نتیجه عملیاتی است که تنها به دلیل مشارکت جمعی اعضا-کاربر امکان پذیر است. بنابراین توزیع درآمد به جای سرمایه گذاری بر اساس سطوح فردی حمایت/کار است. از آنجایی که حمایت دلیل عضویت است، توزیع درآمد بر اساس حمایت، بهعنوان «تعدیل قیمت» برای اعضا عمل میکند، نه تقسیم مازاد کسب شده از طریق حداکثر کردن سود، یا در رابطه با مالکیت مبتنی بر سرمایه. در تعاونی های کارگری، مازاد بر اساس ساعات کار در یک دوره معین توزیع می شود و توزیع عادلانه درآمد دغدغه و تصمیم جمعی اعضا است. همبستگی یک ارزش کلیدی در تعاونی ها است، به عنوان مثال، اصول موندراگون، شیوه های همبستگی و ساختارهای حاکمیتی (آراندو، فروندلیچ، گاگو، جونز، و کاتو، 2010).
از عضویت تعاونی و گسترش مشارکت فراتر از معاملات عملیاتی بهره مند شوید. در ایجاد مشترک و کمک به یک هدف مشترک ارزش وجود دارد. «برخلاف کالاهای متعارف، کالاهای رابطهای نمیتوانند برای یک فرد به تنهایی، بلکه فقط به طور مشترک با دیگران برخوردار شوند. آنها مانند نوع خاصی از کالای عمومی هستند، از این جهت که ضد رقیب هستند – طبیعت آنها مستلزم اشتراک آنهاست. در نتیجه، مشارکت در مصرف آنها در واقع یک مزیت اضافی برای دیگران ایجاد می کند و ارزش خود کالا را افزایش می دهد. (رستاکیس، 2010؛ همچنین رجوع کنید به برونی، 2008). علاوه بر این، «مصرفکنندگان [اعضا] ممکن است فقط از تجارت با سازمانی که مالک آن هستند، مزایای اجتماعی بیشتری دریافت کنند». (Spear, 2000, p. 517)
جدول 2 زیر رویکردهای پارادوکس/دوگانگی را در سطوح مختلف تحلیل (دو ستون اول جدول 1) با ریشه های تداعی گرایانه رویکرد هم افزایی و مکمل ها به عنوان ویژگی های تقسیم ناپذیر یک شرکت تعاونی ادغام می کند.
جدول 2. تضاد دوگانگی با
انجمن گرایی
سطح تحلیل دوگانگی به عنوان ارزش های تقابلی انجمن گرایی به عنوان منبع مکمل ها
فردی – “ایده آلیست ها” در مقابل “پراگماتیست ها”
– فردگرایی در مقابل جمع گرایی
-خودمختاری در مقابل همکاری
کاربر در مقابل مالک
– آژانس در مقابل مباشرت
انگیزه های بیرونی در مقابل انگیزه های درونی -هوش انجمنی.
-خودیاری متقابل؛
ادغام منابع، ریسک، تلاش؛
-اعتماد و عمل متقابل؛
کرامت انسانی (صدا)؛
-منافع مرتبط با استفاده (حمایت)
سازمانی – تعقیب منافع جمعی در مقابل فردگرایانه اعضا
-اهداف اجتماعی در مقابل اهداف مالی
-برای سود در مقابل نه برای سود
-تجارت در مقابل انجمن
-Type 1 در مقابل نوع 2 – اقدام مشترک برای اهداف مشترک
– متقابل
-کنترل اعضای دموکراتیک؛
– ارزشهای سازمانی – برابری، برابری، همبستگی.
مردم محور با حاکمیت اعضا؛
-سرمایه جمعی؛
– تولید مشترک ارزش (استفاده، رابطه، اجتماعی)
اجتماعی و جامعه (خارجی) – منافع اعضا در مقابل منافع عمومی (اجتماعی).
-ماموریت اجتماعی در مقابل ماموریت اقتصادی
-تعاونی نوع 1 در مقابل تعاونی نوع 2
– جهت گیری بلندمدت ثروت جامعه
-اقتصاد اجتماعی در مقابل اقتصاد سرمایه داری -منافع جمعی.
