خلاصه
آنچه که مدل کسب و کار تعاونی را منحصر به فرد می کند، نقش های مختلف اعضا است. ما با مدیران و اعضای چهار تعاونی بزرگ استرالیایی مصاحبه کردیم تا مشخص کنیم که این نقش ها چیست. نتایج ما تفاوتهایی را در اصطلاحات و ترکیبی از نقشهای اعضا در رابطه با حمایت، مالکیت، سرمایهگذاری و عضویت در جامعه نشان میدهد. ما چارچوب “چهار کلاه” (4Hs) پیشنهاد شده توسط Mamouni Limnios و همکاران را معرفی کردیم. (2018)، که نقش های متمایز حامی، سرمایه گذار، مالک و عضو جامعه را توصیف می کند. همه مصاحبه شوندگان به این نقش ها پاسخ مثبت دادند. با جداسازی این نقشهای خاص، میتوان استراتژیهای بالقوه برای فعالسازی این نقشها را برای بهبود مشارکت توسعه داد. مدیران به ترتیب اهمیت، نقش حامی، مالک، عضو جامعه و سرمایه گذار رتبه بندی کردند. رتبه بندی اعضا به ترتیب اهمیت، مالک، سرمایه گذار،
معرفی
- 1.
مالک-عضو شرکت های کوچک و متوسط (SME) چه نقشی در تعاونی های خود ایفا می کنند؟
- 2.
اعضا و مدیران تعاونی ها چگونه این نقش ها را درک می کنند و با آنها همذات پنداری می کنند؟
شناسایی نقش اعضا یک وظیفه چالش برانگیز برای تعاونیها است (براون و همکاران، 2015)، با تحقیقات گذشته بر روابطی که اعضا با تعاونیهای خود دارند، که عموماً به عنوان نقشهای حمایتی، سرمایهگذاری یا اعضای جامعه در نظر گرفته میشود (Jussila et al. ، 2012، نیلسون، 2001، پوسا و همکاران، 2016). طبقهبندیها متفاوت است و معمولاً در بیشتر مطالعات به دو نقش محدود شدهاند که عموماً به نقشهای حمایتی و سرمایهگذاری میپردازند، که دومی اغلب با نقش مالک ترکیب میشود. هدف این مطالعه جداسازی این نقش ها با استفاده از چارچوب چهار کلاهی توسعه یافته توسط مامونی، مازارول، سوتر و صدیق (2018) است که شامل اهداف اقتصادی و اجتماعی تعاونی ها است. ورهیز و همکاران (2015) تعاونیها باید نقشهای فعالی را که اعضا برای به دست آوردن منافع متقابل بر عهده دارند را به اشتراک بگذارند. شناخت این نقشهای چندگانه میتواند فرصتهای تعاونیها و اعضای آنها را برای تعامل مؤثر با یکدیگر افزایش دهد و تعهد آنها را تقویت کند (مامونی و همکاران، 2018). اگر این نقشهای مختلف شناسایی نشوند، تنشها میتوانند ایجاد شوند، مانند زمانی که نقش سرمایهگذار بر نقش حامی غلبه میکند، که اغلب منجر به غیر متقابل شدن یک تعاونی میشود (نلسون و همکاران، 2016).
مامونی و همکاران (2018) نیاز به بررسی اینکه آیا نظرات اعضا در مورد نقشهایشان در تعاونیهایشان با دیدگاههای مدیریت سازگار است یا خیر، پیشنهاد کرد، زیرا این امر پذیرش چارچوب چهار کلاه (4Hs) را که میتواند برای توسعه پیشنهاد ارزش اعضا (MVP) مورد استفاده قرار گیرد، بهبود میبخشد. ). این همچنین ممکن است مشارکت فعال را با بهبود درک تعاونی و شناخت نقشهای اعضا تقویت کند، که با توجه به چالش حفظ مشارکت فعال اعضا مفید خواهد بود (LeVay, 1983). غوری، مازارول و سوتار (2021) پیشینههای مختلفی را در مورد چرایی پیوستن SMEها به تعاونیها شناسایی کردند و دلایل اصلی را برای اقتصاد، اطلاعات، پشتیبانی کسبوکار، دانش و شبکه یافتند. این عناصر همچنین می توانند هنگام طراحی MVP برای ایجاد مشارکت فعال اعضا در نظر گرفته شوند.
تعاونی ها برای دستیابی به اهداف اقتصادی و اجتماعی مورد نظر اعضای خود وجود دارند. چنین سازمان هایی توسط اعضایی که از خدمات آنها استفاده می کنند به صورت دموکراتیک اداره می شوند (بیرچال و سیمونز، 2004، سیکوگنانی و همکاران، 2012)، که باید احساس مالکیت ایجاد کند (اسپیر، 2000). تعاونیها معمولاً نه تنها اهداف اقتصادی، بلکه اهداف اجتماعی را نیز دنبال میکنند که برای منافع اعضا طراحی شدهاند (نوکوویچ، 2008). با این حال، برای موفقیت، آنها باید اهمیت همسویی منافع تعاونی با نقش ها و منافع اعضا را درک کنند (مازارول، لیمنیوس و ریباد، 2013).
