989014050788+

989014050788+

خانهتشکل هاتعاونیتعاونی های حاکم بر زیرساخت انرژی: مطالعه موردی شبکه برلین

تعاونی های حاکم بر زیرساخت انرژی: مطالعه موردی شبکه برلین

نکات برجسته

  • شکست‌های بازار و سیاست در خصوصی‌سازی شرکت‌های عمومی انرژی در آلمان.

  • تصویری از عوامل کلیدی موفقیت ضروری برای یک تعاونی انرژی برای خرید شبکه برق برلین.

  • داستان BürgerEnergie Berlin به عنوان الهام بخش دیگر تعاونی های انرژی در سراسر جهان.

خلاصه

در حال حاضر، از آنجا که امنیت انرژی به یکی از بالاترین اولویت های مورد بحث در سطح جهانی تبدیل شده است، تغییرات اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی سریع در بازار انرژی در حال وقوع است. در بسیاری از کشورها، تعاونی‌های محلی تأسیس شده‌اند که از جمله اهداف دیگر، خرید شبکه‌های برق و افزایش تولید انرژی‌های تجدیدپذیر هستند. این مقاله نتایج یک پروژه تحقیقاتی اختصاص داده شده به یک مورد خاص – BürgerEnergie Berlin (BEB) را ارائه می‌کند. این تعاونی که در مناقصه امتیاز بیست ساله شبکه برق برلین (بزرگترین شبکه برق آلمان) است، در نظر دارد پس از خرید آن را به منظور تبدیل آن به شبکه هوشمند و امکان اتصال تعدادی از منابع تجدیدپذیر محلی مدرن سازی کند. به آن یک مدل عوامل کلیدی موفقیت برای این تعاونی – بر اساس مطالعات میدانی و استفاده از استدلال استقرایی – کمک اصلی به تحقیقات موجود در تعاونی‌های انرژی است. تجزیه و تحلیل کیفی ارائه شده، با در نظر گرفتن جزئیات روند مناقصه برای امتیاز، می تواند الهام بخش محققان و دست اندرکاران تعاونی و کمکی به بحث آینده در مورد راه حل های جایگزین برای مسائل مربوط به مالکیت خدمات عمومی و مدیریت آنها باشد.

کلید واژه ها
تعاونی ها شبکه برق آلمان امتیاز اقتصاد نهادی جدید
1. معرفی
سال‌ها پس از انتشار مقاله Amory B. Lovins با عنوان «استراتژی انرژی: جاده‌ای که طی نشده؟» (Lovins، 1976)، چرخش به سمت منابع انرژی تجدیدپذیر به یک اولویت سیاسی تبدیل شده است. Lovins معتقد است که دستگاه های تولید انرژی باید در نزدیکی مصرف کنندگان نهایی انرژی قرار گیرند تا از تلفات توزیع و هزینه های بالای انتقال جلوگیری شود، تا اتکا به تاسیسات بزرگ تولید برق کاهش یابد و در نتیجه، کاهش قرار گرفتن در معرض علاقه، تشدید و پیش بینی های تقاضای به موقع کاهش یابد. صص 79-80). چنین مدلی را می‌توان با استفاده از فناوری‌های سبز مدرن که توسط تعاونی‌ها اداره و مدیریت می‌شوند، به کار برد. این مقاله بر روی یکی از این تعاونی ها – BürgerEnergie Berlin (BEB) – متمرکز است که برای امتیاز اجرای بزرگترین شبکه در آلمان رقابت می کند. این هدف باعث می شود پرونده واقعاً منحصر به فرد باشد. یکی از اهداف کلان این تعاونی خرید شبکه به منظور سرمایه گذاری در نوسازی آتی آن، امکان گنجاندن انرژی های تجدیدپذیر در شبکه (بنابراین تمرکززدایی و تبدیل آن به شبکه هوشمند 1) است که با دیدگاه Lovins مطابقت دارد.

تحلیل ارائه شده در این مقاله به سه حوزه نظری مربوط می شود: شبکه برق، تعاونی ها و مؤسسات انرژی2 (عواملی که بر دستیابی به هدف BEB تأثیر می گذارد). تاکنون هیچ مطالعه ای انجام نشده است که این موضوعات را با هم ترکیب کند. به منظور پر کردن این شکاف تحقیقاتی، من تحقیق کیفی را انجام دادم – روشی که پس از در نظر گرفتن ماهیت مسئله مورد بررسی (مطالعه موردی مشخص) انتخاب کردم. این مقاله بر اساس دوازده مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده در طول دوره پژوهشی در سال 2014، که در سراسر مقاله نقل شده است، و همچنین مشاهدات شرکت کنندگان و بررسی بیانیه های مطبوعاتی و ادبیات دانشگاهی است. من این رویکرد را در تلاش برای حفظ روش استقرایی استدلال (بررسی از جزئیات برای فرمول‌بندی یافته‌های کلی)، به تصویر کشیدن خصوصیات تفاسیر فردی و پیچیدگی موقعیت (به بخش روش‌ها مراجعه کنید) اتخاذ کردم، که در خدمت ساختن مدل بود. شکل 1) که به سوال تحقیق پاسخ می دهد: عوامل داخلی و خارجی و همچنین الگوها و روابط بین آنها که توسط محیط BEB برای خرید شبکه برق برلین ضروری در نظر گرفته شده است، چیست؟

عکس. 1
دانلود: دانلود تصویر با وضوح بالا (172 کیلوبایت)
دانلود: دانلود تصویر در اندازه واقعی
شکل 1. عوامل کلیدی موفقیت برای خرید BürgerEnergie Berlin شبکه برلین.

جدیدترین ادبیات شبکه برق عمدتاً بر موضوعاتی مانند مقررات آب و برق (به عنوان مثال Spiller & Tommasi، 2008، صفحات 515-543)، تلاش برای خرید شبکه توسط شهرداری ها (Schorsch & Faber, 2010; Theobald & Pál, 2013) یا مشکلات تمرکز دارد. مربوط به مدیریت آب و برق توسط شرکت‌های بزرگی است که تمایلی به سرمایه‌گذاری در انطباق‌های شبکه‌های گران قیمت ندارند تا بتوانند ژنراتورهای کوچک محلی را ادغام کنند (مانند سواکول، 2008). توجه زیادی به درخواست امتیازات توسط تعاونی‌های برق داده نمی‌شود، اگرچه به مثال یک تعاونی کوچک از شوناو که شبکه برق محلی را مدیریت می‌کند، اغلب به آن اشاره می‌شود (Cappelletti، Vallar، & Wyssling، 2016؛ Yildiz و همکاران، 2019، ص. 284). تعاونی های برق به طور مفصل در ادبیات مربوط به این موضوع توضیح داده شده است (به عنوان مثال، یلدیز و همکاران، 2015؛ مولر و همکاران، 2015؛ هولستنکمپ و کاهلا، 2016؛ هولستنکمپ و همکاران، 2017؛ رومل، رادکه، می، فون جورک، و یلدیز، 2018) اما باید تأکید کرد که آنها کاملاً متفاوت هستند – آنهایی که انرژی تولید می کنند با تعاونی های خرده فروشی بزرگ مانند Greenpeace Energy اشتراکات کمی دارند و شبکه های کوچک گرمایی که توسط تعاونی های محلی اداره می شوند (محبوب ترین در آلمان) شباهت کمی دارند. به شبکه برلین (به شرح تعاونی های برق در آلمان در بخش بعدی مراجعه کنید). با در نظر گرفتن این واقعیت، مثال مورد تجزیه و تحلیل این فرصت را دارد که به الهام‌بخشی برای دانشمندان و همچنین شاغلینی که در حال مطالعه و ترویج تصاحب تاسیسات توسط تعاونی‌ها هستند، تبدیل شود. برای شناسایی عوامل موثر بر دستیابی به هدف BEB، یعنی خرید شبکه، در این مقاله از مدل‌های اقتصاد نهادی جدید (NIE)، به ویژه نظریه‌های Mancur Olson (1971)، Sue E. S. Crawford و Elinor استفاده می‌کنم. Ostrom (1995)، Ostrom، 2005، Ostrom، 2009، Arild Vatn (2005) و Konrad Hagedorn (2008). قبل از تشریح و بررسی این ابتکار BEB در بخش‌های پنج و شش این مقاله، وضعیت بازار انرژی در آلمان و تعاونی‌های برق را در بخش 2 توضیح می‌دهم و تاریخچه شبکه برلین و همچنین روند مناقصه جاری را شرح می‌دهم. بخش 3. روش های تحقیق در بخش 4 ارائه شده است. تجزیه و تحلیل BEB با بحث و نتیجه گیری دنبال می شود.

2. بازار انرژی آلمان و تعاونی های برق
از سال 1998، صنعت انرژی در آلمان تحت یک فرآیند بازسازی، از جمله آزادسازی و خصوصی سازی قرار گرفته است.

