خلاصه
این مقاله بررسی میکند که آیا شکل سازمانی بیمهگر دارایی-مسئولیت بر ریسکپذیری آن تأثیر میگذارد یا خیر. ما رفتار سرمایهگذاری و پذیرهنویسی 62 بیمهگر مسئولیت دارایی آلمان را در دوره 2000 تا 2019 بررسی میکنیم. متوجه میشویم که بیمهگران سهام ریسکهای بالاتری را هم در پذیرش و هم در سرمایهگذاری نسبت به بیمهگرهای متقابل متحمل میشوند. یافتههای ما به مشتریان، سرمایهگذاران و قانونگذاران مرتبط است، زیرا بینشهایی را در مورد تفاوتهای اساسی بین سهام و بیمهگران متقابل در بازار بیمه مسئولیت دارایی آلمان ارائه میدهند.
معرفی
ساختار مالکیت محرک برجسته ارزش و عملکرد شرکت است (ملو و پارسونز، 1998). صنعت بیمه آلمان با اشکال سازمانی متعددی که در بازار وجود دارند، از جمله انجمنهای بیمه متقابل، بیمهگران سهام، انجمنهای لویدز و بیمهگران عمومی مشخص میشود. در سال 2018، 205 شرکت بیمه مسئولیت اموال در بازار آلمان فعالیت می کردند. مانند بسیاری از بازارهای دیگر، مهم ترین اشکال قانونی انتخاب شده توسط شرکت های بیمه در بازار بدهی دارایی آلمان، شرکت های سهامی انتفاعی و انجمن های متقابل غیر انتفاعی هستند (Biener & Eling، 2012). 193 از این 205 شرکت بیمه، شرکت های سهام انتفاعی (سهام) یا انجمن های بیمه متقابل غیر انتفاعی (مشترک) هستند. این دو فرم سازمانی مجموعاً سهم بازار 96 را دارند.1 هر دو فرم تابع اصول کار اساسی (Schradin, 2004) و الزامات سرمایه (Görg, 2005) هستند. از لحاظ تاریخی، تعداد شرکت های بیمه متقابل در آلمان زیاد بوده است، اما در طول قرن گذشته، شرکت های بیمه سهام به طور قابل توجهی تعداد و سهم بازار خود را افزایش داده اند. با این حال، شکل 1 نشان می دهد که تعداد شرکت های بیمه فعال و سهم بازار بین سهام و سهام در دو دهه گذشته تا حد زیادی بدون تغییر باقی مانده است. هیچ شکل سازمانی قادر به بیرون راندن دیگری از بازار نیست.
مزایای فرم های سازمانی مربوطه موضوعی است که در سطح بین المللی به خوبی بررسی شده است. برای مثال، مایرز و اسمیت (1986) دریافتند که وقتی یک بیمهگر شکل سازمانی خود را از سهام به یک ساختار متقابل تغییر میدهد، کارایی شرکت افزایش مییابد، در حالی که چاداد و کوک (2004) دریافتند که وقتی یک بیمهگر شکل سازمانی خود را از سهامی به سهامی تغییر میدهد. کارایی آن افزایش می یابد. هیچ مزیت غالب یک شکل بر دیگری قابل شناسایی نیست (مکمین و رن، 2011)، که در حداقل حرکات بازار در سال های گذشته منعکس شده است. 2
در حالی که سهام و اشکال سازمانی متقابل به طور موفقیت آمیزی در بازار وجود دارند، پیامدهای استراتژیک آنها با یکدیگر در تضاد هستند. تفاوتهای نهادی اصلی این فرمها، نقشهای متفاوت گروههای ذینفع اساسی در شرکت است که متشکل از مدیریت، مشتریان و مالکان است. تضادهای ناشی از این ساختار مشوق سهجانبه یکی از منابع اصلی تفاوتهای استراتژیک بین سهام و بیمهگران متقابل است (مایرز و اسمیت، 2013). هر دو شکل سازمانی تمایز بین مالکیت بر ادعاهای باقیمانده و کنترل استراتژیک بر تصمیمات شرکت را به اشتراک می گذارند (دمستز، 1983)، اما مشکلات زیربنایی نمایندگی اساساً متفاوت است (فاما و جنسن، 1983 ب).
