989014050788+

989014050788+

خانهتشکل هاتعاونیاعتماد و تعامل متقابل در ایجاد تعهد بین فردی و بین سازمانی در تعاونی

اعتماد و تعامل متقابل در ایجاد تعهد بین فردی و بین سازمانی در تعاونی

خلاصه

شبکه‌های تعاونی محلی، نهادهای مستقل داوطلبانه‌ای هستند که تعدادی کارکرد اقتصادی و اجتماعی را به منظور تداوم انجام می‌دهند. بسیاری از این کارکردها تلاش‌های داوطلبانه مانند تهیه لوگوتایپ، بازاریابی مشترک، فروش مشترک و ایجاد شایستگی‌هایی هستند که یک عضو نمی‌تواند به طور مستقل ارائه دهد. تعدادی از ساختارهای نظری احتمال غلبه بر معضل تمرکز بر بقای کوتاه‌مدت و فوری و در عین حال پیگیری اهداف مشترک بلندمدت را توضیح می‌دهند. اعتماد و عمل متقابل معمولاً با درجات متفاوتی از شدت در ترتیبات تعاونی وجود دارد. اعتماد توانایی پاسخگویی به عدم قطعیت های درک شده برای مقابله با ریسک است در حالی که عمل متقابل هنجار دادن و گرفتن در مبادلات است. با در نظر گرفتن این مفاهیم، هدف این مقاله بررسی تعهد بین فردی و بین سازمانی در زمینه تعاونی های کسب و کار کوچک، با تاکید بر نقش اعتماد و تعهد متقابل به عنوان پیش درآمد تعهد، و همچنین ضامن های نهایی همکاری بین شرکتی است. در یک محیط تعاونی کسب و کار کوچک. مدل نظری پیشنهادی با استفاده از مدل‌سازی معادلات ساختاری بر روی نمونه‌ای از کسب‌وکارهای کوچک صنعت توریست آزمایش می‌شود. یافته‌ها مفاهیمی را در رابطه با نقش اعتماد و تعامل متقابل در ایجاد تعهد روابط بین شرکتی ارائه می‌کنند. و همچنین ضامن های نهایی همکاری بین شرکتی در محیط تعاونی کسب و کار کوچک. مدل نظری پیشنهادی با استفاده از مدل‌سازی معادلات ساختاری بر روی نمونه‌ای از کسب‌وکارهای کوچک صنعت توریست آزمایش می‌شود. یافته‌ها مفاهیمی را در رابطه با نقش اعتماد و تعامل متقابل در ایجاد تعهد روابط بین شرکتی ارائه می‌کنند. و همچنین ضامن های نهایی همکاری بین شرکتی در محیط تعاونی کسب و کار کوچک. مدل نظری پیشنهادی با استفاده از مدل‌سازی معادلات ساختاری بر روی نمونه‌ای از کسب‌وکارهای کوچک صنعت توریست آزمایش می‌شود. یافته‌ها مفاهیمی را در رابطه با نقش اعتماد و تعامل متقابل در ایجاد تعهد روابط بین شرکتی ارائه می‌کنند.

معرفی

شبکه های تعاونی عملکردهای متعددی را انجام می دهند (نوکوویچ و هولم، 2012) که از پایداری اجتماعی و اقتصادی حمایت می کند (کرونا و هوباچک، 2010). چنین فعالیتی اغلب توسط یک انجمن مستقل کنترل و اداره می شود که به شبکه ای از افراد در سازمان ها وابسته است که مشارکت های متفاوتی ارائه می دهند. فعالیت اقتصادی در کسب و کارهای کوچک دارای منابع نسبتاً کمتری (مثلاً کارکنان، درآمدها یا دارایی های مالی) نسبت به سازمان های بزرگتر در همان بخش است. بنابراین فرصت غلبه بر منابع محدود، کسب و کارهای کوچک را برای توسعه قراردادهای تعاونی برمی انگیزد (Felzensztein و همکاران، 2010، Jussila و همکاران، 2012a، Mazzarol و همکاران، 2013).

در حالی که ترتیبات مشارکتی می توانند مزایایی را ارائه دهند، شواهدی وجود دارد که بسیاری از آنها عملکرد ضعیفی دارند و برآوردها نشان می دهد که بیش از نیمی از آنها در نهایت شکست می خورند (داسین و همکاران، 1997، هاگینز، 2000). به طور مشابه، رویکرد مربوط به سرمایه گذاری مشترک نیز نرخ شکست بالایی را تجربه می کند زیرا شرکا اغلب انگیزه های متفاوتی از خود نشان می دهند (پارک و روسو، 1996). تعهد یکی از ویژگی هایی است که به حفظ روابط مربوط می شود (مورگان و هانت، 1994) و معمولاً به عنوان نماینده موفقیت در روابط در نظر گرفته می شود. با این حال، روابط با قراردادهای رابطه دقیق حفظ نمی شوند، اما بسته به موقعیت متفاوت هستند، بنابراین نرخ بالای شکست را توضیح می دهند (داسین و همکاران، 1997).