-همبستگی؛
– ارزش های اخلاقی؛
– انتقال بین نسلی
-مراقبت از جامعه
4. بیش از انجمن اعضا: یک شرکت جمعی
بورگن (2004) به این نکته اشاره می کند که بین استراتژی عضویت و ساختار مالکیت تعاونی ناهماهنگی وجود دارد. ما این خط تفکر را گسترش میدهیم و آن را به ماهیت تداعی گرای زیربنای مدل تعاونی شرکت، طراحی سازمانی و استراتژی آن مرتبط میکنیم. نقطه عزیمت ما، همانطور که در بالا مورد بحث قرار گرفت، نوع ایده آل تعاونی است که با بیانیه ICA در مورد هویت تعاونی همسو شده است (اسپیر، 2011). علاوه بر این، هدف در اینجا پیشنهاد این است که یک دیدگاه چند بعدی پیچیده به جای دوگانگی، مفهوم سازی مناسب تری از بنیادهای خرد و ویژگی های سازمانی تعاونی ها به عنوان شرکت های جمعی است.
ادبیات پارادوکس و دوگانگی به ماهیت شناختی ارائه دوتایی نیروهای مخالف به منظور سادهسازی پیچیدگی در سازمانها اشاره میکنند. آنچه که ما قصد داریم آن را برجسته کنیم این است که ماهیت انجمنی (اجتماعی و رابطه ای) شرکت تعاونی منشأ مزیت منحصر به فرد آنها در هنگام استقرار در حوزه های فعالیت همسو با ارزش ها است. این نقطه شروع با ادبیات پارادوکس در مورد پایداری به اشتراک گذاشته شده است، برای مثال (Hahn, Figge, Pinkse, & Preuss, 2018) که بیان می کند که پایداری باید به عنوان یک ارزش تلقی شود تا یک مورد تجاری. نویسندگان معتقدند زمانی که ابتکارات ابزاری (اقدامات پایداری منافع مالی ایجاد میکند) با ابتکارات اخلاقی متعادل میشوند (شرکتها به خودی خود به مسائل زیستمحیطی و اجتماعی میپردازند)، شرکتها به پایداری به روشی معنادار میپردازند. برای تحقق آن، کسبوکارها باید «تغییر هدف» شوند (White, 2019).
چنین تغییر منظوری دلیل وجودی شرکت های تعاونی (و اقتصاد همبستگی اجتماعی) است. هنگام پایبندی به بیانیه هویت تعاونی، تصمیمگیری در تعاونیها با ارزشهای اخلاقی تعاونی، همسو کردن استراتژی و ساختار سازمانی برای تأثیر معنادارتر هدایت میشود. با این حال، این همیشه در ادبیات یا عمل تعاونی به خوبی درک نمی شود. ماهیت جمعی سرمایه تعاونی و همچنین استفاده (به جای سرمایه گذاری) – ارزش توسط نظریه پردازان نئوکلاسیک و نهادی جدید به اشتباه درک شده است (بورگن، 2004؛ گری، 2004). بورگن (2004) منبع «مشکلات» در تعاونیهای شناسایی شده در ادبیات اقتصاد نهادی را که ناشی از تعریف نادرست انگیزه اعضاست، بررسی کرد: «نکته محوری این است که آیا اعضا اساساً استدلال و استراتژیهای یک سرمایهگذار منطقی نسبت داده میشوند یا یک سرمایهگذار منطقی. کاربر منطقی» (ص 388). علاوه بر پذیرفتن دیدگاه بورگن و برخورد با اعضا در درجه اول به عنوان «کاربران»، ما در حال توسعه مفهوم سازی مدل شرکت تعاونی با شروع از منطق تداعی هستیم. با استفاده از این لنز، اعضای تعاونی های کارگری به عنوان مثال با مشاغل با کیفیت بالا، خودمختاری و صدای در محل کار، ارتقای کرامت انسانی در محل کار، و هم افزایی در اقدام مشترک برانگیخته می شوند. از سوی دیگر، اعضای تعاونی تولید به بازارها دسترسی پیدا میکنند، از طریق تولید مشترک یا کاهش هزینهها از صرفهجویی در مقیاس سود میبرند، ریسکها و منابع را جمعآوری میکنند و در تصمیمگیریهای استراتژیک بزرگ صدایی دارند. اعضای تعاونیهای مصرفی حول دسترسی به محصولات و خدمات با قیمت منصفانه که مطابق با ارزشها و منافع اعضا هستند، گرد هم میآیند.