تامین کنندگان انرژی انحصاری که بر اساس زنجیره ارزش به واحدهای کوچکتری تقسیم می شوند که مسئول تولید، انتقال و فروش برق هستند (برانت، 2006، ص 2). سیاست‌های عمومی جدیدی معرفی شدند که برای جدا کردن تولیدکنندگان انرژی از اپراتورهای شبکه طراحی شده‌اند – تاکتیکی با هدف ایجاد بازار رقابتی با شبکه‌های در دسترس برای تامین‌کنندگان انرژی کوچکتر (Lambing، 2012). علی‌رغم این تلاش‌ها، امتیاز بهره‌برداری از تقریباً هزار شبکه منفرد به چهار شرکت بزرگ اعطا شده است: TenneT، Amprion (RWE)، EnBW Transportnetz و 50Hertz (Vattenfall) که همگی دارای تاسیسات برق هستند (4 شرکت E. ON، RWE، EnBW و Vattenfall) (OECD، 2012، ص 101). بنابراین، این فرآیند خصوصی‌سازی را می‌توان یک شکست دولتی تلقی کرد، زیرا به نتیجه مورد نظر یعنی ایجاد بازار رقابتی دست نیافت.

در همان زمان، اصطلاح Energiewende محبوبیت پیدا کرد. در دهه 1980 ابداع شد و به معنای “رشد و شکوفایی بدون نفت و اورانیوم” بود (Strunz, 2014, p. 150). با این حال، این تصور به مدت سی سال در حاشیه گفتمان سیاسی باقی ماند – دولت‌های متوالی تا حد زیادی آن را نادیده گرفتند، که به نفع شرکت‌های بزرگ انرژی بود و به نفع هزینه‌های پایین تولید برق بود. این منطق با مفروضات انحصار طبیعی سازگار است، که توسط کنت ای. ترن به عنوان وضعیتی تعریف شده است که در آن شرایط لازم برای رقابت (یعنی شرکت های متعدد) با دستیابی به منافع رقابت (یعنی تولید در کمترین حد ممکن) در تعارض است. هزینه، که به یک شرکت نیاز دارد.» (Train, 1991, p.1). ویژگی های یک انحصار طبیعی، شبکه برق در این مورد، مانند سرمایه گذاری های بزرگ غرق شده خاص، صرفه جویی در مقیاس و وسعت، و مصرف انبوه انرژی (اسپیلر و توماسی، 2008، ص 518) منجر به شکست بازار (توزیع ناکارآمد) می شود. انرژی توسط بازار آزاد) و نیازمند مقررات برای اطمینان از نتایج مطلوب اجتماعی است. این شرکت‌های بزرگ تولید و توزیع برق، مگر اینکه توسط مقررات مجبور شوند، علاقه‌ای به سرمایه‌گذاری گران قیمت در فناوری‌های تجدیدپذیر یا کاهش مصرف برق ندارند. به جای انرژی پرهزینه بادی، خورشیدی یا زیست توده، آنها تمایل به خرید و توزیع انرژی حاصل از زغال سنگ و گاز (50 درصد از کل انرژی آلمان در سال 2017) و نیروگاه های هسته ای (12 درصد از عرضه) دارند (AG Energiebilanzen, 2017). )). این واقعیت همچنین می تواند به عنوان یک شکست سیاست تلقی شود.

خوشبختانه، مدیریت زنجیره تامین، از جمله تاسیسات انرژی و حاکمیت زیرساخت ها، اخیرا توجه بسیاری از جوامع، دولت ها و بخش خصوصی را به خود جلب کرده است. من این را پاسخی به سه موضوع اصلی مرتبط با بازار انرژی می دانم:

مشکل کالاهای عمومی خصوصی‌سازی شده که اغلب منجر به شکست سیاست‌ها می‌شود (تمرکز اولیه بر انحصار بازار و کسب سود کوتاه‌مدت به جای سرمایه‌گذاری در شرکت‌های آب و برق برای بهبود عملکرد سیستم)،


مشکلات زیست محیطی، از جمله تغییرات آب و هوا (انتشار دی اکسید کربن)، و همچنین نگرانی های ایمنی مربوط به بهره برداری از نیروگاه های هسته ای و زغال سنگ و مدیریت پسماند آنها،


مشکل کنترل در افزایش مشارکت مدنی در نظارت و اداره خدمات عمومی، از جمله آرزوها برای ایجاد حاکمیت مشارکتی زیرساخت.

تعاونی(های) برق، دارای «ماهیت دوگانه»، «تشکیل یک گروه اجتماعی و یک شرکت تجاری» (Bonus, 1986, pp. 310-311) به دلیل Genossenschaftsgeist (روحیه تعاونی) خود، با ارائه نه تنها استدلال های عقلانی، بلکه همچنین توسل به احساسات (Draheim, 1952, pp. 43-44) می تواند فعالانه به این مسائل بپردازد. همانطور که توسط هولگر بونوس با استناد به تک نگاری گئورگ دراهیم (Draheim, 1952) توضیح داده شده است: «روحیه تعاونی باید به عنوان نیرویی در نظر گرفته شود که می تواند بر عوامل مهم تجاری مانند نوع، اندازه، توسعه، ثبات و رقابت پذیری شرکت تعاونی تأثیر بگذارد. (پاداش، 1986، ص 311). در این رویکرد، انگیزه های غیراقتصادی نقش حیاتی ایفا می کنند که با هدف فعالیت تعاونی های برق مرتبط است. از یک سو، آنها نگرانی عمیق خود را برای محیط زیست و جامعه ابراز می کنند. از سوی دیگر، آنها نماینده جامعه مدنی هستند که اغلب از جنبش های بوم شناختی مردمی سرچشمه می گیرند.

تعداد زیادی تعاونی برق جدید اخیراً در آلمان پدیدار شده اند – 832 تعاونی در پانزده سال گذشته تأسیس شده است که در مجموع به 907 در سال 2014 می رسد (Yildiz et al., 2015, p. 62). در حالی که انگیزه های سیاسی و اقتصادی عامل قدرتمندی در این توسعه بودند، جنبه های دیگر نیز به همان اندازه مؤثر بودند. از جمله موانع کم ورود بود (هزینه یک سهم معمولاً بین 50 تا 5000 یورو است، بنابراین بخش بزرگی از جمعیت می توانند در صورت علاقه مندی به عضویت شرکت کنند)، که به دلیل حالت دموکراتیک نقش فعالی در فرآیندهای تصمیم گیری ایفا می کند. حاکمیت تعاونی و همچنین حمایت نهادی Deutscher Genossenschafts-und Raiffeisenverband (تعاونی آلمانی)

و کنفدراسیون Raiffeisen، DGRV) (DGRV، 2015) – درگیر در حسابرسی و مشاوره تعاونی است که ریسک سرمایه گذاری را کاهش می دهد. برخی از این تعاونی‌های برق به چنان موفقیتی دست یافتند که تعدادی تعاونی جدید در منطقه پدید آمدند که منجر به خوشه‌بندی تعاونی‌ها و تشویق ایجاد سازمان‌های چتر شد.

امروزه، تعاونی‌های انرژی کل زنجیره ارزش انرژی را پوشش می‌دهند و معمولاً به عنوان زیر طبقه‌بندی می‌شوند: تعاونی‌های تولید یا تولید برق (بیشترین تعداد در آلمان n=635) که مالک و/یا مدیریت و/یا سهام در شرکت‌هایی که مالک تاسیسات برق هستند. و تولید گرما؛ تعاونی های انتقال یا توزیع (198=n) که شبکه های کوچک محلی را اداره می کنند. و تعاونی های تجارت یا فروش انرژی (n=40) که عملیات اصلی آنها خرید و فروش انرژی یا منابع انرژی است (Yildiz et al., 2015, p. 62). مورد تحقیقاتی مورد تجزیه و تحلیل در این مقاله، BürgerEnergie Berlin، بر کسب امتیاز خرید و مدیریت بزرگترین شبکه در آلمان متمرکز است، که موردی بی سابقه در این مقیاس است.

3. برلین گرید و Bürgerenergie Berlin
در اوایل سال 1884، یک شرکت انرژی عمومی پیشگام Städtische Elektricitäts-Werke در برلین تأسیس شد. این اولین نیروگاه عمومی و اپراتور شبکه در آلمان بود. در دهه 1920 توسط شرکت خصوصی تازه تاسیس Berliner Städtische Elektrizitätswerke Akt.-Ges (BEWAG) تصاحب شد، که تأسیسات را از شهر برلین اجاره کرد – شهر مالکیت آب و برق را حفظ کرد. شرکت با شهر رشد کرد و تغییر کرد، در طول تقسیم برلین تقسیم شد و در سال 1990 ادغام شد. علیرغم تغییرات مالکیت، ایالت برلین تا سال 1997 سهامدار عمده (50.8 درصد) BEWAG باقی ماند. شرکت به Veba و Viag فروخته شد. (سایر سهامداران) که بعداً ادغام شدند و E.ON را تشکیل دادند و سهام خود را به Hamburgische Electricitäts-Werke AG (HEW)، یکی از شرکت های تابعه شرکت برق سوئدی Vattenfall در سال 2001 فروختند (Antikepapiere، 2015).
فکر می کنم 12 سال پیش بود که Vattenfall اکثر سهام BEWAG را خرید. […] برلین یک مشکل بزرگ با پول، بدهی های فراوان داشت. بنابراین، دولت تلاش کرد تا شرکت‌های دولتی مانند GASAG- شرکت گاز، شرکت آب و شرکت انرژی را بفروشد. […] سیاستمداران گفتند که این اقدام خوبی بود که شرکت را به یک گروه سرمایه گذاری یا هر شرکت ناشناس دیگری فروختیم، بلکه یک شرکت دولتی سوئدی را فروختیم. با این حال، پس از حوادث در کرومل – نیروگاه هسته ای آلمان – اعتماد به Vattenfall به سرعت کاهش یافت. (نماینده Vattenfall، مصاحبه)