در شرکت های بیمه سهام، تفکیک واضحی از طرف مالک، مدیر و مشتری حاکم است (اسپیلر، 1972). در میان آن گروهها، مشوقهای مشتریان و مالکان با یکدیگر تناقض دارند. مالکان از مدیریت می خواهند تا سود شرکت را به حداکثر برسانند در حالی که بیمه شدگان به دنبال پوشش بیمه ای ارزان هستند. کلیه مطالبات پرداخت شده به بیمه گذاران تأثیر منفی مستقیم بر سود سرمایه گذاران سرمایه دارد. سهامداران انگیزه افزایش سود سهام شرکت را به هزینه مشتریان دارند (مایرز و اسمیت، 2013). مدیریت موظف است بین اهداف متناقض دو گروه ذینفع دیگر تعادل مؤثری بیابد. گروه های مشتریان و سرمایه گذاران در انجمن های بیمه متقابل ادغام می شوند (هانسمن، 1985). دارندگان بیمه نامه همزمان مالک و مشتری شرکت هستند (متولد، آقایان، ویسکوزی و زکهاوزر، 1998). بنابراین، تضاد منافع بین بیمه گذاران و مالکان درونی می شود (چنگ و همکاران، 2020، لیگون و تیستل، 2008، مایر و اسمیت، 2013). هیچ تعارضی بین هدف حداکثر کردن سود مالکان و کاهش هزینه مشتریان وجود ندارد، زیرا سود باقیمانده شرکت در نهایت به طور کامل به بیمهگذاران باز میگردد، به عنوان مثال از طریق کاهش حق بیمه (هترینگتون، 1969). مشتریان سودهای باقیمانده شرکت را به دست می آورند و متقابلاً زیان های احتمالی را متحمل می شوند (اسمیت و استاتزر، 1995). علاوه بر این، بیمه شدگان متقابل تأثیر مستقیم تری بر مدیریت شرکت دارند (نمسون، 2014). هدف اصلی مدیریت متقابل ارائه حمایت بیمه ای با کیفیت و ارزان به مالکان/مشتریان انجمن است (O’Sullivan، 1998، Talonen، 2018).
این تفاوت های اساسی و پیامدهای انگیزشی آنها به رفتار متفاوت مدیریت شرکت اشاره دارد. به عنوان گام اولیه در تجزیه و تحلیل خود، تعیین می کنیم که آیا تفاوت های انگیزشی ذکر شده بین سهام و سهام متقابل منجر به یک تفاوت رفتاری قابل اندازه گیری می شود یا خیر. ویژگی بارز بیمه گذاران سهام، توانایی آنها برای افزایش سرمایه به دلیل پذیرش آسان آنها در بازارهای مالی است (بورن و همکاران، 1998، جنسن و مکلینگ، 1976). اسپیلر (1972) مزیت استراتژیک قابل توجهی را برای بیمه گذاران سهام می یابد که عمدتاً ناشی از دسترسی مستقیم به بازار سرمایه است. Erhemjamts و Leverty (2010) اسپیلر را تایید می کنندنتایج. در حالی که بیمه گذاران متقابل قادر به دسترسی به بازارهای سرمایه به منظور تامین مالی مجدد نیستند (Collier, 1966, Kürn, 2001, Viswanathan and Cummins, 2003), سهام می توانند به راحتی سرمایه را برای بهبود نقدینگی افزایش دهند که پیامدهای رفتاری مستقیم دارد (Amihud & Mendelson, 1988). . این به این نتیجه می رسد که تجارت اصلی بیمه، انتقال و تبدیل ریسک، در هر دو نوع شرکت بیمه متفاوت است (Teale, 2016). از آنجایی که بیمهگران سهام میتوانند ریسکها را از طریق بازارهای سرمایه به سایر سرمایهگذاران منتقل کنند، در مقایسه با شرکتهای بیمه متقابل که به دلیل دسترسی محدود آنها به سرمایه محدود شدهاند، میتوانند ریسکهای بیشتری را متحمل شوند. از آنجایی که مشتریان در انجمن های متقابل نیز مالک هستند، ریسک باقیمانده کسب و کار را متحمل می شوند و تمایل به ترویج فعالیت های شرکتی با ریسک کمتر را نشان می دهند (اسمیت و استاتزر، 1990).