دوگانگیهای معمولی که در ادبیات تعاونی بررسی شدهاند (آئوبراند، 2017؛ پوسا و همکاران، 2013، 2016) درباره دوگانگی منافع فردی-جمعی (همکاری در مقابل استقلال؛ منفعت جمعی در مقابل منفعت شخصی؛ اجتماع در برابر فردیت) هستند. با این حال، نظریه خود تعیینی در روانشناسی (دسی و رایان، 1985) پیشنهاد می کند که انگیزه های مستقل و سیستم های سازمانی که از آن حمایت می کنند، بهترین نتایج جمعی را به همراه دارند. به عبارت دیگر، جمع هایی با الف
چشم انداز مشترک، و ارائه ابزار و دانشی که به فرد اجازه می دهد به میل خود عمل کند، به سالم ترین نتایج برسد و با ارزش ترین فضاهای کاری باشد (ibid). این دو مفهوم متناقض نیستند، بلکه در زمینه مناسب مکمل یکدیگرند. تعاونیها و سایر سازمانهای اقتصاد اجتماعی که بر اساس ارزشهای خود (برابری، برابری، خودیاری) عمل میکنند، میتوانند چنین بستر سازمانی را ایجاد کنند (همچنین رجوع کنید به Malo & Vezina، 2004).
ما میتوانیم شباهت مستقیمی بین ویژگیهای حمایتکننده استقلال در ادبیات مربوط به انگیزهها و ساختار تعاونی کارگران (غیرغیرپذیری کار، کار جمعی در تیمها، نظارت همتا) مشاهده کنیم. در هر صورت، تعاونیهای کارگری میتوانند فراتر از جایگزینهای متعلق به سرمایهگذاران (و همچنین انواع دیگر تعاونیها) پیش بروند زیرا کاملاً تحت مالکیت و کنترل خود کارگران هستند. کارگران بر زندگی کاری خود کنترل دارند. آنها مقیاس حقوق، تفاوت پرداخت، توزیع درآمد بین اشتراک مازاد، سرمایه گذاری مجدد و ذخایر غیرقابل تقسیم را انتخاب می کنند. آنها همچنین زمان و فضاهای کاری خود را طراحی می کنند. اغلب، تعاونیهای کارگری مکانهای کاری غیر سلسله مراتبی هستند، جایی که «مدیریت به جای یک وضعیت، یک کارکرد است» (کانل، 2015).
با این حال، زمانی که «روشی که ما کارها را انجام میدهیم» با سالها پاداش و انتظارات بیرونی مشخص شده است، حمایت از خودمختاری کارگران ممکن است یک چالش باشد. چالش هم در رهبری است و هم در خود کارمندان. عدم مواجهه با محیط های کاری جایگزین، و فقدان «تخیل رادیکال» (هایون و خسنبیش، 2014) ممکن است مانعی برای اجرا باشد (Novkovic & Miner, 2019).
نکته قابل توجه این است که ادبیات دوگانگی که تنشهای بین اجتماع و فردیت را در تعاونیها برجسته میکند، اغلب به مثال تعاونیهای تولیدکننده، با تولیدکنندگان مستقل (خوداشتغال یا نهادهای تجاری) و خروجیهای قابل تفکیک نگاه میکند. آنها می توانند مزارع کشاورزی، یا متخصصان خوداشتغال، هنرمندان و غیره باشند (Puusa et al., 2016; Puusa & Hokkila, 2020). در آنجا، چالش درک و تقویت ماهیت/هدف جمعی، مشارکت ها و مزایای تعاونی و یافتن تعادل استراتژیک و عملیاتی مناسب است.
به طور مشابه، مکتب فکری مباشرت، تحت تأثیر یافتههای پژوهشی در روانشناسی سازمانی، جامعهشناسی و اخیراً اقتصاد رفتاری (بولز، 2016؛ دیویس و همکاران، 1997) از انسانی که بر اساس شرایط اجتماعی و زمینهای، ملاحظات اخلاقی شکل گرفته است، حمایت میکند. تعامل و اعتماد (Novkovic & Miner, 2019). بر اساس مفروضات مدل مباشرت، علایق و معیارهای موفقیت مدیر با منافع و اهداف جمعی سازمان همسو می شود. در حالی که تحت سرپرستی «خالص»، فرد توسط اهداف و نتایج مشترک هدایت میشود و منافع خود را با منافع سازمان و صاحبان آن همسو میداند، اشاره میشود که جنبههای رابطهای در سازمانها به طور گستردهتری اهمیت دارند (وایزمن، گومز-مجیا). و کوواس رودریگز، 2012). در تعاونی ها که انجمن به عنوان پایه و اساس آنها، جنبه های رابطه ای ستون فرهنگ سازمانی را تشکیل می دهد.
