989014050788+

989014050788+

خانهتوسعهتعاونمدل‌های ذهنی مالکیت مشتری در هیئت اجرایی

مدل‌های ذهنی مالکیت مشتری در هیئت اجرایی

خلاصه

متقابل را می توان با ادغام نقش مشتری و مالک به عنوان بیانگر حداکثری مشتری مداری دانست. با این وجود، ادبیات نشان می‌دهد که تأکید بر این دو نقش در عمل در میان شرکت‌های متقابل مشهود نیست. بر این اساس، شکافی در دانش مربوط به نحوه درک و حضور ایده مالکیت مشتری در روابط متقابل وجود دارد. برای افزایش درک این شکاف، مطالعه‌ای مدل‌های ذهنی مالکیت مشتری را که توسط مدیران سطح هیئت‌مدیره برگزار می‌شود، بررسی کرد. این مستلزم جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل داده‌های مصاحبه تجربی از مدیران سطح هیئت مدیره یک شرکت بزرگ بیمه بازنشستگی فنلاندی بود. این مدل های ذهنی در دو بعد متمایز می شوند: نقش مشتری-مالک، که ممکن است منفعل یا فعال باشد، و حوزه مدیریتی، که می تواند عملیاتی یا استراتژیک باشد. ماتریسی ساخته شده از این ابعاد نشان می دهد که چگونه مالکیت مشتری می تواند عملکرد محدود، کاربردی، استراتژیک یا گسترده ای در مدل های ذهنی مدیران داشته باشد. این یافته‌ها باید به مدیران در ارزیابی دیدگاه‌های خود در مورد مالکیت مشتری کمک کند و در نتیجه تشخیص رویکرد مورد استفاده را تسهیل کند. علاوه بر این، آنها ممکن است به قانونگذاران، مقامات دولتی و گزارشگران در درک ماهیت یک شرکت بیمه تحت مالکیت مشتری و چگونگی اجرای ایده های مرتبط در عمل کمک کنند.