بسیاری از تلاش‌های مشارکتی شامل انجام کارکردهای کوتاه‌مدت مانند بازاریابی مشترک، فروش مشترک، ایجاد شهرت، و حفظ زیرساخت است که از اعضا حمایت می‌کند یا تداوم رابطه را تسهیل می‌کند (هینگلی، 2010). گاهی اوقات، پروژه های مشترک کوتاه مدت، همکاری طولانی مدت را تحت الشعاع قرار می دهند و از حفظ روابط غفلت می کنند. اما فعالیت هایی که از تمایل به سرمایه گذاری زمان و/یا منابع بیشتر برای توسعه علایق مشترک حمایت می کنند، باید دنبال شوند. چنین رفتار متقابل مبتنی بر هنجار لزوماً مستقیماً یک به یک نیست، بلکه وضعیتی است که در آن یک فعالیت متقابل احتمالاً دیگران را برای کمک به شخص سوم (یعنی علایق مشترک) تحریک می کند.

بنابراین، سرمایه گذاری مستمر در عواملی که منجر به تعهد بین شرکتی می شود مورد نیاز است. به عنوان مثال، روابط سودمند متقابل باید منافع ملموسی را به همراه داشته باشد، اما لزوماً نیازی به جمع آوری آنها در کوتاه مدت نیست. در واقع تعهد شریک به تعاونی که در تلاش مستمر برای ایجاد روابط بین فردی و بین سازمانی آشکار می شود، در نهایت تعاونی را حفظ می کند و موفقیت آن را تضمین می کند، بنابراین تضمین می کند که منافع بلندمدت از طریق همکاری بین شرکتی به دست می آید. . با توجه به موارد فوق، اعتماد، تعامل متقابل و تعهد به ایجاد رابطه احتمالاً لنگرهای هر ترتیب همکاری موفق، و به ویژه سازمان‌هایی که عضویت آن سازمان‌های تجاری کوچک هستند که منابع کمی دارند و وابستگی متقابل بالایی دارند، هستند. .

تأکید بیشتر بر تعهد متقابل و ایجاد روابط بین شرکتی به‌ویژه در زمینه کسب‌وکارهای کوچک که در یک محیط تعاونی در بازارهایی که با سطوح بالای عدم اطمینان و ریسک فعالیت می‌کنند، آشکار می‌شود. مثال‌هایی از نظریه بازی موقعیت‌های معتبر نشان می‌دهد که شرکایی که تحت قراردادهای رسمی تعاونی با یکدیگر همکاری می‌کنند، اغلب انتظار نتایج خیلی زود دارند، در نتیجه این ترتیبات قبل از اینکه منافع ملموس به اعضای شریک عاید شود، زودتر از موعد منحل می‌شوند (پسما، هیر و اریکسون، 2008). بنابراین، در نظر گرفتن یک دیدگاه ایجاد رابطه که ترتیبات تعاونی را به عنوان یک نگرانی مداوم در نظر می‌گیرد، می‌تواند به غلبه بر این چالش‌ها کمک کند و شرکا را قادر می‌سازد تا از مشکلات معمولی در مراحل اولیه جان سالم به در ببرند (پسما و اریکسون، 2010).

ایجاد تعادل بین اهداف کوتاه مدت، یعنی سود کوتاه مدت در مقابل ایجاد ارزش بلندمدت، در اتحادهای استراتژیک و همچنین برای ترتیبات تعاونی دشوار است. در تطبیق اهداف کوتاه مدت و بلند مدت، شرکت ها در تعاونی ها اغلب مفروضات متناقضی در مورد نگرش شرکا دارند – فردگرایی، منافع شخصی، و رقابت در مقابل جمع گرایی، نوع دوستی متقابل و همکاری (پسما و همکاران، 2008). .