شبکه‌های توزیع گاز و انرژی در آلمان مشمول قراردادهای امتیازی هستند، بنابراین Vattenfall یا هر مالک شبکه دیگر نمی‌تواند از جاده‌های عمومی یا زیرساخت‌ها برای بهره‌برداری از آن بدون داشتن امتیاز استفاده کند (Theobald & Pál, 2013). از آنجایی که اکثر امتیازات شبکه برق در آلمان به تازگی منقضی شده اند یا به زودی منقضی خواهند شد (Ecoprog، 2015)، روند اعطای مجدد آنها در سال های اخیر بحث های زیادی را در مورد ساختار حکومتی آنها برانگیخته است. شبکه برلین، یکی از بزرگترین شبکه های اروپا، با 35000 کیلومتر کابل زیرزمینی و بیش از 8000 پست، بیش از 2.1 میلیون خانوار و 100000 شرکت را تامین می کند (نماینده Vattenfall، مصاحبه). امتیاز بهره برداری از آن در سال 2014 منقضی شده است، و روند اعطای مجدد آن، با مشکلات و موانع بسیار، هنوز در حال انجام است.

یکی از نهادهای متقاضی امتیاز شبکه، سازمانی است که در پرونده تحقیقاتی من، BürgerEnergie Berlin توضیح داده شده است. در دسامبر 2011 تأسیس شد و به عنوان یک انجمن تعاونی با حقوق قانونی برای انجام عملیات تجاری به ثبت رسید. هدف آن خرید حقوق مالکیت شبکه برق برلین به منظور تامین برق با قیمت مناسب برای شهروندان برلین و همچنین سرمایه‌گذاری سودهای آتی در ادغام انرژی‌های تجدیدپذیر در شبکه و در نتیجه غیرمتمرکز کردن و تبدیل آن به شبکه بود. یک شبکه هوشمند آرون کول (یکی از اعضای هیئت مدیره BEB) شروع های BEB را به یاد می آورد:
سال‌ها با لوئیز [نویمان-کوزل، دومین عضو هیئت مدیره BEB در زمان مصاحبه] دوست بودیم و هر دو درگیر انرژی‌های تجدیدپذیر بودیم. […] ما شروع به بحث درباره ایده Rekommunalisierung [شهرداری مجدد] کردیم و به تازگی مطرح شد. ما فکر کردیم – این کاری است که باید انجام دهیم – شبکه را بخریم. […] ما تعاونی را تأسیس کردیم و افرادی را برای هیئت نظارت و 15 عضو مؤسس پیدا کردیم. سپس رشد کرد. (استاد، مصاحبه)

در حال حاضر، با پایان یافتن امتیاز اپراتور فعلی Vattenfall، برخی از گزینه ها در دسترس قرار گرفت. BEB اجازه دو مدل مالکیت را می دهد که تنها یک شریک مجاز به اجرای شبکه با همکاری برلین انرژی (BE) – یک شرکت دولتی اخیراً تأسیس شده است. مدلی که در وب سایت BEB توضیح داده شده است، 51 درصد از سهام را مشخص می کند

قرار است در اختیار BE و 49 درصد در اختیار BEB باشد (BEB، 2017؛ Berliner Energietisch، 2015). مدل دیگر تقسیم 75/25 درصدی سهام بین شرکا را فرض می کند (Hinnecke، مصاحبه 1؛ والتر، مصاحبه).

هنگامی که فرآیند اعطای امتیاز در پایان سال 2011 آغاز شد، هشت سازمان از جمله شرکت های بزرگ علاقه مند به خرید شبکه بودند (فوکوس، 2012). تنها سه سازمان شرکت‌کننده تا مرحله فعلی درگیر بودند: برلین انرژی به تنهایی، که برای کل شبکه مناقصه می‌دهد (که به معنای شهرداری‌سازی مجدد شبکه است)، یک شرکت تابعه Vattenfall Stromnetz برلین، که همچنین برای 100 درصد مناقصه می‌دهد. گرید (در صورت موفقیت، وضعیت بدون تغییر باقی می ماند) و سرمایه گذاری مشترک BE و BEB که در بالا توضیح داده شد. صرف نظر از پیشنهادات طرف های ذینفع، وزیر دارایی و شهردار برلین طبق توصیه های Bundesnetzagentur (آژانس شبکه فدرال) و Bundeskartellamt (آژانس کارتل فدرال) حرف آخر را می زنند. شرایط و روند این زیرساخت و واگذاری حقوق مدیریتی می تواند مطالعه جالبی برای تکرار یا پیگیری سایر تعاونی های برق باشد. با این حال، این مقاله بر عوامل موفقیت BEB به عنوان یک سازمان شبکه تمرکز دارد (اسپیلر و توماسی، 2008) به جای انتقال حقوق مالکیت فی نفسه (بروملی، 1991؛ دمستز، 1967).

4. روش ها
این مقاله بر اساس داده های تجربی غنی مربوط به مطالعه موردی BürgerEnergie برلین است که به عنوان مبنای توسعه نظریه استقرایی استفاده می شود (ایزنهارت و گرابنر، 2007؛ مینتزبرگ و واترز، 1982؛ سیگلکو، 2007؛ ویک، 2007). ادعا می شود که “مقالاتی که نظریه را از موارد ساخته شده اند اغلب به عنوان “جالب ترین” تحقیقات در نظر گرفته می شوند (Bartunek, Rynes, & Ireland, 2006) و از جمله مقالات بسیار مورد استناد هستند (Eisenhardt & Graebner, 2007). رویکرد استقرایی برای این مطالعه برای ایجاد سازه های نظری، برآمده از داده های جمع آوری شده در طول تحقیق، که هدف اصلی آن یافتن پاسخی برای سؤال تحقیق بود، انتخاب شد:

عوامل داخلی و خارجی و همچنین الگوها و روابط بین آنها که توسط محیط BEB برای خرید شبکه برق برلین ضروری در نظر گرفته شده است چیست؟

منطق تکرار در استراتژی تحقیق استقرایی مرکزی است (ایزنهارت، 1989)، بنابراین تجزیه و تحلیل BEB به عنوان موضوع مطالعه موردی و طبقه بندی عوامل موفقیت ارائه شده در بخش های بعدی این مقاله می تواند توسط سایر محققان در تحقیقات تجربی خود استفاده شود. سوالات.

برای ارزیابی عملکرد BürgerEnergie Berlin و برای تجزیه و تحلیل عوامل ذکر شده قبلی در انتقال حقوق شبکه، از سه منبع اصلی استفاده شده است.

اول، یک مرور ادبیات گسترده برای به تصویر کشیدن ایده ها و نظریه پردازی های تعاونی های برق (از جمله Röpke، 1992؛ Mönkner، 2001؛ Bijman، هندریکسه، و Oijen، 2012؛ Bijman، Iliopoulos، و همکاران، 2012؛ Lambing، 2012؛ Lambing، 2012; ، 2013؛ یلدیز، 2014؛ یلدیز و همکاران، 2015؛ مولر و همکاران، 2015؛ هولستنکمپ و کاهلا، 2016؛ هولستنکمپ و همکاران، 2017؛ رومل و همکاران، 2018 (1991) و سایر شبکه های قدرت ؛ هانسمان، 1996؛ اسپیلر و توماسی، 2008؛ فاکس پنر، 2010؛ شورش و فابر، 2010؛ تئوبالد و پال، 2013؛ استرونز، 2014)، از جمله تاریخچه و اهمیت فعلی آنها. این نظریه ها در تمام بخش های این مقاله دوباره ظاهر می شوند، که به مفهوم سازی مشاهدات تجربی انجام شده در برلین کمک می کند.

دوم، دوازده مصاحبه نیمه ساختاریافته با:

هر دو نماینده هیئت مدیره BEB، دو نماینده هیئت نظارت BEB (یکی از آنها همچنین نماینده GLS (Gemeinschaftsbank für Leihen und Schenken) Treuhand در مصاحبه بود)، پنج عضو تیم BEB (دو مصاحبه با همان انجام شد. شخص – ماتیاس هینک – یکی در سپتامبر، دیگری در نوامبر 2014)،


و برای اینکه به نفع BEB تعصب نداشته باشیم، دو نماینده از محیط خارجی BEB: یکی از آنها رقیب مستقیم، Vattenfall، و دیگری – Senatsverwaltung für Stadtentwicklung und Umwelt (وزارت توسعه شهری و محیط زیست سنا). هر دو نفر می خواستند ناشناس بمانند، که می تواند به عنوان یک محدودیت برای این مطالعه تلقی شود.

به غیر از 9 مصاحبه ای که به زبان انگلیسی انجام شد، سه مصاحبه به زبان آلمانی انجام شد، بنابراین برخی از نقل قول های این مقاله ترجمه شده است. تمام مصاحبه ها بین اوت و دسامبر 2014 انجام شد.