معرفی

شرکت های بیمه متقابل تحت مالکیت مشتری همچنان بخش قابل توجهی از صنعت بیمه جهانی را تشکیل می دهند و تقریباً 1200 میلیارد دلار درآمد حق بیمه سالانه ایجاد می کنند (ICA، 2016؛ ICMIF، 2016). ادغام نقش‌های مشتری و مالک، دوطرفه را به ابزاری مناسب برای ترتیب بین مشتری و مالکان در تقسیم ریسک متقابل (مانند Aase، 2007) و برای توجه به منافع آنها در بازار تبدیل می‌کند (مانند Cabrales، Calvó-Armengol، و جکسون، 2003). از آنجایی که مشتریان مالکان شرکت نیز هستند، شکل شرکت متقابل را می توان در اصل به عنوان نمونه ای از مشتری مداری در نظر گرفت. با وجود این، تحقیقات قبلی نشان می‌دهد که تأکید بر نقش دوگانه مصرف‌کنندگان به‌عنوان مشتری و مالک، همیشه در عمل در شرکت‌های متقابل مشهود نیست. برخی از محققان بیان کرده اند که بیگانگی از اصول متقابل ممکن است یک فرآیند تکاملی به موازات رشد یک شرکت باشد (به عنوان مثال، Keneley، 2012). عامل دیگر ممکن است در درک و مدل‌های ذهنی کسب‌وکار موفق باشد که اغلب با نظریه‌های مبتنی بر شرکت‌های سهام گره خورده است (کالمی، 2007). با توجه به مدیران در شرکت های متقابل، تحقیقات قبلی نشان داده است که نگرش ها در مورد مزایا و معایب دوجانبه متفاوت است (به عنوان مثال، باتلر، کوی، و ویتمن، 2000؛ ارهمجامتس و فیلیپس، 2012؛ راچ، 1998). این یک مفهوم مهم است زیرا مدیران یک شرکت تأثیر زیادی بر تصمیم گیری در مورد نحوه سازماندهی و عملکرد آن شرکت دارند (رجوع کنید به جاورسکی، 2011). عامل دیگر ممکن است در درک و مدل‌های ذهنی کسب‌وکار موفق باشد که اغلب با نظریه‌های مبتنی بر شرکت‌های سهام گره خورده است (کالمی، 2007). با توجه به مدیران در شرکت های متقابل، تحقیقات قبلی نشان داده است که نگرش ها در مورد مزایا و معایب دوجانبه متفاوت است (به عنوان مثال، باتلر، کوی، و ویتمن، 2000؛ ارهمجامتس و فیلیپس، 2012؛ راچ، 1998). این یک مفهوم مهم است زیرا مدیران یک شرکت تأثیر زیادی بر تصمیم گیری در مورد نحوه سازماندهی و عملکرد آن شرکت دارند (رجوع کنید به جاورسکی، 2011). عامل دیگر ممکن است در درک و مدل‌های ذهنی کسب‌وکار موفق باشد که اغلب با نظریه‌های مبتنی بر شرکت‌های سهام گره خورده است (کالمی، 2007). با توجه به مدیران در شرکت های متقابل، تحقیقات قبلی نشان داده است که نگرش ها در مورد مزایا و معایب دوجانبه متفاوت است (به عنوان مثال، باتلر، کوی، و ویتمن، 2000؛ ارهمجامتس و فیلیپس، 2012؛ راچ، 1998). این یک مفهوم مهم است زیرا مدیران یک شرکت تأثیر زیادی بر تصمیم گیری در مورد نحوه سازماندهی و عملکرد آن شرکت دارند (رجوع کنید به جاورسکی، 2011). باتلر، کوی، و ویتمن، 2000; Erhemjamts & Phillips، 2012; Racz، 1998). این یک مفهوم مهم است زیرا مدیران یک شرکت تأثیر زیادی بر تصمیم گیری در مورد نحوه سازماندهی و عملکرد آن شرکت دارند (رجوع کنید به جاورسکی، 2011). باتلر، کوی، و ویتمن، 2000; Erhemjamts & Phillips، 2012; Racz، 1998). این یک مفهوم مهم است زیرا مدیران یک شرکت تأثیر زیادی بر تصمیم گیری در مورد نحوه سازماندهی و عملکرد آن شرکت دارند (رجوع کنید به جاورسکی، 2011).

در حالی که تحقیقات قبلی نشان می‌دهد که مدل‌های ذهنی مرتبط با مالکیت مشتری ممکن است متفاوت باشد، هدف مطالعه انجام‌شده برای این مقاله، برای بررسی چگونگی درک و تصور مدیران شرکت‌های بیمه از مالکیت مشتری فراتر رفت. برای این منظور، مطالعه ما با هدف کاوش و شناسایی مدل‌های ذهنی متمایز مالکیت مشتری در میان مدیران سطح هیئت‌مدیره انجام شد. یک رویکرد مطالعه موردی استفاده شد که در آن بینش‌ها از داده‌های تجربی از مصاحبه‌های اعضای هیئت اجرایی یک شرکت بزرگ بیمه بازنشستگی متقابل در فنلاند به دست آمد.

ما با بررسی مفهوم بیمه متقابل شروع می کنیم و از تحقیقات قبلی برای شناسایی شکاف های بین دنیای نظری و عملی استفاده می کنیم. این استدلال عمیق تری در پشت نقطه شروع کار ما ارائه می دهد. ثانیاً، ما دیدگاه مطالعه خود را متمرکز بر مدل های ذهنی در نظر می گیریم. سپس خلاصه‌ای از روش‌ها و داده‌های تحقیق را ارائه می‌کنیم که زمینه را برای تجزیه و تحلیل دقیق بخش بعدی از مصاحبه‌ها و تأمل با تحقیقات قبلی فراهم می‌کند. این مقاله با یک بخش نتیجه گیری به پایان می رسد که شامل تفکراتی در مورد مفاهیم برای تحقیقات آینده و استفاده مدیریتی است.

