خلاصه
این مطالعه شواهدی را ارائه میکند که نشان میدهد انجمنهای تعاونی مصرفکننده (تعاونی) با تعدیل فروش، هزینههای اختیاری و هزینههای کالاهای فروختهشده، درآمدهای گزارششده را به سمت سود صفر سوق میدهند. شواهد همچنین نشان میدهد که تعاونیهایی با زیانهای اندک، سود را مدیریت میکنند تا از گزارش زیان اجتناب کنند و سودهای کمی کسب کنند. علاوه بر این، مدیریت سود پس از مقررات MOSAL (وزارت امور اجتماعی و کار) 2013 کاهش می یابد. این مقاله با استفاده از مجموعه داده منحصربفرد و جامعی از اطلاعات سالانه در مورد تعاونی های کویت، بخش بسیار مهم و در حال حاضر تحقیق نشده اقتصاد را بررسی می کند. همچنین بینشهای جدیدی در مورد نقش مقررات دولتی در مهار شیوههای حسابداری که مدیران تعاونی برای گزارش نادرست صورتهای مالی استفاده میکنند، ارائه میکند.
معرفی
مدیریت سود شامل تلاش های مدیران برای دستکاری سود با به کارگیری شیوه های مختلف حسابداری است. این رفتار می تواند به دلیل وجود مشکلات نمایندگی بین مدیر و مالک باشد. مانند سایر اشکال کسب و کار، مشکلات نمایندگی در تعاونی ها آشکار می شود (کوک، 1994؛ نتو و همکاران، 2010؛ سیرج و همکاران، 2012). مدیران و اعضای تعاونی می توانند علایق متفاوتی داشته باشند. مدیران تعاونی ممکن است از صلاحدید خود در ریسک و قیمتگذاری برای به حداکثر رساندن مطلوبیت خود به بهای منافع اعضای تعاونی استفاده کنند (به عنوان مثال، فرضیه اختیار مدیریتی). تفویض یک اداره تعاونی (یعنی تصمیمات روزانه) به مدیران و تعدد اهداف اعضا، اختیارات مدیران را افزایش می دهد (مینگوئز-ورا و همکاران، 2010). 1
مدیران در تعاونی ها ممکن است فرصت طلبانه رفتار کنند (کامینز و همکاران، 1999). رفتار فرصتطلبانه همکاری را کاهش میدهد، فرار را افزایش میدهد و اعتبار را مختل میکند. همچنین پیامدهای مالی مانند معاملات (به عنوان مثال، کسب و پردازش اطلاعات برای قراردادهای صنایع دستی، مدیریت، نظارت و اجرای مفاد قرارداد)، هزینه های قانونی و سازمانی (به عنوان مثال، حقوق بالاتر) دارد (یاقوپ، 2009). سیرجا و همکاران (2012) نشان میدهد که تعاونیها هزینههای نمایندگی بالاتری نسبت به شرکتهای محدود دارند، که نشان میدهد مدیران در تعاونی به روشی فرصتطلبانهتر از مدیران شرکتهای محدود رفتار میکنند. در شرکت های تعاونی، مالکان تأثیر محدودی بر رفتار مدیران اعمال می کنند (Spear 2004). بعلاوه، هیئتهای تعاونی در کنترل رفتار مدیریت به دلیل تنوع هیئتها در اهداف با مشکل مواجه هستند (کورنفورث، 2004).
مدیران شرکتها آزادی عمل بیشتری دارند و با فشار کمتری از سوی بازار برای رفتار در راستای منافع مالکان مواجه میشوند (اسپیر، 2004). هانسمن (1999) اشاره می کند که بازاری برای کنترل شرکتی برای نظم بخشیدن به مدیران تعاونی وجود ندارد. 2
با این حال، فرصت ها برای مشکلات نمایندگی ممکن است با بررسی دقیق تنظیم کننده کاهش یابد (به عنوان مثال، کوهن و همکاران، 2008؛ اورت و واگنهوفر، 2005؛ لئوز و همکاران، 2003 را ببینید). بوث و همکاران (2002) و هاگندورف و همکاران. (2010) استدلال می کنند که مقررات می تواند جایگزینی برای نظارت توسط مدیران هیئت مدیره باشد. از آنجا که آنها هیچ منافع مالی ندارند، تنظیم کننده ها می توانند مدیران را تنبیه کنند (هدلاک و همکاران، 2002)، قابلیت اطمینان سیستم گزارشگری مالی تعاونی را حفظ کنند و اختیارات مدیریتی را محدود کنند.