در نهایت، این مقاله از مشاهدات مستقیم (Reinharz, 1992, pp. 46-75; Creswell, 2009, pp. 173-202; Babbie, 2011, pp. 313-353) از رویدادهای BEB مانند: نمایش فیلم ” Das Schönauer Gfühl’ (احساس Schönauer) پس از بحث، NetzGipfel (اجلاس شبکه) و NetzLabor (آزمایشگاه شبکه)، غرفه های اطلاعاتی (در سپتامبر 2014 در Brandenburger Tor و در نوامبر همان سال در Heldenmarkt) و یک جلسه رسمی ( مجمع عمومی).

پس از بررسی کامل بیانیه های مطبوعاتی، مقالات دانشگاهی، مشاهدات و مصاحبه های جمع آوری شده، الف

فهرستی از عوامل تهیه شد (رویکرد استقرایی که در بالا مورد بحث قرار گرفت) و بر اساس نظام‌بندی پیشنهادی در ادبیات سازمان‌دهی شد (آگیلار، 1967؛ فریمن و لوچا، 2001؛ اینگلهارت، 1997). اطلاعات جمع آوری شده با استفاده همزمان از منابع مختلف (مثلث بندی) برای اطمینان از اعتبار مطالعه تحقیقی انجام شده تأیید شد (دنزین، 2006؛ فلیک، 2011). برای این منظور از نرم افزار ATLAS.ti (نرم افزار تحقیق و تحلیل داده های کیفی) استفاده شد. نتایجی که در پاراگراف‌های زیر توضیح داده شده‌اند، با ادبیات نیز تأیید می‌شوند (مانند هیرشمن، 1970؛ اولسون، 1971؛ کرافورد و اوستروم، 1995؛ واتن، 2005؛ اسپیلر و توماسی، 2008) و مهم‌تر از همه، می‌توانند به عنوان الهام‌بخش باشند. به سایر تعاونی های برق.

انتخاب روش‌های فوق، به‌ویژه روش‌های تحقیق کیفی، با تلاش برای پاسخ به سؤال تحقیق در مورد مطالعه موردی خاص درخواست امتیاز برای راه‌اندازی شبکه برق برلین توسط تعاونی BEB دیکته شد. کاوش در فرآیند فوق استفاده از شیوه‌های تحقیقاتی متنوع از جمله جمع‌آوری نظرات شرکت‌کنندگان، اجازه دادن به ارزش‌ها، بررسی زمینه و موقعیت شرکت‌کنندگان، همکاری با آنها و تفسیر داده‌های جمع‌آوری‌شده را فرض می‌کرد (Creswell, 2009, p.17). این شیوه‌ها برای ایجاد یک ساختار نظری منسجم و جمع‌آوری عواملی که بر روند درخواست امتیاز شبکه برق تأثیر می‌گذارند، استفاده شد که در شکل 1 ارائه شده و در بخش زیر مورد بحث قرار گرفته‌اند. من معتقدم که این همان چیزی است که این مقاله اصلی را هم برای محققان و هم برای پزشکان تعاونی مفید می‌کند.

5. محیط تحقیق
موضوع شبکه و مالکیت آن در سال 2011 در برلین توجه زیادی را به خود جلب کرد، زمانی که اتحاد برلین – Berliner Energietisch (BET) – یک کمپین شهرداری‌سازی مجدد را آغاز کرد (Berliner Energietisch, 2015). رفراندوم در مورد سیاست های انرژی شهر و ایجاد یک شبکه خدمات شهری متعلق به برلین در 3 نوامبر 2013 برگزار شد. اگرچه با شکست 21000 رای مواجه شد، اما همچنان 600000 شهروند شرکت کردند و 83 درصد از آنها حمایت کردند. شهرداری‌سازی مجدد، که نشان می‌دهد “آنها خواهان تغییر در ساختار انرژی هستند” (Hinnecke، مصاحبه 1). BürgerEnergie Berlin از کمپین BET حمایت کرده بود، امضا جمع آوری کرد و رویدادهای تکمیلی را سازماندهی کرد. با این حال، استراتژی جدیدی پس از همه پرسی اتخاذ شد. آرون کول اعلام کرد: «ما برای یک مدیریت خالص جمعی مبارزه نمی کنیم. ما نمی خواهیم به عنوان یک شرکت در برابر Vattenfall شناخته شویم. ما می‌خواهیم جایگزینی برای برلین باشیم» (کولل، مصاحبه). از آن زمان، BürgerEnergie Berlin بر فعالیت ها و رویدادهای خود تمرکز کرده است. از یک مدل سنتی پیروی می کند، بنابراین فقط اعضای سازمان می توانند عضو هیئت مدیره و هیئت نظارت شوند (Bijman, Hendrikse, et al., 2012; Bijman, Iliopoulos, et al., 2012)4. در زمان انجام کار میدانی، دو زن – لوئیز نویمان-کوسل و آرون کول – قدرت اجرایی سازمان را در دست داشتند که اکنون با یک زن و یک مرد جایگزین شده‌اند (BEB، 2019). مدت عضویت اعضای هیأت مدیره دو سال است و توسط هیأت نظار پیشنهاد می شود نه اینکه مستقیماً توسط اعضا در مجمع عمومی انتخاب شوند. در حال حاضر، شش عضو در هیئت نظارت، دو زن (هر دو آرون کول و لویز نویمان کوسل) و چهار مرد (BEB، 2019) کرسی دارند، زیرا طبق اساسنامه تعداد اعضای هیئت مدیره باید بر سه بخش پذیر باشد (ساتزونگ). der BürgerEnergie Berlin eG, §8 (2)). مدت تصدی اعضای هیأت نظار سه سال است و هر سال یک سوم آنها توسط مجمع عمومی انتخاب می شود. هم هیئت مدیره و هم اعضای هیئت نظارت می توانند مجدداً انتخاب شوند.

در پایان سال 2014، زمانی که این تحقیق انجام شد، BEB حدود 800 عضو عادی و بیش از 1800 نفر داشت که به حساب‌های امانی GLS Treuhand، یعنی به اصطلاح Treugeber، پول انتقال داده‌اند. در صورت اعطای امتیاز به تعاونی، Treugeber به طور خودکار عضو BEB می شود و پول آنها به سهام تعاونی تبدیل می شود. در غیر این صورت پول برگشت داده می شود. اگرچه تعداد کل اعضا و تروگبر از 2500 نفر فراتر می رود، تنها 100 تا 120 نفر در مجامع عمومی شرکت می کنند، همانطور که پیتر اشمیت و لوئیز نویمان-کوزل در مصاحبه ها و مشاهده مجمع عمومی در 8 دسامبر 2014 تأیید کردند. پیتر اشمیت میانگین را توصیف می کند. عضو به شرح زیر
[او/او] فردی سبز اندیش است. ما نمایندگانی از همه نسل ها داریم، بنابراین فقط شصت و بیش از مردم از ما حمایت نمی کنند. […] دومین ویژگی یک عضو، اعتقاد به دموکراسی است. […] ما همچنین احساس می کنیم که به مردم کشورهای دیگر علاقه مند است. شاید آنها بتوانند چیزی مشابه در کشور خود راه اندازی کنند. (اشمیت، مصاحبه)

پیتر اشمیت یکی از مبارزان BEB است که یک بار در ماه یک غرفه اطلاعاتی یا یک ارائه ترتیب می دهد. علاوه بر این، گروه هر سه ماه یک بار سمینارهای مبارزاتی را برای اعضا و غیرمجازان آماده می کند

اخگرهایی که مایلند بیشتر در فعالیت های BEB شرکت کنند. تعداد این گروه 30 تا 40 نفر است (طبق گفته مارتینا جانتش، مصاحبه)، اما کارکنان اصلی هر رویداد خاص 4 تا 5 نفر هستند که 2 تا 3 نفر دیگر به آنها ملحق می شوند (اشمیت، مصاحبه). همه اعضای فعال در وب‌سایت BEB به عنوان «تیم» نامیده می‌شوند که در آن دوازده نفر معرفی می‌شوند (BEB، 2019). یکی دیگر از مبارزان، کرستن هاینینگر، اظهار می کند که تقسیم کار در همان سمینارها انجام می شود: «همه افراد خودشان را معرفی می کنند، چه کار می کنند، چه پیشینه ای دارند و سپس کار BEB ارائه می شود. بعد همه چیز به این بستگی دارد که چه کسی می تواند چه کاری انجام دهد. چه کسی می‌تواند در غرفه اطلاعات شرکت کند، چه کسی می‌تواند در دفتر بنشیند، چه کسی می‌تواند تماس بگیرد، و غیره.» (Heininger، مصاحبه). او اعضای تیم را در این خطوط به تصویر می کشد:
من می گویم حدود. 70 درصد از تیم را مردان تشکیل می دهند، بین اواخر دهه 20 تا اواسط دهه 40. آنها فعالان سیاسی معمولی هستند، به ویژه مردان. آنها دوست دارند زیاد صحبت کنند و همه جا باشند. فکر می‌کنم تعداد زنان خیلی کم است، به همین دلیل دوست دارم بیشتر درگیر باشم. در بخش انرژی اینگونه است. (هاینگر، مصاحبه)

از مصاحبه ها می توان نتیجه گرفت که جنسیت عامل مهمی در BEB است. هر دو بنیانگذار زن هستند، که در بخش انرژی غیرمعمول است و از آنجایی که هم زنان و هم مردان در غرفه های اطلاع رسانی BEB شرکت می کنند، ترکیب هر دو جنس در میان اعضا تصویر مثبتی از تعاونی ایجاد می کند.