تعاونی ها با به کارگیری منافع غیرمالی، مانند همسویی با هدف و ارزش های مشترک (نوکوویچ، 2006)، می توانند اعضا را تشویق کنند حتی زمانی که بازده مالی مستقیم حداقل است (مثلاً در تعاونی های غیر توزیع کننده). بعلاوه، داشتن یک MVP پذیرفته شده باید به اطمینان حاصل شود که نیازهای اعضا برطرف می شود تا از استفاده اعضا از منابع جایگزین اجتناب شود (Nguyen, 2006) زمانی که بازده مالی (مثلاً پرداخت سود سهام) ممکن است به دست نیاید.
مصاحبههایی با اعضا و مدیران چهار تعاونی بزرگ استرالیایی، از جمله برخی از بزرگترین و موفقترین تعاونیهای کشور که در بخشهای حمل و نقل و ذخیرهسازی غلات حجیم، فرآوری گوشت، ماهیگیری و خدمات خردهفروشی خودرو مستقر بودند، انجام شد. مصاحبه ها به منظور امکان کاوش عمیق در مورد چگونگی درک اعضا و مدیران از نقش اعضا انجام شد (Karhu, 2015, Oczkowski et al., 2013). قبل از بحث در مورد مطالعه، ادبیات مربوط به تحقیق خود را بررسی می کنیم، پس از آن روش تحقیق را توصیف می کنیم و رویکرد مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده را مورد بحث قرار می دهیم. سپس قبل از ارائه بحث، برخی نتیجهگیریها، مفاهیم مدیریتی و حوزههای تحقیقاتی آینده، یافتهها را گزارش میکنیم.
قطعات بخش
بررسی ادبیات
نیلسون (2001) پیشنهاد کرد که نقش اعضا به عنوان حامیان و سرمایه گذاران می تواند در دسته بندی تعاونی ها بر این اساس مهم باشد یا مهم نباشد. در جایی که حمایت پاداش های بیشتری را فراهم می کند، نقش سرمایه گذار تحت الشعاع قرار می گیرد. هنگامی که از سرمایه گذاری پاداش دریافت می شود، اعضا تمایل بیشتری به سرمایه گذاری در تعاونی خود خواهند داشت (نیلسون، 2001). علاوه بر این، برن و مک کارتی (2014) دریافتند که اعضا تمایل بیشتری به گزاره ارزش رابطه ای دارند تا گزاره ای که صرفاً بر اساس تراکنش های فنی باشد.
روش شناسی
یک طرح مطالعه موردی چندگانه، با هدایت ساختار پیشنهادی توسط آیزنهارت (1989)، برای بررسی این نقشها استفاده شد. این رویکرد دارای هشت مرحله است (تعریف سؤال(های تحقیق)، انتخاب موارد، تدوین پروتکلهای مطالعه موردی و راهنمای بحث، جمعآوری دادهها، تجزیه و تحلیل دادهها، شکلدهی فرضیهها، در برگرفتن ادبیات و رسیدن به پایان). موارد مورد استفاده در اینجا چهار تعاونی بزرگ استرالیایی بودند که انتخاب شدند زیرا همه آنها موفق و تثبیت شده بودند.
تحلیل داده ها
دو ابزار نرمافزاری که اکنون معمولاً در مطالعات کیفی استفاده میشوند (NVivo و Leximancer) مورد استفاده قرار گرفتند زیرا ارزشهای متفاوت، اما هم افزایی را برای تجزیه و تحلیل دادههای کیفی ارائه میدهند (Sotiriadou, Brouwers, & Le, 2014؛ Wilk et al., 2019). در حالی که NVivo رایج ترین بسته نرم افزاری مورد استفاده در تحقیقات کیفی بوده است (جونز و دیمنت، 2010)، استفاده از Leximancer در سال های اخیر رشد کرده است (Cretchley، Gallois، Chenery، & Smith، 2010). یک رویکرد پلکانی با تجزیه و تحلیل اولیه داده ها با استفاده شد
یافته ها
نتایج تجزیه و تحلیل NVivo در جدول 3 نشان داده شده است. به طور خلاصه، مدیران اجرایی و اعضا نقش های مختلف را با هم ترکیب کردند، همانطور که در جدول 4 خلاصه شده است. جالب اینکه هیچ یک از مصاحبه شوندگان به نقش عضو جامعه اشاره نکردند. با این حال، هنگامی که از آنها خواسته شد، همه مصاحبه شوندگان با چهار کلاه مورد بحث در این بخش و خلاصه در جدول 5 شناسایی شدند.
بحث
قبل از معرفی چهار دستور چهار کلاهی، تعاونیها از اصطلاحات خاص خود برای طبقهبندی نقشهای اعضا استفاده میکردند که منجر به درگیری میان آنها شد. ما دریافتیم که چارچوب چهار کلاهی بحث ها را تسهیل می کند و می تواند فعال کننده ای برای تعامل با اعضا باشد. مدیران اجرایی به اهمیت ارائه ارزش برای اعضای خود در نقش حامی خود اشاره کردند، زیرا از دیدگاه آنها این رابطه تجاری اصلی تلقی می شد. تمرکز مدیران بر ارائه یک MVP بود
نتیجه گیری
این تحقیق دیدگاه مدیران و اعضای چهار تعاونی بزرگ استرالیا را برای درک بهتر نحوه درک و درک نقش اعضا مورد بررسی قرار داد. علاوه بر این، این مطالعه دیدگاه های آنها را از چارچوب 4Hs پیشنهاد شده توسط مامونی و همکاران بررسی کرد. (2018) و تعدادی فعال کننده بالقوه را برای هر نقش شناسایی کرد که ممکن است راهبردهایی را برای افزایش مشارکت فعال اعضا ارائه دهد.
دیدگاه خود را بنویسید