تفاوت قابل توجه بین مقادیر نسبی حقوق صاحبان سهام توسط شرکت های بیمه سهام و بیمه گذاران متقابل نیز به تفاوت های رفتاری از نظر ریسک اشاره دارد. جدول 1 نشان می دهد که بیمه گران متقابل حدود چهار تا پنج برابر بیشتر از سهام سرمایه دارند (که بر حسب درصد حق بیمه ناخالص نوشته شده اندازه گیری می شود). علاوه بر این، شاهد روندهای متضادی در نسبت های حقوق صاحبان سهام هستیم. در حالی که شرکت های بیمه متقابل سهم خود را افزایش می دهند، بیمه گذاران سهام آن را کاهش می دهند.
سطح بالای حقوق صاحبان سهام توسط شرکت های بیمه متقابل نشان دهنده استراتژی مدیریتی تدافعی تر است (مودیلیانی و میلر، 1958). همین امر را می توان در مورد اقلام تعهدی نسبتاً بالاتر سهام متقابل در مقایسه با سهام استدلال کرد (نمسون، 2014).
بر اساس این شاخصها، تفاوت اساسی در رویکردهایی که شرکتهای بیمه تحت مالکیت سرمایهگذار و انجمنهای بیمه متقابل برای مدیریت ریسکها استفاده میکنند، وجود دارد. ما فرض می کنیم که شرکت های بیمه سهام ریسک بیشتری نسبت به شرکت های بیمه متقابل دارند. هدف این مقاله ترکیبی از تجزیه و تحلیل تحقیقات اسمیت و استاتزر (1990)، لام تنانت و استارکس (1993) است .و بورن و همکاران (1998) و آنها را برای پیامدهای ریسک تفاوت های سازمانی در بازار بیمه آلمان به کار برد. مرحله اولیه تحلیل ما تفاوت های رفتاری بین اشکال سازمانی را بررسی می کند. در بخش اصلی، رفتار ریسک مربوطه را بررسی می کنیم. ما تجزیه و تحلیل می کنیم که آیا شکل قانونی یک شرکت بیمه بر نحوه برخورد شرکت با ریسک تأثیر می گذارد یا خیر. به طور خاص، ما بررسی میکنیم که آیا شرکتهای بیمه سهام در فعالیتهای پذیرهنویسی و سرمایهگذاری خود در مقایسه با انجمنهای بیمه متقابل از طریق یک مدل رگرسیون لاجیت با استفاده از دادههای 62 بیمهگر آلمانی مسئولیت دارایی برای سالهای 2000-2019، پرخطرتر رفتار میکنند یا خیر.
ادبیات موجود در مورد نگرش ریسک مدیریتی و ساختارهای سازمانی عمدتاً بر بازار بیمه ایالات متحده متمرکز است. برخلاف ادبیات ایالات متحده، گفتمان آلمانی متمرکز بر ارزیابی اشکال سازمانی در بخش بیمه پراکنده است. مقاله ما این ادبیات را با بررسی ترجیحات ریسک سهام و بیمهگران متقابل در صنعت بیمه مسئولیت دارایی آلمان گسترش میدهد. تا جایی که ما می دانیم، این مطالعه اولین تلاش برای بررسی پیامدهای ریسک اشکال سازمانی در بازار بیمه آلمان است. ما تحقیقات موجود را بیشتر گسترش میدهیم، زیرا هر دو طرف دارایی و بدهی ترازنامه را برای پوشش دوگانگی مشخصه تجارت بیمه در نظر میگیریم.