MOSAL تعاونی هایی را که در هر حومه کویت وجود دارد، تنظیم و نظارت می کند. هر تعاونی چند فروشگاه کوچک دیگر در اطراف خود دارد. تعاونی ها بر بیش از 70 درصد بازار خرده فروشی مواد غذایی تسلط دارند (خبرگزاری کویت، 2007)، و این درصد همچنان به رشد خود ادامه می دهد زیرا مناطق مسکونی جدید بیشتری ساخته می شوند. در سال 2017، 330000 سهامدار تعاونی در سراسر کشور ثبت شده بود (روزنامه الجریده، 2017a،). 3 تعاونی ها با درآمد خالص بیش از 1 میلیارد KD، یک جایگزین قوی، بادوام و اقتصادی در بازار خرده فروشی مواد غذایی هستند. 4 آنها بزرگترین مراکز تجارت مواد غذایی هستند و بهترین ابزار را برای دسترسی به مصرف کنندگان با درآمد کم و متوسط در کویت ارائه می دهند.
با این حال، اخیراً رسانه های محلی بر افزایش رسوایی های مالی در بخش تعاونی متمرکز شده اند که اعتماد عمومی به تعاونی ها را متزلزل کرده است. دعاوی بسیاری علیه هیئتهای مدیره تعاون (BoDs) مطرح شده و بسیاری از پروندههای دیگر به مدعی العموم ارجاع شده است. ارقام MOSAL نشان میدهد که 39 مدیر تعاونی توسط اداره تحقیقات عمومی موصل یا دادستان عمومی به دلیل تخلفات مالی و اداری مورد بازجویی قرار گرفتند (القباس، 2017).
این رسواییها همچنین باعث شده است که تنظیمکنندهها و سایر ذینفعان اعتبار گزارشگری مالی تعاونی و همچنین اینکه چگونه محیط گزارشگری منحصربهفرد آنها افشاهای مالی گمراهکننده و تخصیص نادرست منابع را تشویق میکند، زیر سوال ببرند. برخی از سهامداران و ناظران از تنظیم کننده های دولتی می خواهند که بخش تعاونی را خصوصی کنند (القباس، 2017). علاوه بر اصلاحات متعدد در قوانین تعاونی موجود، دولت در حال آماده سازی مطالعه ای درباره خصوصی سازی تعاونی ها است که برای بحث به مجلس ملی خواهد رفت (عرب تایمز، 2017).
هدف مطالعه حاضر بررسی رفتارهای حسابداری تعاونیها و نقش تنظیمکنندهها (یعنی MOSAL) در مهار این شیوهها با استفاده از مجموعه دادهای منحصر به فرد و جامع از اطلاعات سالانه در مورد تعاونیهای کویتی است که از گزارشهای سالانه تعاونی جمعآوری شده است. 2000–2018. به طور خاص، مشارکت تعاونی ها در دستکاری فعالیت های واقعی را بررسی می کند. دستکاری فعالیت های واقعی به انحراف مدیریتی از رویه های کسب و کار عادی به منظور دستیابی به اهداف سود معین اشاره دارد (رویچاودهری، 2006). این مطالعه به دلیل تأثیر مستقیم آن بر جریان نقدی و به دلیل اینکه مدیران اغلب آن را به مدیریت سود مبتنی بر تعهدی ترجیح می دهند، بر دستکاری فعالیت های واقعی متمرکز است (گراهام و همکاران، 2005). 5علیرغم پیامدهای اقتصادی قابل توجه آن بر عملکرد شرکت، دستکاری فعالیت های واقعی کمتر مستعد بررسی دقیق تنظیم کننده و حسابرس است (کوهن و زاروین، 2010).