جنبه دیگری از تفکر تداعی گرایانه، و در عین حال کنش خودمختار، در اصل تابعیت نهفته است. این جنبه کلیدی حکومت چندمرکزی است که اغلب در گروهها و شبکههای تعاونی یافت میشود (Desrochers & Fischer, 2003; Novkovic & Miner, 2015; Turnbull, 1997, 2002) و همچنین در تیمهای تعاونی که اطلاعات با آنها به اشتراک گذاشته میشود. آنهایی که تحت تأثیر یک تصمیم قرار می گیرند و اختیارات تصمیم گیری به پایین ترین سطح ممکن در سازمان ها یا سیستم ها واگذار می شود. کارکرد اصل تابعیت افزایش قدرت انگیزه های خودمختار است (Desrochers & Fischer, 2003).
در سمت منافع، اعضای تعاونی معمولاً به انصاف اهمیت می دهند تا لزوماً منافع شخصی (فرصت طلبانه). اعضا قوانینی را برای توزیع درآمد، توزیع مزایا، قیمت، پرداخت (در تعاونیهای کارگری) و سایر جنبههای پیشنهاد ارزش عضو تعاونی تدوین میکنند. Ostrom (1990) اشاره می کند که “اصول طراحی اصلی”10 عناصر کلیدی در مدیریت موفقیت آمیز منابع مشترک توسط جوامع محلی هستند. استدلالهایی که اصول طراحی تعاونی را به Ostrom مرتبط میکند در ادبیات تعاونی ارائه شده است که نشان میدهد مالکیت جمعی، کنترل و تصمیمگیری میتواند راه مؤثرتری برای سازماندهی زندگی اقتصادی، استفاده و حفاظت از منابع مشترک باشد، برخلاف یافتههای موجود در اقتصاد رایج. . بورگن (2004) زمانی که اعضا به ارزش استفاده بلندمدت دارایی به جای سود سرمایه گذاری کوتاه مدت علاقه مند هستند، این استدلال های متقابل را توضیح می دهد.
در نهایت، شرکت تعاونی به صورت جمعی اداره می شود. دموکراسی در سازمان ها اغلب به معنای رأی دادن همه اعضا در مورد همه تصمیمات تفسیر می شود. این به ندرت بخشی از ساختار طراحی است، و زمانی که سازمان ها از تعداد معدودی از اعضا بزرگتر شوند، غیرعملی می شود. تصمیم گیری دموکراتیک بسیار متنوع و وابسته به زمینه است. از «سلسله مراتب دموکراتیک» (ویگیانی، 1997) که در آن یک سلسله مراتب
ساختار تصمیمگیری توسط اعضا اتخاذ میشود، به ساختارهای اجتماعی مسطح یا جمعی، تصمیمگیری جمعی به این معناست که سیستمهایی وجود دارند که اعضا را دعوت به مشارکت (دموکراتیک) میکنند. زامگنی (2014) توضیح میدهد: «[…] همکاری شکل خاصی از دموکراسی مشورتی را پیشفرض میگیرد: اعمال گزینه «صدا» بین اعضا. [..] اهمیت واقعی اقدام تعاونی، گسترش گزینه «صدا» به حوزه روابط اقتصادی است.» (ص 162). بنابراین، دوگانگی بین دموکراسی و سلسله مراتب لزوماً برای تعاونیها مطرح نیست، اما ممکن است گرایشهای الیگارشی با عدم تقارن اطلاعاتی و قدرت تودرتو در افراد معدودی باشد.
جدول 3 بخش های 3 و 4 را خلاصه می کند که عناصر مدل سازمانی را که ریشه در انجمن گرایی دارد و در مشارکت اعضای جمعی، مالکیت، تصمیم گیری و کنترل گنجانده شده است، ارائه می کند. و بهره مند شوند.
جدول 3. عناصر انجمنی مدل شرکت تعاونی.
ریشه های انجمن گرایی ویژگی های شرکت جمعی تعاونی مکمل های مرتبط (از جدول 2)
هدف هدف اقتصادی و اجتماعی عناصر جدایی ناپذیر سازمان هستند که بر پایه انجمن گرایی بنا شده و همه دوگانگی های ادراک شده از ماموریت، اهداف، منطق، بازده، فعالیت، رفتار، نتایج و تأثیر را در خود ادغام می کند.