تمام عبارات فوق با نظریه هانس اچ. مونکنر مطابقت دارد که بر اساس آن برای رشد یک تعاونی باید حداقل شرایط زیر رعایت شود: ارتباط چهره به چهره، ناهمگونی اعضا، آزادی ورود و خروج. ، اهداف بلند مدت، حافظه جمعی و حکومت دموکراتیک (مونکنر، 2001، صفحات 16-22). ایده تعاونی های چند سهامدار که توسط مونکنر ترویج می شود توسط هنری هانسمان (1996) مورد بحث قرار گرفته است که علاقه همگن را به عنوان پیش شرط لازم برای یک سازمان تعاونی موفق تعریف می کند. BEB یک تعاونی چند ذی‌نفع است زیرا برخی از اعضای آن شرکت‌ها و سازمان‌های زیست‌محیطی هستند و به همین دلیل باید افراد فردی را به عنوان نمایندگانی با اختیارات عضو منصوب کنند. این راه حل از تضاد منافعی که هانسمن به عنوان دلیل اصلی (احتمالی) عدم وجود تعاونی های خدمات شهری در ایالات متحده در دهه 1990 ذکر می کند، جلوگیری می کند (هانسمن، 1996، صفحات 173-181). در تجزیه و تحلیل بازار انرژی، هانسمن معتقد است که «در هر نوع طرح رأی گیری ممکن است مبارزه اساسی بین مشتریان مسکونی، تجاری و صنعتی برای کنترل آب و برق وجود داشته باشد» (هانسمن، 1996، ص 175). چنین تحولاتی در واقع ممکن است در آینده رخ دهد، زمانی که BEB بر مدیریت شبکه نفوذ داشته باشد. با این حال، تا کنون، با توجه به مشاهدات من، از تضاد منافع خاص اجتناب شده است. امروزه، تنها یک معیار برای عضویت در BEB وجود دارد: “ما با هیچ شرکتی که مالک یا اداره کننده یک نیروگاه هسته ای یا دارای سهام چنین شرکتی باشد، کار نمی کنیم” (Neumann-Cosel, Interview). علاقه شرکت‌های خصوصی به خرید سهام تعاونی – از آنجایی که نه تنها ساکنان می‌توانند سهامداران BEB باشند – با استدلال دیگری که توسط هانسمن در رابطه با شدت سرمایه بالای شرکت‌ها نقل شده، مقابله می‌کند (Hansmann, 1996, p. 170). در عین حال، شایان ذکر است که اگرچه برلین به عنوان یک شهر فقیر تلقی می شود (که البته بستگی به چارچوب مرجع دارد)، 1.8 میلیون نفر از جمعیت فعال اقتصادی هستند (Amt für Statistik Berlin-Brandenburg, 2015). اگر هر یک از این ساکنان یک سهم را به قیمت 500 یورو خریداری کنند، BEB می تواند حتی بدون دریافت وام بانکی، شبکه را خریداری کند (به بحث در مورد قیمت شبکه در بخش زیر مراجعه کنید). در نهایت، اگرچه شهر بسیار ناهمگون است، با مستاجران زیاد و مالکان کم، مستاجران می توانند منبع برق خود را انتخاب کنند (Deutsches Mietrecht، 2018)، که آخرین شرط هانسمان در مورد مدیریت شبکه توسط تعاونی در شهر را رد می کند، یعنی اینکه مستاجران اهمیت کمی به آن دارند. زیرساخت های شهر (Hansmann, 1996, pp. 174-175).

6. عوامل کلیدی موفقیت Bürgerenergie Berlin
اقتصاددانان کریس فریمن و فرانسیسکو لوچا، که به دلیل تحقیقات خود در زمینه مطالعات نوآوری شناخته می شوند، یک “برنامه تحقیقاتی جدید” را معرفی می کنند که از یک سو بر فرآیندهای طبیعی در اقتصادها و جوامع متمرکز شده است، اما از سوی دیگر بر “انتخاب آگاهانه و اقدام هدفمند” تمرکز دارد. Freeman & Louçã، 2001، ص 120). آنها محققان را تشویق به مشاهده و توصیف یک “عرصه اقدام” می کنند (پس از الینور اوستروم، 2005، ص 13)، اما همچنین عاملیت “شرکت کنندگان” را تصدیق می کنند. علاوه بر این، نویسندگان مجموعه‌ای از متغیرهای متمایز برای هماهنگی اجتماعی را فهرست می‌کنند: «زیر سیستم‌های فن‌آوری، علمی، اقتصادی، سیاسی، نهادی و فرهنگی» و همچنین «متغیرهای نیمه خودمختار که این زیرسیستم‌ها را به هم متصل می‌کنند» (Freeman & Louçã, 2001, p. 120). بر اساس پیش‌فرض‌های دستور کار تحقیقاتی آنها، و همچنین در ارتباط با کارهای دیگر محققان (مانند فرانسیس جی. آگیلار، 1967؛ رونالد اینگلهارت، 1997)،

عوامل موفقیت BEB را تدوین کرد و آنها را به چهار دسته گروه بندی کرد: سیاسی، اجتماعی، اقتصادی (هر سه را می توان به عنوان مجموعه های خارج از BEB مشخص کرد) و داخلی، مربوط به قلب BEB به عنوان یک سازمان (به شکل 1 مراجعه کنید).

شرایط و مکانیسم های مرکزی برای ایجاد، توسعه و حفظ یک تعاونی برق موثر و کارآمد به روابط متقابل بین تعاونی و محیط آن بستگی دارد که به صورت فلش های دو طرفه در شکل 1 نشان داده شده است، و همچنین تمرکز آن بر کیفیت های داخلی است. از یک سو، تعاونی در فضای عمومی عمل می کند و سرمایه سیاسی خود را بر روی دید خود بنا می کند، بنابراین نیازمند یک محیط داخلی منسجم و یک استراتژی منسجم است. به نوبه خود، محیط خارجی BEB تأثیر فراگیری بر ثبات و رشد آن دارد. آرون کول این روابط را به صورت زیر خلاصه می کند: «ما باید وزن سیاسی داشته باشیم – و شانس ما، چون ما بسیار کوچک هستیم، این است که خیلی بلند و زیاد دیده شویم» (مصاحبه). نظر او به تمام مجموعه های ارائه شده در شکل 1 اشاره می کند و نشان می دهد که آنها به هم مرتبط هستند و بر یکدیگر تأثیر می گذارند.

مهمترین عامل سیاسی که بر روند مناقصه تأثیر گذاشت، استعفای شهردار برلین، کلاوس وورایت، به همراه سناتور مالی وی، اولریش نوسبام5، و به دنبال آن انتصاب مایکل مولر6 برای شهردار جدید و ماتیاس کولاتز-آهنن برای سناتور مالی جدید توسط Sozialdemokratische Parte بود. اعضای Deutschlands (حزب سوسیال دمکرات آلمان، SPD) (DW، 2014). به دلیل این تغییر، مسائل پیش آمده در مناقصه و مشکلات مربوط به امتیاز شبکه گاز، برخی از مراحل فرآیند واگذاری شبکه برق تکرار شد. فرآیند اعطای امتیاز شبکه گاز یک سال قبل از فرآیند امتیاز انرژی آغاز شده و مسیر بسیار مشابهی را دنبال کرده است. شبکه گاز قبلا توسط یک شرکت بزرگ خصوصی برلینر گازورک AG (GASAG) اداره می شد، اما امتیاز آن در سال 2013 منقضی شد. در مارس 2014 دو شرکت در مناقصه باقی ماندند: GASAG و Berlin Energie – همان شرکت عمومی تازه تاسیس که برای شبکه برق مناقصه می دهد. . هنگامی که برلین انرژی برنده امتیاز شد، GASAG شکایتی را به دادگاه ارائه کرد و مدعی شد که رقیب آنها به دلیل داشتن ساختار توسعه نیافته قادر به مدیریت شبکه نیست. به دلیل آن شکایت، برخی از مراحل فرآیند نیاز به تکرار داشت تا BE بتواند ساختار خود را تغییر دهد و امتیاز را دریافت کند. فرآیند واگذاری شبکه برق نیز به طور خودکار متوقف شد و به طور مشابه، برخی از مراحل باید تکرار می‌شد (که با «فرایندهای در حال انجام» در شکل 1 نشان داده شده است). در حال حاضر، پرونده در دادگاه منطقه است زیرا Vattenfall در مورد اشتباهات فرضی در مراحل اولیه فرآیند اعطا شکایت کرده است (Frese, 2017).