تحلیل ما مورد توجه قانونگذاران و قانونگذاران است. بیمهگران سهام پرریسکتر باید با دقت بیشتری تنظیم شوند، زیرا هدف اصلی تنظیمکنندههای بیمه، جلوگیری از نکول شرکتهای بیمه برای محافظت از مشتریان بیمه است (کلین، 1995). همانطور که از همین رویکرد در تحلیلهای بازار ایالات متحده استفاده شده است، ما میتوانیم بینشهایی را در مورد تفاوتهای اساسی بین بازارهای مالی توسعهیافته با حمایت از سرمایهگذار بالا و همتایان آنها ارائه کنیم. در سمت تقاضا، مشتریان در هنگام انتخاب ارائهدهنده پوشش بیمه، به تفاوتهای استراتژیک ریسک بین این دو شکل سازمانی علاقه دارند.
بقیه این مقاله به شرح زیر سازماندهی شده است: بخش 2 مبانی نظری شرکت های سهام و بیمه متقابل را مورد بحث قرار می دهد و فرضیه هایی را در مورد رفتار ریسک مربوطه ایجاد می کند. بخش 3 تجزیه و تحلیل تجربی دقیقی از رفتار ریسک در بازار بیمه مسئولیت اموال آلمان ارائه می دهد. این بخش مجموعه داده را توصیف میکند و پیامدهای ریسک سرمایهگذاری و اولویتهای پذیرهنویسی را با انجام تحلیل واریانس و رگرسیون لاجیت بررسی میکند. در نهایت، بخش 4 تفسیری از نتایج تجربی، خلاصه و چشماندازی در مورد مفاهیم برای تحقیقات آینده جالب ارائه میکند.
قطعات بخش
تحقیقات و فرضیه های موجود
همانطور که در بالا توضیح داده شد، ادبیات ساختارهای سازمانی آلمان در بازار بیمه پراکنده است. چندین محقق تحلیل هایی از پیامدهای ریسک ساختارهای مالکیت مختلف و موقعیت های تضاد مربوطه آنها در بازار بیمه ایالات متحده انجام داده اند. فاما و جنسن (1983a) بیان می کنند که ساختارهای مالکیت جایگزین منافع را در ابعاد خاصی منتقل می کنند. بنابراین، عملیات استراتژیک شرکت هایی با اشکال سازمانی متفاوت باید اساساً متفاوت باشد.
مروری بر داده ها و روش شناسی
هدف از این کار استفاده از ایدهها و روشهای تحلیلی توسعهیافته برای صنعت بیمه ایالات متحده در مورد بازار بیمه مسئولیت اموال آلمان است. جدول 2 نمای کلی از مجموعه داده ما را ارائه می دهد. در کنار اطلاعات کلی در مورد دارایی ها، حقوق صاحبان سهام و حق بیمه، داده ها اطلاعاتی را در مورد ترکیب پذیره نویسی و سرمایه گذاری بیمه گذاران ارائه می دهند. پرداخت های ادعایی و ذخایر پنهان به عنوان شاخص های ریسک برای دو بعد تحلیل ما عمل می کنند. همه
نتیجه گیری و چشم انداز
صنعت بیمه آلمان با همزیستی اشکال سازمانی مختلف شرکت های بیمه مشخص می شود. دو شکل سازمانی که اساساً از نظر سازماندهی و پیامدهای مدیریتی ناشی از آن متفاوت هستند، بر بازار بیمه مسئولیت اموال آلمان تسلط دارند. انجمن های بیمه متقابل غیر انتفاعی و شرکت های سهامی انتفاعی مسئول بیش از 96 درصد حق بیمه های کتبی ناخالص در بازار بیمه مسئولیت اموال آلمان امروز هستند. ما اول
بیانیه مشارکت نویسنده CRediT
فردریک شوه : مفهوم سازی، تحقیق، منابع، نوشتن – پیش نویس اصلی، نوشتن – بررسی و ویرایش، تجسم. Lukas M. Noth : روششناسی، نرمافزار، تحلیل رسمی، مدیریت دادهها.
دیدگاه خود را بنویسید