تعامل متقابل و مبادلات غیربازاری بر روابط حاکم است (عدالت مشارکتی، عضو-مالک به عنوان کاربر، دستمزد زندگی، دستمزد همبستگی، تجارت منصفانه، شیوه های پایدار نمونه هایی هستند)، بر اساس همبستگی و سایر ارزش های تعاونی. هوش انجمنی
خودیاری متقابل، متقابل، متقابل
اعتماد و عمل متقابل
ارزش های سازمانی – برابری، برابری، همبستگی
ارزش های اخلاقی
به علاوه، ادغام همه دوگانگی ها به عنوان مکمل (نه به عنوان مقادیر مخالف همانطور که در ستون 2، جدول 2 نشان داده شده است)
مشارکتهای جمعی فرد و اجتماع منجر به استقلال عمل، اما با هدف و دیدگاه مشترک میشود.
کمکها میتواند شامل مالی، حمایت، حقوق صاحبان سهام، مشارکت در حکومت یا عملیات، آموزش، مشارکت اجتماعی و غیره باشد.
استفاده یک حق عضویت فردی با مشارکت فردی است که به ایجاد دسته جمعی کالاها/خدمات، از جمله کالاهای رابطه ای کمک می کند. اقدام مشترک برای اهداف مشترک
ادغام منابع، ریسک، تلاش
مردم محور با حاکمیت اعضا
مسئولیت پذیری شخصی
مالکیت جمعی دفع دارایی ها بصورت جمعی (و محدود) است. حقوق باقیمانده مبتنی بر حمایت است و با تصمیم مشترک محدود می شود.
حقوق مالکیت در تعاونی ها هم فردی (بر اساس حمایت) و هم جمعی است که بر ماهیت حقوق کنترل تأثیر می گذارد. تعاونی ها ذخایر جمعی ایجاد می کنند (صاحب صاحبان سهام تخصیص نشده) و ممکن است از حساب های دوگانه (مانند Mondragon) استفاده کنند. سرمایه جمعی
انتقال بین نسلی
تصمیم گیری و کنترل جمعی. کنترل یک حق شخصی عضویت است (نه حق مالکیت)، اما از طریق ساختارها و فرآیندهای جمعی به آن عمل می شود. سلسله مراتب و دموکراسی در اکثر تعاونی ها با هم وجود دارند و دموکراسی در سیستم های حکومتی مرکزی است. سلسله مراتب دموکراتیک در یک سر طیف قرار دارند. جامعه سالاری و ساختارهای مسطح از سوی دیگر. ترتیبات سلسله مراتبی اغلب از نظر عملیاتی در سازمان های بزرگ یا سنتی تر ضروری هستند.
ساختارهای مشورتی؛ نظارت بر همتایان و فرصت های تعامل اعضا؛ مدیریت به عنوان یک عملکرد و نه یک وضعیت. کرامت انسانی (صدا)
کنترل دموکراتیک
مردم محور با حاکمیت اعضا
سود جمعی عناصر کمی و کیفی سود ناشی از مشارکت های جمعی است. تولید مشترک کالاهای رابطه ای به نفع همه اعضا و جامعه گسترده تر. ادغام تلاش، ریسک، منابع؛ اعضا با پیوستن به دیگران در تعقیب یک هدف مشترک، یک شبکه ایمنی به دست می آورند. ایجاد منافع فردی از اقدام مشترک؛ توزیع عادلانه مازاد بر اساس حمایت یا کار. مراقبت از جامعه و ارزش های اخلاقی منجر به منافع مثبت و گسترده اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی می شود. مزایای مرتبط با استفاده (حمایت)
تولید مشترک ارزش (استفاده، رابطه، اجتماعی)
سود جمعی (خارجی – اجتماعی و اجتماعی)
مراقبت از جامعه
5. بحث
منشأ «دوگانگی تعاونی» به عنوان یک نهاد اجتماعی و اقتصادی با اهداف چندگانه در ماهیت انجمنی شرکت تعاونی نهفته است. با تشریح ویژگیهای ریشههای تعاونی تعاونی در بالا، خاطرنشان میکنیم که تعاونیها بهجای سرمایهگذاران، بهطور جمعی توسط اعضای آنها که کاربران (کارگران) و ذینفعان شرکت بهعنوان یک شرکت مستمر هستند، تحت مالکیت و کنترل هستند. در حالی که تداعیگرایی مستلزم عدالت مشارکتی و عمل متقابل است (Zamagni، 2008)، واقعیت ممکن است در برخی موارد متفاوت باشد.
آنچه در بالا ارائه شده است به دلایل مختلف همیشه برای Co-op ها با توجه به زمینه خاص آنها کار نمی کند. اولاً، فرهنگ کارآفرینی سرمایهداری در اکثر جوامع غربی حداقل از دو طریق ریشه دوانده است: شرکتهای تحت مالکیت سرمایهگذاران غالب هستند.