از آنجایی که دستکاری فعالیتهای واقعی در طول سال اتفاق میافتد، این مطالعه از مدلهای سود واقعی استفاده میکند که یک جزء واحد از سود را برای به حداقل رساندن اندازهگیریهای خطا و ارائه بینشهای بیشتری در مورد نحوه دستکاری مدیران در سود به کار میگیرد. برای مقاصد مقایسه، مدل مقطعی جونز را برای اقلام تعهدی عادی نیز اعمال می کند. این مرحله مهم است زیرا استفاده از یک معیار مدیریت سود در یک زمان، تأثیر کلی شیوههای مدیریت سود را توضیح نمیدهد، بهویژه زمانی که سازمانها از دستکاری سود واقعی و مدیریت سود مبتنی بر تعهدی به جای یکدیگر استفاده میکنند (زانگ، 2012). علاوه بر این، این مطالعه بر روی یک بخش تجاری متمرکز است تا چگونگی تأثیر عوامل بخش بر تصمیمات عملیاتی مدیران تعاونی را کنترل کند و در نتیجه اعتبار داخلی را افزایش دهد.
این مقاله نشان میدهد که تعاونیها بر اساس انتظاراتشان از سود از پیش مدیریت شده (یعنی فرضیه صفر) درآمد سالانه خود را به سمت صفر میبرند. به طور خاص، تعاونی ها با افزایش مصنوعی درآمد فروش و کاهش هزینه کالاهای فروخته شده (COGS) درآمد سالانه را به سمت بالا مدیریت می کنند . و کاهش قابل توجه هزینه های فروش، عمومی و اداری (SG&A) زمانی که درآمد به زیر صفر می رسد. در مقابل، زمانی که مدیران تعاونی انتظار دارند درآمدهای از پیش مدیریت شده از صفر فراتر رود و توجه قانونگذاران (به عنوان مثال، MOSAL) را به خود جلب کند، مدیران درآمد فروش را دستکاری می کنند، COGS را افزایش می دهند و هزینه های اختیاری SG&A را افزایش می دهند.
علاوه بر این، این مطالعه نشان میدهد که تعاونیهایی با زیانهای کوچک تمایل دارند در دستکاری فعالیتهای واقعی برای جلوگیری از گزارش زیان و کسب درآمدهای اندک (یعنی فرضیه ضرر و زیان) شرکت کنند. همانطور که تجزیه و تحلیل های آماری نشان می دهد، این رفتار کمتر نتیجه فعالیت های عملیاتی تعاونی ها است. همچنین نتایج نشان میدهد که دستکاری فعالیتهای واقعی و مدیریت سود مبتنی بر تعهدی پس از تصویب آییننامه مصل ۲۰۱۳ کاهش مییابد.
این مقاله به بررسی بخش بسیار مهم و تحقیق نشده اقتصاد می پردازد. اگرچه جریان بزرگی از تحقیقات اخیر در مورد سازمان های غیرانتفاعی به شدت بر مدیریت درآمد در بخش سلامت متمرکز است (به عنوان مثال، Ballantine و همکاران، 2007؛ Brickley & Van Horn، 2002؛ Boterenbrood، 2014؛ Dong، 2016؛ Eldenburg & Vines، 2004؛ Eldenburg. و همکاران، 2011؛ فرانک و همکاران، 1990؛ هورگر، 1991؛ لئونه و ون هورن، 2005؛ کریشنان و یتمن، 2011؛ منسا و همکاران، 1994) و در موسسات خیریه (به عنوان مثال، بابر و همکاران، 2002). کیتینگ و همکاران، 2008؛ جونز و رابرتز، 2006؛ لینگ و نیلی؛ 2013)، تحقیقات مدیریت سود در مورد تعاونی ها نسبتاً وجود ندارد. با وجود این که مشکلات نمایندگی در تعاونی ها مشهودتر است همانطور که نتو و همکاران اشاره کردند. (2010)، با توجه به دانش نویسنده، هیچ مطالعهای تا به امروز بررسی نکرده است که آیا