تطبیق نیاز به تولید نتایج ملموس سریع برای ارضای منافع فوری هر یک از شرکا با یک چشم انداز ارتباطی طولانی مدت که مستلزم تعهد مبتنی بر اعتماد متقابل و تعامل متقابل است، کار دشواری است. اگر طرفین هدف خود از همکاری را تولید بازده ملموس فوری بدانند، در این صورت این خطر جدی وجود دارد که شرکای تعاونی تمرکز خود را از دست دهند و به سادگی تصمیم بگیرند که آن را در پرتو عدم اطمینان و ریسک کنار بگذارند. همانطور که تعاونی ها شروع به کار می کنند، بسیار مهم است که یک فضای واقعی متقابل وجود داشته باشد، با دادن و گرفتن تلاش هایی که با رفتار حداکثری ارزش بلندمدت فردی سازگار باشد. با این حال، این به خودی خود کافی نیست، و به منظور اطمینان از بقای ترتیبات تعاونی بین شرکتی به عنوان نگرانی های ادامه دار در آینده، اعضای تشکیل دهنده تعاونی باید صبور باشند و تصدیق کنند که قربانی شدن از دستاوردهای بالقوه کوتاه مدت با وعده نتایج بلندمدت توجیه می شود. علاوه بر این، شرکا باید اطمینان داشته باشند که اعضای تعاونی متعهد باقی خواهند ماند و به سرمایه گذاری در تعاونی ادامه می دهند (دیکسون، 1996، نوکوویچ و هولم، 2012). بنابراین، اعضای تعاونی باید روابط ایجاد کنند و نشانه هایی را نشان دهند که منجر به اعتماد متقابل و متقابل شود، و همچنین تعهد دائمی به ایجاد رابطه با هدف حفظ روابط داشته باشند.دلیل وجودی مشاغل کوچکی که قراردادهای تعاونی منعقد می کنند.

تعهد به ایجاد رابطه، اعضای تعاونی را قادر می‌سازد تا از منابع و شایستگی‌های مشترک بهره ببرند و از این طریق ترکیب بازار و پتانسیل اقتصادی آنها را افزایش می‌دهد. بنابراین، هدف این مقاله، بررسی تعهد بین فردی و بین سازمانی در زمینه تعاونی های تجاری کوچک، با تأکید بر نقش اعتماد و متقابل به عنوان پیش درآمد تعهد، و همچنین ضامن های نهایی بین شرکت ها است. همکاری در محیط تعاونی مشاغل کوچک

قطعات بخش

نظریه و فرضیه ها

نقش اعتماد در رفتار مشارکتی بین شرکتی با مطالعاتی که این ساختار را به عنوان احساسات عمومی در بین افراد در سازمان توصیف می کند برجسته می شود. احساساتی که شکل‌گیری و توسعه روابط و رفتارهای متقابل را شکل می‌دهند (دیکسون، 1996، هوگه و مارین، 2010). در عین حال، تعهد به ایجاد رابطه بین افراد در سازمان‌های تجاری کوچک بر اساس این ایده توسعه می‌یابد که هنجارهای اجتماعی اعتماد و تعامل متقابل را ضروری می‌کند.

واحد تحلیل

واحد تجزیه و تحلیل باید در مطالعات روابط بین مشاغل در نظر گرفته شود تا از نتیجه گیری در سطح سازمانی بر اساس دیدگاه های شخصی جلوگیری شود (Mavondo & Rodrigo, 2001). اما روابط بین کسب و کارها معمولاً هر دو سطح شخصی و سازمانی را شامل می شود. شکل 2 نشان می دهد که چگونه روابط شخصی احتمالاً بر شهرت تجارت به تجارت و همچنین روابط بین فردی و بین سازمانی تأثیر می گذارد (زاهیر و همکاران، 1998). مرزها

نتایج

دو فرضیه اول عبارتند از: اعتماد رابطه مثبتی با IPC – مبادلات آتی و IPC – مقادیر مشابه دارد. هر دو فرضیه بسیار معنی دار و معنادار هستند (74/0 و 51/0، 01/0 p  <  ، جدول 3 را ببینید). بنابراین، فرضیه های H1 و H2 پشتیبانی می شوند.

فرضیه های سه و چهار عبارتند از: تعامل مثبت با IPC – مبادلات آتی و IPC – مقادیر مشابه مرتبط است. هیچ یک از این فرضیه ها (H3 و H4) معنی دار نیستند و بنابراین رد می شوند.

فرضیه های پنج و شش IPC هستند – مبادلات آینده است

بحث و نتایج

این مطالعه مروری نظری و تجربی از روابط شکل گرفته توسط تعاونی های تجاری کوچک ارائه می دهد. روابط اصلی در یک مدل نظری بیان می‌شود که این فرضیه را بیان می‌کند که اعتماد و تعامل متقابل توسط IPC – مبادلات آینده و IPC – ارزش‌های مشابه در تعهد بین سازمانی (IOC) واسطه می‌شوند. یک آزمون میانجیگری تعقیبی با بررسی بیشتر چهار اثر مستقیم اضافی (H9-H12) انجام شد. نتایج ما تایید می‌کند که اعتماد و تعامل متقابل با هم مرتبط هستند

مقالات مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.پر کردن فیلدهای نشانه‌گذاری شده‌ با * ضروری می‌باشد.