شکل کسب و کار و احساس عمومی مردم از مالکیت تحت سلطه اصول کارآفرینی است (نگاه کنید به هانل، 2005؛ پوسا و همکاران، 2013). این از منطقی پیروی می کند که توسط مکتب نئوکلاسیک که در میلتون فریدمن (1970) تجسم یافته بود، متداول شد، که اظهار داشت: “مسئولیت اجتماعی کسب و کار افزایش سود آن است” و در نتیجه ایده سرمایه داری در مورد آنچه یک شرکت است، تعاونی را تحت الشعاع قرار داده است. ایدئولوژی اگرچه شرکتهای اجتماعی و شرکتهای B به طور فزایندهای فضاهایی را با هدف دوگانه اجتماعی و اقتصادی پر میکنند، اما هنوز این درک وجود دارد که مزایای اجتماعی فعالیت کارآفرینانه باید بازده مالی برای سرمایهگذاریهای سرمایه ایجاد کند (به باکان، 2021 مراجعه کنید). ثانیاً، بسیاری از محققین اشاره می کنند که کمبود تحقیقات علمی مرتبط با همکاری در دسترس، چالش های جدی برای آگاهی کلی، درک و مدیریت تعاونی ها ایجاد می کند (Puusa et al., 2013). علاوه بر این، اکثر تحقیقات موجود با چارچوببندی اقتصاد نهادی جدید و نئوکلاسیک برای شرکت مشخص میشوند (به گری، 2004 مراجعه کنید)، این تصور را ایجاد میکند که تعاونیها ناکارآمد، ناپایدار و نوعی شرکت گذرا هستند (بن نر، 1984). . ثالثاً، مدل co-op به طور گسترده در آموزش نادیده گرفته می شود، که همچنین منجر به سطح ضعیف دانش در مورد تعاونی ها و ایدئولوژی پشت آنها می شود (Fontrodona & Sison، 2006؛ Kalmi، 2007؛ Puusa و همکاران، 2013؛ Puusa. ، 2018).
همه تعاونی ها برابر نیستند و همه اعضا یکسان عمل نمی کنند. فقدان مشارکت و تعهد در برخی از انواع تعاونی ها (مثلاً مصرف کننده) بیشتر از سایرین (مثلاً کارگر) مشهود است به دلایلی – از سطح آگاهی متفاوت در مورد هدف تعاونی، مسئولیت های عضویت و پیامدهای آنها، برای سهم بسیار بیشتر در عملیات توسط کارگران نسبت به مصرف کنندگان، افزایش رقابت و تحرک مصرف کننده، فرصت طلبی، ناهمگونی اعضا و مرحله در چرخه حیات، و عوامل دیگر.
درک مزیت تعاونی که می تواند به دلیل ارتباط متقابل بین اعضای فردی به عنوان یک جمع، سازمان و جامعه محقق شود، چالشی برای ساختارها و رویکردهای حاکمیتی و مدیریت تعاونی است، زیرا آنها نیز عمدتاً در ساختارها و رویکردها تعبیه شده اند. نظام های نهادی سرمایه داری علاوه بر این، تئوری حاکمیت تعاونی و مدیریت متمرکز بر تعاونیهای نوع 2 فاقد و نیاز به توسعه سیستماتیک دارد.
در تعاونیهای فردی و در کل بخش، فقدان همسویی جامع و منسجم با هویت تعاونی ممکن است به دلیل طراحی یا به دلیل تخلفات حاکمیتی یا مدیریتی نباشد. در عوض، ناهماهنگیها به موانع سیستماتیکی اشاره میکنند که در کار تعاونی در دریای سرمایهداری وجود دارد. و در حالی که نیاز به تعدیل پارادایم ضروری است، دستیابی به آن دشوار است. بیانیه هویت تعاونی در مورد اهمیت آموزش و پرورش در اصل 5 بسیار روشن است و این بخش در توان خود توانایی رسیدگی به شکاف های دانش مرتبط با حکمرانی و مدیریت تعاونی ها را دارد (به عنوان تعاونی عاملین)، بنابراین در صورت مواجهه با شرایط نامناسب در هر زمینه، بر اساس مزایای تعاونی عمل می کنند.