تعاونیها در دستکاری فعالیتهای واقعی یا مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی شرکت میکنند یا خیر، زیرا گزارشهای مالی در دسترس عموم برای تعاونیها کمیاب است و درک کمی در مورد مسائل حسابداری بالقوه منحصربهفرد تعاونیها وجود دارد. میهو، 2008). بیشتر تحقیقات در مورد تعاونی ها در مورد نحوه اداره تعاونی ها انجام شده است (مانند کورنفورث، 2002؛ کورنفورث، 2004؛ دیویس، 1998؛ ایتکنن، 1996؛ جوسیلا و همکاران، 2007؛ لیز، 1995؛ لاک و همکاران. ، 2003؛ Sivertsen، 1996؛ Tuominen و همکاران، 2009). با این حال، نیاز به درک بیشتر در مورد اینکه چگونه صلاحدید مدیریتی گزارشگری مالی در بخش تعاونی را مخدوش میکند، و اینکه چگونه تنظیمکنندهها میتوانند بر اختیارات مدیریتی برای محافظت از حقوق سهامداران تعاونی تأثیر بگذارند، وجود دارد. مطالعه حاضر این شکاف در ادبیات را پر می کند. زیرا گزارش های مالی در دسترس عموم برای تعاونی ها کمیاب است و درک کمی در مورد مسائل حسابداری بالقوه منحصر به فرد تعاونی ها وجود دارد (Mayhew, 2008). بیشتر تحقیقات در مورد تعاونی ها در مورد نحوه اداره تعاونی ها انجام شده است (مانند کورنفورث، 2002؛ کورنفورث، 2004؛ دیویس، 1998؛ ایتکنن، 1996؛ جوسیلا و همکاران، 2007؛ لیز، 1995؛ لاک و همکاران. ، 2003؛ Sivertsen، 1996؛ Tuominen و همکاران، 2009). با این حال، نیاز به درک بیشتر در مورد اینکه چگونه صلاحدید مدیریتی گزارشگری مالی در بخش تعاونی را مخدوش میکند، و اینکه چگونه تنظیمکنندهها میتوانند بر اختیارات مدیریتی برای محافظت از حقوق سهامداران تعاونی تأثیر بگذارند، وجود دارد. مطالعه حاضر این شکاف در ادبیات را پر می کند. زیرا گزارش های مالی در دسترس عموم برای تعاونی ها کمیاب است و درک کمی در مورد مسائل حسابداری بالقوه منحصر به فرد تعاونی ها وجود دارد (Mayhew, 2008). بیشتر تحقیقات در مورد تعاونی ها در مورد نحوه اداره تعاونی ها انجام شده است (مانند کورنفورث، 2002؛ کورنفورث، 2004؛ دیویس، 1998؛ ایتکنن، 1996؛ جوسیلا و همکاران، 2007؛ لیز، 1995؛ لاک و همکاران. ، 2003؛ Sivertsen، 1996؛ Tuominen و همکاران، 2009). با این حال، نیاز به درک بیشتر در مورد اینکه چگونه صلاحدید مدیریتی گزارشگری مالی در بخش تعاونی را مخدوش میکند، و اینکه چگونه تنظیمکنندهها میتوانند بر اختیارات مدیریتی برای محافظت از حقوق سهامداران تعاونی تأثیر بگذارند، وجود دارد. مطالعه حاضر این شکاف در ادبیات را پر می کند. 2008). بیشتر تحقیقات در مورد تعاونی ها در مورد نحوه اداره تعاونی ها انجام شده است (مانند کورنفورث، 2002؛ کورنفورث، 2004؛ دیویس، 1998؛ ایتکنن، 1996؛ جوسیلا و همکاران، 2007؛ لیز، 1995؛ لاک و همکاران. ، 2003؛ Sivertsen، 1996؛ Tuominen و همکاران، 2009). با این حال، نیاز به درک بیشتر در مورد اینکه چگونه صلاحدید مدیریتی گزارشگری مالی در بخش تعاونی را مخدوش میکند، و اینکه چگونه تنظیمکنندهها میتوانند بر اختیارات مدیریتی برای