پاسخ دهندگان تکرار می کنند که «به هر حال، این یک تصمیم سیاسی است» (نماینده Vattenfall؛ والتر، مصاحبه). نماینده Vattenfall می‌افزاید: «حزب چپ و سبز و حزب سوسیال دموکرات – مطمئن بودند که می‌خواهند شبکه را قبل از رفراندوم [شهرداری‌سازی مجدد] بخرند» (مصاحبه). اگرچه این احزاب ائتلافی را تشکیل می‌دهند که در حال حاضر در برلین قدرت را در دست دارد، اما مقام قراردادی که منشأ آن وزارت دارایی سنا است، باید از قانون تبعیت کند و رویه‌ای بدون تبعیض را تضمین کند. از آنجایی که Vattenfall به دادگاه شکایت کرده است، ممکن است این پرونده برای سال‌ها مانند امتیاز شبکه گاز در آنجا گیر کند، اما در عین حال، سناتور مالی می‌تواند تلاش کند تا موقعیت چانه‌زنی بهتری را با توجه به مدل همکاری تضمین کند (به عنوان مثال. بین Vattenfall و Berlin Energie یا BürgerEnergie Berlin و Berlin Energie).

چیزی که BEB را به یک نامزد پیشتاز تبدیل می‌کند این واقعیت است که احزاب ائتلافی از Energiewende حمایت می‌کنند و فشار سیاسی (نگاه کنید به شکل 1) بر نهادهای تجاری آلمان برای پیروی از آن اعمال می‌کنند. در برلین، یکی از اهداف کاهش 80 درصدی انتشار دی اکسید کربن تا سال 2050 است (نماینده سنا، مصاحبه). اگر مقدار انرژی های تجدیدپذیر به این سرعت رشد کند، شبکه باید مدرن شود و به یک شبکه هوشمند تبدیل شود. از آنجایی که Vattenfall علاقه ای به سرمایه گذاری های گران قیمت در شبکه ندارد (این شرکت نیروگاه های گاز و زغال سنگ خود را به آن متصل می کند)، که می تواند به عنوان یک شکست سیاست دیگر تلقی شود، حساسیت ویژه BEB به این موضوع، تعاونی را در وضعیت بسیار خوبی قرار می دهد. حامیان بسیاری را به سمت هدف خود جذب می کند – از جمله سیاستمداران.

آخرین جنبه فهرست شده در مجموعه سیاسی (شکل 1) که باید در اینجا ذکر شود، تغییر قوانین مربوط به سرمایه گذاری در دارایی های تعاونی است. DGRV در سال 2014 گزارش داد که تعاونی های انرژی به طور متوسط 4.26 درصد سود سهام پرداخت می کنند که در مقایسه با نرخ های بهره ارائه شده توسط بانک ها که نزدیک به صفر است قابل توجه است (Oberhuber, 2014). برای محافظت از سرمایه گذاران، در ژوئیه 2014 تغییراتی در Kapitalanlagegesetzbuch (کد سرمایه گذاری آلمان، KAGB) ارائه شد. بر این اساس، شرکت هایی که از آستانه سرمایه گذاری 100 فراتر می روند

میلیون یورو به عنوان مثال بهره برداری از شبکه یا سایر دارایی ها (اگرچه در تولید برق و گرما نیستند) باید به عنوان صندوق های سرمایه گذاری ثبت نام کنند، گواهینامه داشته باشند و هیئت مدیره آنها ملزم به داشتن تجربه در مدیریت صندوق هستند (Oberhuber, 2014; Walter, Interview; Hinnecke, Interview II). بر اساس DGRV (DGRV، 2016) این دلیل سقوط شدید در ایجاد تعاونی های انرژی نو در سال های 2014 و 2015 و عقب ماندگی سرمایه گذاری 290 میلیون یورویی در بخش تعاونی انرژی بود. این عدم قطعیت توسط BEB نیز به اشتراک گذاشته شد و سرمایه گذاری های آتی آن را زیر سوال برد. خوشبختانه، DGRV با Bundesanstalt für Finanzdienstleistungsaufsicht (سازمان نظارت مالی فدرال، BaFin) در مورد معافیت تعاونی از آن مقررات، با موفقیت مذاکره کرد.

میزان قابل توجهی از علاقه به طرح هایی مانند BEB ناشی از عوامل اجتماعی است (شکل 1 را ببینید) که بسیار به نفع BEB است. آلمانی ها خود را با Energiewende می شناسند و آن را یک ابتکار مردمی می دانند. دوستدار محیط زیست بودن مرسوم است، حتی اگر پرهزینه باشد. در اوایل سال 2012، بیش از 10 درصد از کل خانوارهای آلمانی تعرفه های گران تر برق را به طور کامل بر اساس انرژی های تجدیدپذیر انتخاب کرده اند (Mattes & Wittenberg, 2012, p. 10). روندهای زیست محیطی در جامعه آلمان با اشتیاق برای افزایش آگاهی شهروندان در مورد محیط نزدیک خود و برانگیختن علاقه آنها به خودگردانی دنبال می شود. این علاقه به تصمیم‌گیری در طول همه‌پرسی موفقیت‌آمیز در مورد شهرداری‌سازی مجدد شرکت‌های آب برلین در سال 2011، و اخیراً طی یک همه‌پرسی علیه توسعه شهری در فرودگاه بسته تمپلهوف (همچنین به عنوان تمپلهوفر فلد) در سال 2014 مشهود بود (Die Welt, 2011). ؛ برلینر سایتونگ، 2014). این پدیده ها می تواند ناشی از ناامیدی و بی اعتمادی به شرکت های بزرگ باشد، احساسی که چندین بار در مصاحبه ها ظاهر شد. پیتر اشمیت اینگونه بیان می کند:
مدل تعاونی روز به روز اهمیت و علاقه بیشتری پیدا می کند. مردم می دانند که تنها خصوصی سازی و فروش زیرساخت های اساسی به شرکت های بین المللی که فقط به سود بردن علاقه مند هستند، […] استراتژی درستی برای زیرساخت های اساسی مانند برق، آب نیست. […] شما باید زمینه را برای مشارکت مستقیم باز کنید و در این صورت تعاونی الگوی خوبی است. (اشمیت، مصاحبه)

این کنترل مستقیم روی شبکه ممکن است به آسانی تصور نشود. نظریه مانکور اولسون (1971) درباره گروه های ذینفع به ما هشدار می دهد که رشد سازمانی بر اصول آنها فشار وارد می کند (ص 2). در سال 2014، BEB تقریباً 800 عضو داشت و در صورت موفقیت، این تعداد به تقریباً 3000 افزایش خواهد یافت. بدیهی است که از آنجایی که BEB از اعضای خود وجوه جمع آوری می کند، این نگرانی در مورد افزایش عضویت در BEB به BEB شانس بیشتری برای موفقیت در خرید شبکه می دهد – هر شهروند (و تعداد ساکنان برلین در حال افزایش است) می توانند حداقل 500 یورو خریداری کنند. از سهام BEB7 و دارای رای در مجمع عمومی. صرف نظر از تعداد سهام خریداری شده، هر فرد دارای یک رأی است تا اطمینان حاصل شود که سرمایه گذاران بزرگتر بر سهام کوچکتر تسلط ندارند.

تا دسامبر 2014، BEB 10.8 میلیون یورو جمع آوری کرد که می توان آن را یک موفقیت در نظر گرفت. با این حال، مشخص نیست که هزینه شبکه برق چقدر خواهد بود. این ما را به مجموعه اقتصادی ارائه شده در شکل 1 نزدیکتر می کند. سنای شهر ارزش شبکه را 400 میلیون یورو ارزیابی کرد در حالی که Vattenfall ادعا می کند که ارزش آن حدود سه میلیارد است. یکی از مصاحبه شوندگان من روش های تخمین مقدار شبکه را توضیح می دهد:
[ما] چند نکته داریم، نمی‌توانیم آن را داده بنامیم. یکی این است: اگر بتوانید ببینید چه چیزی می توانید به دست آورید، بازگشت پول در زمانی که بیست سال کنترل شبکه را در دست دارید، در این دوره امتیاز. یک عدد وجود دارد – بین 800 میلیون تا 1.2 میلیارد یورو. نکته دیگر این است که اگر کل شبکه را در کنار برلین، در خط براندنبورگ بسازید، چقدر هزینه دارد؟ اگر مجبور بودید همه آن را بخرید، هر کابل، هر ایستگاه شبکه، آنگاه عدد 2.5 تا 3.3 میلیارد یورو را خواهید داشت. شما این دو عدد را دارید. بین این دو عدد شما قیمت را خواهید داشت. این یک مذاکره است. (نماینده Vattenfall، مصاحبه)

استفن والتر این را تأیید می کند و اظهار می کند که قیمت به احتمال زیاد نزدیک به 1 میلیارد یورو تعیین می شود. او همچنین تصدیق می‌کند که سرمایه‌گذاری مشترک BEB با BE به BEB فرصتی می‌دهد تا با شرایط بهتری نسبت به پیشنهاد یک بانک تجاری وام بگیرد (مصاحبه). ماتیاس فوترلیب توضیح می دهد:
وقتی شما در حال خرید این نوع زیرساخت ها هستید، این کار را با سرمایه خود انجام نمی دهید. معمولاً 40 درصد به عنوان سهم است. اگر فرض کنیم 11 میلیون یورو ما 40 درصد است به علاوه 60 درصد از منابع خارجی دریافت می کنیم، در مرحله فعلی می توانیم 3 درصد از شبکه را بخریم. (Futterlieb، مصاحبه)

با کمال تعجب، پاسخ دهندگان این عقیده را داشتند که پول مهم نیست. ماتیاس هینکه ادعا می کند که «پول مهم نیست، زیرا بانکی مانند GLS می تواند هر زمان که بخواهد 50 میلیون یورو جمع آوری کند.

e امکان سیاسی برای به دست آوردن شبکه است، آنها جمع آوری خواهند کرد (مصاحبه I). آرون کولل ادامه می دهد: “اگر تعاونی وجود داشته باشد که فرصتی برای تصاحب شبکه یک پایتخت داشته باشد، همه جمع می شوند” (کول، مصاحبه). در نهایت، حتی نماینده Vattenfall اعلام می‌کند: «بنابراین می‌توانید آن را در تاریخ، در هر ملتی ببینید. اگر به اندازه کافی مهم باشد، پول نقشی ندارد» (نماینده Vattenfall، مصاحبه).