شواهد سوء رفتار مدیریتی نشان می دهد که بین ماهیت انجمنی شرکت تعاونی و ساختارهای تشویقی که با شرکت تعاونی متعلق به کاربر تناسب ندارد، ناهماهنگی استراتژیک وجود دارد. در بسیاری از شرکتهای تعاونی، ما یک گسست مداوم را در حوزه مربوط به شاخصهای عملکرد کلیدی، و به طور کلی حسابداری و گزارشدهی مشاهده میکنیم. تعاونیها اغلب بر شاخصهای تجاری سنتی (مالی) تکیه میکنند که با منطق استراتژیک سرمایهگذار همسو هستند، اما منطق اعضای استراتژیک نیست (بورگن، 2004) و بنابراین تفاوت تعاونی را نادیده میگیرند (براون و همکاران، 2015؛ پوسا و ساستاموینن، 2021). ؛ ریکسون، 2013). این شکاف هم شکلی را تقویت می کند و فرصت اندازه گیری و مدیریت ابعاد جمعی مدل سازمانی و پایبندی به هویت تعاونی را از دست می دهد.
علاوه بر این، Puusa و Saastamoinen (2021) دریافتند که نمایندگان منتخب در تعاونیهای مصرفکننده و تولیدکننده فنلاند بر عملیات تجاری و سودآوری در مدیریت و کار مرتبط با حکومت تمرکز دارند. جنبه های اجتماعی و اجتماعی به عنوان عوامل خارجی تلقی می شوند و تنها در صورتی مورد توجه قرار می گیرند که حاشیه سودآوری برآورده شود. این مطالعه آنچه را که دیگران در زمینههای مختلف دریافتهاند تأیید میکند (کوک، 1995؛ فولتون و گیرارد، 2015)، که تعاونیهای نوع 1 نیازی به همسویی با هویت ICA ندارند، و در عوض، میتوانند صرفاً به منافع مالی اعضا مربوط باشند. اغلب، این نوع تعاونیها از یکدیگر جدا میشوند، زیرا عضویت دیگر مربوط به یک هدف مشترک، مشارکت، مالکیت جمعی، تصمیمگیری جمعی و سود کاربر نیست، بلکه تحت سلطه منافع شخصی مصرفکننده (تولیدکننده) و درک مشارکت است. عملیات به عنوان یک مشکل (Couchman & Fulton، 2015)، تایید پیش بینی های نظری مکتب نئوکلاسیک. تعاونی های کارگری م
شکل کسب و کار و احساس عمومی مردم از مالکیت تحت سلطه اصول کارآفرینی است (نگاه کنید به هانل، 2005؛ پوسا و همکاران، 2013). این از منطقی پیروی می کند که توسط مکتب نئوکلاسیک که در میلتون فریدمن (1970) تجسم یافته بود، متداول شد، که اظهار داشت: “مسئولیت اجتماعی کسب و کار افزایش سود آن است” و در نتیجه ایده سرمایه داری در مورد آنچه یک شرکت است، تعاونی را تحت الشعاع قرار داده است. ایدئولوژی اگرچه شرکتهای اجتماعی و شرکتهای B به طور فزایندهای فضاهایی را با هدف دوگانه اجتماعی و اقتصادی پر میکنند، اما هنوز این درک وجود دارد که مزایای اجتماعی فعالیت کارآفرینانه باید بازده مالی برای سرمایهگذاریهای سرمایه ایجاد کند (به باکان، 2021 مراجعه کنید). ثانیاً، بسیاری از محققین اشاره می کنند که کمبود تحقیقات علمی مرتبط با همکاری در دسترس، چالش های جدی برای آگاهی کلی، درک و مدیریت تعاونی ها ایجاد می کند (Puusa et al., 2013). علاوه بر این، اکثر تحقیقات موجود با چارچوببندی اقتصاد نهادی جدید و نئوکلاسیک برای شرکت مشخص میشوند (به گری، 2004 مراجعه کنید)، این تصور را ایجاد میکند که تعاونیها ناکارآمد، ناپایدار و نوعی شرکت گذرا هستند (بن نر، 1984). . ثالثاً، مدل co-op به طور گسترده در آموزش نادیده گرفته می شود، که همچنین منجر به سطح ضعیف دانش در مورد تعاونی ها و ایدئولوژی پشت آنها می شود (Fontrodona & Sison، 2006؛ Kalmi، 2007؛ Puusa و همکاران، 2013؛ Puusa. ، 2018).