محافظت از حقوق سهامداران تعاونی تأثیر بگذارند، وجود دارد. مطالعه حاضر این شکاف در ادبیات را پر می کند. 2008). بیشتر تحقیقات در مورد تعاونی ها در مورد نحوه اداره تعاونی ها انجام شده است (مانند کورنفورث، 2002؛ کورنفورث، 2004؛ دیویس، 1998؛ ایتکنن، 1996؛ جوسیلا و همکاران، 2007؛ لیز، 1995؛ لاک و همکاران. ، 2003؛ Sivertsen، 1996؛ Tuominen و همکاران، 2009). با این حال، نیاز به درک بیشتر در مورد اینکه چگونه صلاحدید مدیریتی گزارشگری مالی در بخش تعاونی را مخدوش میکند، و اینکه چگونه تنظیمکنندهها میتوانند بر اختیارات مدیریتی برای محافظت از حقوق سهامداران تعاونی تأثیر بگذارند، وجود دارد. مطالعه حاضر این شکاف در ادبیات را پر می کند. نیاز به درک بیشتر در مورد اینکه چگونه صلاحدید مدیریتی گزارشگری مالی در بخش تعاونی را مخدوش میکند و چگونه تنظیمکنندهها میتوانند بر اختیارات مدیریتی برای محافظت از حقوق سهامداران تعاونی تأثیر بگذارند، وجود دارد. مطالعه حاضر این شکاف در ادبیات را پر می کند. نیاز به درک بیشتر در مورد اینکه چگونه صلاحدید مدیریتی گزارشگری مالی در بخش تعاونی را مخدوش میکند و چگونه تنظیمکنندهها میتوانند بر اختیارات مدیریتی برای محافظت از حقوق سهامداران تعاونی تأثیر بگذارند، وجود دارد. مطالعه حاضر این شکاف در ادبیات را پر می کند.
بخش بعدی پیشینه و فرضیه ها را ارائه می کند. بخش 3 به طرح تحقیق و داده ها می پردازد و بخش 4 نتایج تجربی را ارائه می دهد. بخش 5 خلاصه و نتیجه گیری را ارائه می کند.
قطعات بخش
تعاونی ها در کویت
با الهام از ظهور ناسیونالیسم عربی و جنبش های مشابه در مصر، فعالیت های تعاونی در کویت در سال 1941 آغاز شد، زمانی که دانش آموزان و معلمان مدرسه مبارکیه اولین تعاونی را تأسیس کردند. به زودی چندین تعاونی در سایر مدارس محلی به وجود آمد. در سال 1955، اولین تعاونی بین چندین بخش دولتی تأسیس شد و مشمول قوانین باشگاه ها و انجمن های اجتماعی شد.
انجمن های مصرف کنندگان به شکل منظم خود در اوایل دهه 1960 با تصویب مجلس شورای ملی آغاز شدند.
طرح پژوهش
برای آزمایش H1a، H1b، H1c (یعنی فرضیه سود صفر)، و H3، این مطالعه از مدلهای رگرسیونی استفاده میکند که توسط Leone و Van Horn (2005) توسعه یافته و توسط دیگران استفاده شده است (Boterenbrood، 2014؛ Verbruggen & Christiaens، 2012). 26
نتیجه
این مطالعه بررسی میکند که آیا تعاونیها، مانند سایر شرکتهای NFP، در دستکاری فعالیتهای واقعی شرکت میکنند یا خیر. نتایج نشان میدهد که تعاونیها با دستکاری درآمد فروش، هزینههای اختیاری SG&A و COGS، درآمد را به سمت صفر میبرند. زمانی که سود از پیش مدیریت شده احتمالاً به زیر صفر می رسد، مدیران درآمد فروش را افزایش می دهند، هزینه های اختیاری SG&A را کاهش می دهند و COGS را کاهش می دهند. هنگامی که سود از پیش مدیریت شده از هدف سود صفر فراتر می رود، مدیران برعکس عمل می کنند تا سطحی که تنظیم کننده ها را جذب می کند.
دیدگاه خود را بنویسید