این موضع Vattenfall ممکن است غیرعادی به نظر برسد، اما دلیلی برای آن وجود دارد – همانطور که نماینده Vattenfall فاش می کند: «این یک مشکل با Vattenfall است. سیگنال های سوئد از دوره دولتی به دوره دولتی تغییر می کند. اکنون […] شاید آنها تصمیم بگیرند که کشور [آلمان] را ترک کنند» (نماینده Vattenfall، مصاحبه). به نظر واضح است که وضعیت رقیب مستقیم BEB نامشخص است. BEB همچنین در نبردهای دیگر پیروز می شود – موفق به ایجاد همکاری با سازمان های مختلف شد و اکنون بخشی از چندین شبکه تعاونی است. همکاری راهبردی با بانک GLS به ویژه GLS Treuhand e.V. که حساب های Treugeber را مدیریت می کند، ممکن است هنگام اعطای امتیاز مهم باشد و BEB باید به دنبال یک پیشنهاد وام خوب باشد. سایر شبکه‌هایی که BEB عضو آن است، مانند Netzwerk Energiewende Jetzt یا Bundesverband Erneubare Energie e.V.، بر روی لابی سیاسی و نمایندگی بخش تعاونی برق متمرکز هستند. در نهایت، همکاری نزدیک با سایر تعاونی‌های برق از شوناو، اولدنبورگ یا هامبورگ، و همچنین سازمان‌های برلینی مانند تعاونی‌های برق مشترک که قبلا ذکر شد، به BEB اعتبار بیشتری می‌بخشد، دیده شدن آن را افزایش می‌دهد و ممکن است در حل مشکلات آن مفید باشد. آینده. دو عامل آخر فهرست شده در این دسته عبارتند از: این استدلال که اگر در یک تعاونی محلی سرمایه گذاری شود، پول در منطقه باقی می ماند و این ادعا که سود BEB مجدداً در تمرکززدایی شبکه سرمایه گذاری می شود. هر دو جنبه قطعاً به نفع تعاونی است. با این حال، BEB نه تنها به محیط خارجی، بلکه به ویژگی های داخلی خود نیز نیاز دارد.

برخی از عوامل فهرست شده در آخرین مجموعه، عوامل داخلی (شکل 1)، که بر اساس مدل های Elinor Ostrom (2009) ‘Sustainability of Social-Ecological Systems’ و Konrad Hagedorn (2008) ‘Institutes of Sustainability’ است. قبلاً در این مقاله به تفصیل توضیح داده شده است. با این حال، سه نظر اضافی باید ارائه شود. اول، یکی از بزرگترین دارایی های BEB یک وکیل با تجربه – هارتموت گاسنر – در هیئت نظارت است. بدون او و دفترش (Gaßner، Groth، Siederer و Coll.) برخی از مشکلات مربوط به روند رسمی مناقصه (به عنوان مثال پاسخ به کاتالوگ سوالات سنای برلین) به خوبی یا به سرعت حل نمی شد (بکمن و نویمان). -کوزل، مصاحبه ها). دوم، ساختار حاکمیت تعاونی، اگرچه برای شهروندان بسیار جذاب است، اما با مدل های موجود در بازار مطابقت ندارد. همانطور که لوکاس بکمن در مصاحبه تاکید می کند، BEB متعلق به دسته Eingetragene Genossenschaft (انجمن تعاونی ثبت شده، eG) است که «شکل متفاوتی» از Gesellschaft mit beschränkter Haftung (شرکت با مسئولیت محدود، GmbH) است که دو نهاد دیگر به آن دسته تعلق دارند: Berlin Energie و Stromnetz Berlin (شرکت تابعه Vattenfall). این دو ساختار حاکمیتی متفاوت روش‌های متفاوتی برای تصمیم‌گیری و توزیع مسئولیت‌ها دارند، بنابراین eG ممکن است به زمان بیشتری برای دستیابی به توافق در مورد موضوعات خاص نسبت به GmbH نیاز داشته باشد. از سوی دیگر، eG ممکن است در برابر فشارهای اقتصادی و سیاسی مقاومت بیشتری داشته باشد. نظر سوم مربوط به نهادهایی است که به عنوان «قانون‌های ماندگار کنش انسانی در موقعیت‌هایی که توسط قوانین، هنجارها و استراتژی‌های مشترک و همچنین جهان فیزیکی ساختار می‌شوند» تعریف می‌شوند (کرافورد و اوستروم، 1995، ص 582). این نهادها ممکن است در صورت وجود منافع متضاد کمک کنند و رفتار فرصت طلبانه بازیگران درگیر را محدود کنند (اسپیلر و توماسی، 2008). برخی از موسسات در اساسنامه BEB (Satzung der BürgerEnergie Berlin eG) مشخص شده اند. یکی از آنها قانون اکثریت ساده در مجمع عمومی است. قانون اکثریت ساده، به گفته برونو اس. فری، شناخته شده ترین و مهمترین مکانیسم تصمیم گیری مستقیم دموکراتیک است، با تمام مزایای آن (قابل درک آسان، سازماندهی ارزان و مطابق با یک نفر، یک رأی). اصل) و کاستی ها (مثلاً می تواند در معرض دستکاری باشد، همیشه «عادلانه» نیست، یا شدت ترجیحات را نمی توان آشکار کرد – رأی دهندگان فقط می توانند به نفع، مخالف یا ممتنع رأی دهند) (فری، 1983، 88-90). یکی دیگر از مؤسسات BEB، قدرت «بدون وتو» یا «بدون خروج» فوری است (هیرشمن، 1970)، که در عمل به این معنی است که برداشت پول از تعاونی حداقل سه سال طول می‌کشد (Satzung der BürgerEnergie Berlin eG, §9). آلبرت او. هیرشمن در کتاب خود «خروج، صدا و وفاداری» (هیرشمن، 1970) از جمله دو گزینه در دسترس اعضای سازمان – «خروج» یا «صدا» را مورد بحث قرار می‌دهد.

آنها متوجه کاهش کیفیت عملکرد یا عدم سودآوری مشارکت بیشتر خود شدند. استفاده از صدا به معنای تلاش برای تأثیرگذاری یا ایجاد تغییرات مستقیم به منظور بهبود سازمان است که مستلزم هزینه های معینی است (هزینه های مستقیم و مثلاً زمان و اقدامات انجام شده)، در حالی که گزینه دوم – خروج – عموماً بدون هزینه است، به جز وقتی وفاداری وجود دارد در مورد BEB، اساسنامه سازمان از خروج بدون هزینه جلوگیری می کند، بنابراین مشارکت و استفاده از صدا را به جای خروج تشویق می کند. یکی دیگر از مؤسسات داخلی BEB روش اتخاذ تصمیمات دیگری است که خواه در حیطه اختیارات هیئت نظارت باشد، هیئت مدیره یا تیم، با اجماع اتخاذ می شود (Neumann-Cosel & Schmidt, Interviews). در نهایت، هیچ کد رفتاری رسمی وجود ندارد، با این حال انتظار می رود اعضای جدید یاد بگیرند که چگونه BEB را در «سمینارهای کمپین» که قبلا توضیح داده شد، نمایندگی کنند (Heininger، مصاحبه). اقدامات BEB نیز به هیچ وجه سیستماتیک ارزیابی نمی‌شوند، و اگرچه آرون کول اصرار دارد که تیم بهترین می‌داند که کجا پایگاه اطلاعاتی را راه‌اندازی کند و چه اقدامی مؤثر خواهد بود (Colell، مصاحبه)، ممکن است منطقی باشد که این دانش را در آینده. از آنجایی که هنوز تصمیم در مورد امتیاز گرفته نشده است، هنوز مدتی برای همه طرف ها وجود دارد تا در این زمینه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و داخلی اقدام کنند.