همه تعاونی ها برابر نیستند و همه اعضا یکسان عمل نمی کنند. فقدان مشارکت و تعهد در برخی از انواع تعاونی ها (مثلاً مصرف کننده) بیشتر از سایرین (مثلاً کارگر) مشهود است به دلایلی – از سطح آگاهی متفاوت در مورد هدف تعاونی، مسئولیت های عضویت و پیامدهای آنها، برای سهم بسیار بیشتر در عملیات توسط کارگران نسبت به مصرف کنندگان، افزایش رقابت و تحرک مصرف کننده، فرصت طلبی، ناهمگونی اعضا و مرحله در چرخه حیات، و عوامل دیگر.
درک مزیت تعاونی که می تواند به دلیل ارتباط متقابل بین اعضای فردی به عنوان یک جمع، سازمان و جامعه محقق شود، چالشی برای ساختارها و رویکردهای حاکمیتی و مدیریت تعاونی است، زیرا آنها نیز عمدتاً در ساختارها و رویکردها تعبیه شده اند. نظام های نهادی سرمایه داری علاوه بر این، تئوری حاکمیت تعاونی و مدیریت متمرکز بر تعاونیهای نوع 2 فاقد و نیاز به توسعه سیستماتیک دارد.
در تعاونیهای فردی و در کل بخش، فقدان همسویی جامع و منسجم با هویت تعاونی ممکن است به دلیل طراحی یا به دلیل تخلفات حاکمیتی یا مدیریتی نباشد. در عوض، ناهماهنگیها به موانع سیستماتیکی اشاره میکنند که در کار تعاونی در دریای سرمایهداری وجود دارد. و در حالی که نیاز به تعدیل پارادایم ضروری است، دستیابی به آن دشوار است. بیانیه هویت تعاونی در مورد اهمیت آموزش و پرورش در اصل 5 بسیار روشن است و این بخش در توان خود توانایی رسیدگی به شکاف های دانش مرتبط با حکمرانی و مدیریت تعاونی ها را دارد (به عنوان تعاونی عاملین)، بنابراین در صورت مواجهه با شرایط نامناسب در هر زمینه، بر اساس مزایای تعاونی عمل می کنند.
شواهد سوء رفتار مدیریتی نشان می دهد که بین ماهیت انجمنی شرکت تعاونی و ساختارهای تشویقی که با شرکت تعاونی متعلق به کاربر تناسب ندارد، ناهماهنگی استراتژیک وجود دارد. در بسیاری از شرکتهای تعاونی، ما یک گسست مداوم را در حوزه مربوط به شاخصهای عملکرد کلیدی، و به طور کلی حسابداری و گزارشدهی مشاهده میکنیم. تعاونیها اغلب بر شاخصهای تجاری سنتی (مالی) تکیه میکنند که با منطق استراتژیک سرمایهگذار همسو هستند، اما منطق اعضای استراتژیک نیست (بورگن، 2004) و بنابراین تفاوت تعاونی را نادیده میگیرند (براون و همکاران، 2015؛ پوسا و ساستاموینن، 2021). ؛ ریکسون، 2013). این شکاف هم شکلی را تقویت می کند و فرصت اندازه گیری و مدیریت ابعاد جمعی مدل سازمانی و پایبندی به هویت تعاونی را از دست می دهد.
علاوه بر این، Puusa و Saastamoinen (2021) دریافتند که نمایندگان منتخب در تعاونیهای مصرفکننده و تولیدکننده فنلاند بر عملیات تجاری و سودآوری در مدیریت و کار مرتبط با حکومت تمرکز دارند. جنبه های اجتماعی و اجتماعی به عنوان عوامل خارجی تلقی می شوند و تنها در صورتی مورد توجه قرار می گیرند که حاشیه سودآوری برآورده شود. این مطالعه آنچه را که دیگران در زمینههای مختلف دریافتهاند تأیید میکند (کوک، 1995؛ فولتون و گیرارد، 2015)، که تعاونیهای نوع 1 نیازی به همسویی با هویت ICA ندارند، و در عوض، میتوانند صرفاً به منافع مالی اعضا مربوط باشند. اغلب، این نوع تعاونیها از یکدیگر جدا میشوند، زیرا عضویت دیگر مربوط به یک هدف مشترک، مشارکت، مالکیت جمعی، تصمیمگیری جمعی و سود کاربر نیست، بلکه تحت سلطه منافع شخصی مصرفکننده (تولیدکننده) و درک مشارکت است. عملیات به عنوان یک مشکل (Couchman & Fulton، 2015)، تایید پیش بینی های نظری مکتب نئوکلاسیک. تعاونی های کارگری م
دیدگاه خود را بنویسید