قطعات بخش

شرکت های بیمه متقابل در تئوری و عمل

شرکت‌های بیمه متقابل متعلق به مشتریان خود هستند – چه سازمان‌ها یا افرادی که بیمه‌نامه‌ها را خریداری می‌کنند یا بیمه‌گذار هستند (به عنوان مثال، کامینز، ویس، و زی، 1999). در مورد حقوق بازنشستگی معمولاً پوشش بیمه ای در سطح شرکت برای کلیه کارکنان شرکت مربوطه خریداری می شود. در نتیجه، تصمیم گیری در مورد استفاده از ارائه دهنده بیمه در نهایت توسط مدیران سطح بالای شرکت مشتری گرفته می شود. این منجر به وضعیتی می شود که در آن شرکت های بیمه بازنشستگی متقابل چندین شرکت دارند

دیدگاه مدل های ذهنی

«مدل ذهنی» چارچوب یا طرز فکری شناختی را توصیف می‌کند که با استفاده از آن، جهان را تفسیر و معنا می‌کند (به عنوان مثال، جنتنر و استیونز، 1983؛ گافمن، 1974؛ سنگه، 1990). بر این اساس، این مفهوم به ساختار اعتقادی اشاره دارد که تعیین می کند فرد چگونه به مسائل برخورد می کند (ر.ک. محمد، کلیموسکی و رنتچ، 2000). مدل های ذهنی در طول زمان توسعه یافته و تغییر می کنند. به عنوان مثال، رینگبرگ و ریهلن (2008) در مورد انتقال دانش اجتماعی-شناختی صحبت می کنند که در آن حس سازی افراد تحت تأثیر قرار می گیرد.

روش ها و داده ها

بخش بیمه بازنشستگی فنلاند زمینه جالبی برای مطالعه مدل های ذهنی مالکیت مشتری فراهم می کند. سیستم بازنشستگی کارمندان فنلاند از طریق شرکت های خصوصی سازماندهی شده است. اینها شامل شرکت های مشترک و سرمایه گذار هر دو می شود. پیشنهاد اصلی شرکت ها شامل محصولات بیمه بازنشستگی قانونی نسبتاً قانونی است. بر این اساس، میزان مستمری دریافتی و حق بیمه پرداخت شده توسط قانون تنظیم می شود (به عنوان مثال، Tenhunen & Vaittinen، 2016). این دارد

نتایج و بحث

ما با ارائه مجموعه ای از دو تضاد که شناسایی کردیم شروع می کنیم (شکل 1 را ببینید). این پایه و اساس چارچوبی را تشکیل داد که راه های مختلفی را که مدیران شرکت موردی از مالکیت مشتری درک می کردند، نشان می داد. این چارچوب از تجزیه و تحلیل ما از داده های مصاحبه حاصل می شود و از این رو نتایج مطالعه را نشان می دهد، نه یک طبقه بندی اولیه توسط محققان. با توجه به رویکرد ابداکتیو، توضیح ابعاد و چهار سلول در ماتریس از مزایای

نتیجه گیری

تحقیقات ما با شناسایی چهار مدل ذهنی متمایز از مالکیت مشتری، به بورس تحصیلی کمک کرده است. با استفاده از یک دیدگاه مدل ذهنی، آشکار می شود که ممکن است تفاوت های اساسی بین مدیران فردی در این موارد وجود داشته باشد. در حالی که برخی ممکن است مالکیت مشتری را تا حد زیادی همانطور که مفهوم «ایده‌آل» نشان می‌دهد ببینند، بسیاری در واقع آن را صرفاً ابزاری برای ارتباطات بازاریابی یک‌طرفه یا به‌عنوان یک داستان ارتباطی برای تعامل و توانمندسازی مشتری مفید می‌دانند.

مقالات مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.پر کردن فیلدهای نشانه‌گذاری شده‌ با * ضروری می‌باشد.