7. بحث و راهنمایی برای تحقیقات بیشتر
تجزیه و تحلیلی که امکان پاسخگویی به سوال پژوهشی داده شده را فراهم کرد منجر به ایجاد مدل (شکل 1) شد که مکمل دانش موجود در مورد تعاونی ها و خدمات عمومی است. همانطور که در مقدمه این مقاله ذکر شد، مطالعات در مورد انحصار طبیعی عمدتاً بر تنظیم آن متمرکز است (گروسمن و کول، 2003؛ قطار، 1991؛ اسپیلر و توماسی، 2008). برخی حتی به عدم امکان اداره شرکت های تعاونی توسط تعاونی ها اشاره می کنند (به بحث با هنری هانسمان در بخش پنج مراجعه کنید). در عین حال، تحقیقات فعلی در مورد تعاونی های برق، اگرچه فراوان است (هولستنکامپ و کاهلا، 2016؛ هولستنکمپ و همکاران، 2017؛ مولر و همکاران، 2015؛ رومل و همکاران، 2018؛ یلدیز و همکاران، 2015)، شامل مطالعات موردی در مورد درخواست امتیاز و اداره چنین تاسیساتی بزرگ نمی شود. مطالعه موردی ارائه شده در اینجا، تعیین عوامل موفقیت خاص و کاستی های آن در روند اجرای امتیاز شبکه برق برلین توسط BEB، منحصر به فرد است و می تواند الهام بخش تحقیقات بیشتر در مورد این یا موارد مشابه در آینده باشد. همچنین می تواند سایر تعاونی های جهان را برای انجام اقدامات مشابه ترغیب کند.

علاوه بر این، به دلیل فقدان تحقیقات تجربی در مورد انواع مختلف تعاونی‌های برق/انرژی و همچنین کار تجربی در مورد انتخاب‌ها و ترجیحات اعضای تعاونی، که می‌تواند شرایط ایجاد اعتماد، تشویق مشارکت و مقابله با تضادها را بررسی کند (استدلال مطرح شده همچنین توسط Yildiz و همکاران (2015))، مطالعات بیشتر در مورد این موضوعات به شدت تشویق می شود.

انجام تحقیقات نه تنها بر روی اعضای تعاونی، بلکه در مورد مصرف کنندگان/طرفدار مصرف کنندگان، با استفاده از دیدگاه بین رشته ای و مقایسه ای برای بررسی نقش آنها در رشد تعاونی های برق در کشورهای مختلف در سراسر جهان، آشکار کننده خواهد بود. این ممکن است نقطه شروعی برای تحلیل های گسترده تر از الگوهای اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی باشد.

در نهایت، این مقاله تعاونی‌ها را به‌عنوان موضوعی برای مدیریت خدمات عمومی، بر اساس مثالی از BürgerEnergie Berlin که تلاش می‌کند امتیاز شبکه برق برلین را به دست آورد، تحلیل می‌کند. با این حال، مهم است که اذعان کنیم که این تنها یکی از معدود جایگزین های ممکن برای وضعیت فعلی است که در بخش سوم این مقاله توضیح داده شده است. یکی دیگر از موارد قدرتمند، شهرداری‌سازی مجدد کالاها و زیرساخت‌های عمومی است (نمونه انرژی برلین که قبلاً در این متن توضیح داده شد را ببینید) که به عنوان یک ایده، بسیاری از شهروندان و سیاستمداران (به ویژه از احزاب چپ) را به خود جذب می‌کند. اگرچه این فرآیندها و حرکات موضوع این مقاله نبودند، اما این پدیده ها از اهمیت زیادی برخوردار هستند و ارزش بررسی بیشتر را دارند.

8. نتیجه گیری و پیامدها
سهم تعاونی ها در بازار انرژی در آلمان (به ویژه با توجه به انرژی از منابع تجدیدپذیر) در دهه گذشته به طور قابل توجهی رشد کرده است. با توجه به این واقعیت که آنها توسط سازمان‌های چتر نمایندگی می‌شوند، شبکه می‌سازند و با سایر بخش‌ها همکاری می‌کنند و همچنین شرایط اقتصادی آنها مورد پسند قرار می‌گیرد (تقاضای بالا برای انرژی‌های تجدیدپذیر، علی‌رغم قیمت‌های بالاتر، و قیمت قابل‌توجه برای تامین انرژی به شبکه) ، آنها به طور پیوسته سود قابل توجهی برای سهامداران ایجاد می کنند. مطالعه موردی BEB که در این مقاله تحلیل شد نشان می‌دهد که حتی در شهرهای بزرگ نیز آنها موفق هستند و می‌توانند در شرایطی برابر با غول‌هایی مانند Vattenfall، برای امتیاز خرید زیرساخت‌های بزرگ درخواست دهند. تجزیه و تحلیل BEB و محیط آن ارائه شده در این مقاله برای پاسخ به این سوال تحقیق بود: t

عوامل داخلی و خارجی و همچنین الگوها و روابط بین آنها که توسط محیط BEB برای خرید شبکه برق برلین ضروری است؟ فاکتورهای موفقیت چنین سرمایه‌گذاری را فاش کرد – BEB مدلی ارائه کرد که می‌توانست توسط سایر تعاونی‌های انرژی در اروپا و جاهای دیگر مورد استفاده قرار گیرد، و همچنین به عنوان الهام‌بخشی برای انجام چالش‌های مشابه یا تجزیه و تحلیل موقعیت و قابلیت‌های خود عمل کند. این تقویت جایگاه تعاونی ها در بازار انرژی نیز می تواند نشانه مهمی برای نهادهای دولتی و سایر شرکت های این صنعت باشد.

این مقاله همچنین با شناسایی سه مزیت اصلی ناشی از افزایش تعداد تعاونی‌های انرژی در بازار و تلاش‌های زیرساخت انرژی آنها، به دانش موجود در مورد تعاونی‌های انرژی کمک می‌کند. اول، تمام اهداف، مفروضات و اقدامات توصیف شده توسط BEB نشان می دهد که اگر این تعاونی همراه با نهاد عمومی، شبکه را در اختیار بگیرد، تبدیل سریع شبکه قدیمی به یک شبکه هوشمند مدرن را انجام خواهد داد و تضمین می کند که در در آینده این شبکه از منابع انرژی حاصل از سوخت‌های فسیلی مستقل می‌شود و انرژی را فقط از انرژی‌های تجدیدپذیر توزیع می‌کند. ثانیاً، این مقاله ممکن است برای سایر شرکت‌های این بخش مهم باشد – شرکت‌هایی که باید فرآیندهای تولید خود را با نیازهای بازار سبز تطبیق دهند، و همچنین برای آن‌هایی که پایداری برای آنها ضروری است. آنها می توانند سهامدار تعاونی های انرژی شوند و یا در مقام دیگری با آنها همکاری کنند. آخرین مزیت مربوط به همکاری با بخش دولتی است که توسط تعاونی ها به عنوان یک شریک در نظر گرفته می شود (مالکیت مشترک شبکه در این مورد). بخش عمومی می‌تواند تعاونی‌ها را به‌عنوان شرکت‌های دموکراتیکی که با پول به دست می‌آیند قدردانی کند، و بنابراین وقتی تصمیم به شهرداری‌سازی مجدد زیرساخت‌ها می‌گیرد، برای بودجه‌های محلی تسکین می‌یابد.

داستان گرید و تعاونی BürgerEnergie برلین هنوز به پایان نرسیده است و دارای لایه های ظریف زیادی است که می توان آنها را بیشتر مطالعه کرد. علیرغم سناریوهای مختلف (و گاهی متناقض) آینده BEB که اعضای آن تصور می کنند، یک چیز مسلم است – آنها قبلاً موفق شده اند:
این چنین تفاوتی در شهر ایجاد شده است. حتی اگر آنها شبکه را به Vattenfall بدهند، شرکت مجبور خواهد شد بیشتر از نظر مشارکت مدنی و بیشتر از نظر Energiewende اجرا کند. با این حال این یک تغییر خواهد بود، چیزی که ما همراه با مردم شهر ایجاد کرده ایم. (کالل، مصاحبه)

اگرچه ممکن است تعاونی‌های برق به‌عنوان «شراب جدید در بطری‌های قدیمی» تلقی شوند (پس از پیر آنجلو موری، 2013)، مورد BEB نشان می‌دهد که تغییر قابل‌توجهی در نگرش مردم و تغییر ارزش‌ها به سمت مدیریت پایدارتر و زیست‌محیطی عمومی وجود دارد. خدمات رفاهی. آیا ممکن است جاده Amory B. Lovins توسط مردم برلین انتخاب شده باشد؟

منابع مالی
این کار توسط سرویس تبادل آکادمیک آلمان (DAAD) پشتیبانی شد [گرنت شماره. 323/thi A/12/00319].

اعلامیه منافع رقابتی
نویسنده هیچ گونه تضاد منافع احتمالی با توجه به تحقیق، تألیف و/یا انتشار این مقاله را اعلام نمی کند.

سپاسگزاریها
مایلم از مارتینا شافر و مرکز فناوری و جامعه (ZTG) در دانشگاه فنی برلین برای حمایت نهادی، ازگور یلدیز، دوروتی کپلر و کلبر دوترا برای بازخورد متفکرانه آنها در مورد مطالعه و استفان لاپنیفسکی برای ویرایش دقیقش تشکر کنم. . من از لوئیز نویمان-کوسل و ماتیاس هینککه از BEB برای صراحت و حمایت از تحقیقات من سپاسگزارم.

مقالات مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.پر کردن فیلدهای نشانه‌گذاری شده‌ با * ضروری می‌باشد.