خلاصه
با توجه به دستور کار بلندمدت ابتکارات بازاریابی استراتژیک برای شرکت های تعاونی، توسعه و شناسایی اولویت این ابتکارات تحت معیارهای چندگانه باید دقیق و سیستماتیک باشد تا قابلیت حمل و نقل بیشتر در فرآیندهای تصمیم گیری انجام شود. بنابراین، این کار یک چارچوب روششناختی یکپارچه در تعیین گزینههای بازاریابی استراتژیک قابل دوام تعاونی موردی بر اساس تحلیل SWOT-TOWS، اتخاذ معیارهای بازاریابی استراتژیک مرتبط برای تعاونیهای کوچک و ارزیابی درجه اهمیت استراتژیک شناسایی شده ارائه میکند. ابتکارات بازاریابی از طریق روش رتبهبندی اولویت سازمان برای ارزیابی غنیسازی (PROMETHEE) – تحلیل هندسی برای رویکرد کمک تصمیمگیری تعاملی (GAIA)، که بهعنوان عمومی PROMETHEE-GAIA شناخته میشود. چارچوب پیشنهادی توسعه استراتژی فراگیر و تجزیه و تحلیل تصمیم گیری سیستماتیک را تحت یک محیط تصمیم گیری گروهی روشن می کند. مطالعه موردی یک شرکت تعاونی کوچک در فیلیپین برای نشان دادن کاربرد رویکرد یکپارچه پیشنهادی استفاده میشود. یافتههای موردی نشان میدهد که مشارکت با تعاونیهای ثانویه و ثالث در فعالیتهای تحقیق و توسعه بهعنوان ارجحترین ابتکار و به دنبال آن اجرای فعالیتهای بهبود فرآیند کسبوکار برای مدیریت ارتباط با مشتری است. در همین حال، گنجاندن پاداش و مزایا رقابتی کارکنان به عنوان کمترین ابتکار عمل میکند. نتایج PROMETHEE بیشتر با GAIA تجزیه و تحلیل می شود تا بینش دقیقی در مورد مشکل تصمیم گیری مورد به دست آورد. تجزیه و تحلیل حساسیت فواصل پایداری را برای وزن معیارها به دست می دهد. همچنین، مشخص شد که نتایج PROMETHEE نسبت به تغییرات در انتخاب انواع معیار و تغییرات جزئی در مقادیر پارامتر معیارها قوی هستند. این کار ادبیات حوزه را با ارائه یک رویکرد یکپارچه به شرکتهای تعاونی کوچک برای توسعه و ارزیابی سیستماتیک ابتکارات بازاریابی استراتژیک – فعالیتهای حیاتی برای برنامهریزی، تخصیص منابع و سیاستگذاری، ارتقا میدهد.
معرفی
شرکت های کوچک و متوسط (SMEs) به عنوان ستون فقرات بیشتر اقتصادها در نظر گرفته می شوند (لی، شین، و پارک، 2012؛ سینگ، گارگ، و دشموک، 2008). آنها به عنوان یک پلت فرم برای رشد اقتصادی و فناوری عمل می کنند که توسط توانایی آنها برای نوآوری محصولات و فرآیندهای جدید در یک بازار رقابتی تحریک می شود (لی، لیو، بلیتسکی، قبادیان و اورگان، 2016؛ Moeuf، Pellerin، Lamouri، Tamayo-Giraldo. ، و بارباری، 2017). اگرچه خروجیهای نسبتاً کمتر و صرفهجویی در مقیاس پایینتری دارند، اشتغال ایجاد میکنند، نوآوری را تشویق میکنند و بهعنوان تأمینکننده کالا و خدمات برای شرکتهای بزرگ عمل میکنند (لموناکیس، گارفالاکیس، جیاناراکیس، تابوراتزی، و زوپونیدیس، 2017؛ سینگ و همکاران، 2008). ). SME ها از توسعه محلی همراه با تخصص های محدود حمایت می کنند (اوربوناویسیوس، 2005). با توجه به اندازه آنها، اکثر شرکت های کوچک و متوسط تقاضا و انعطاف پذیری محصول، بوروکراسی کمتر در تصمیم گیری را تسهیل می کنند و پاسخ سریع به نیازهای مشتری را ارائه می دهند (سینگ، گارگ و دشموک، 2006، 2008). کالیانو، بلکمون و ووس (2001) تأکید کردند که شرکت های کوچک و متوسط از طریق تنوع و گسترش شبکه به شرکت های معروف جهش می کنند. با وجود پتانسیل، SMEها با کمبود منابع مرتبط با ظرفیت، امور مالی، تخصص، ساختار سازمانی مسطح، مهارتها و تخصص فنی محدود، کمبود نوآوری و تأثیر محدود بر محیط بازار مشخص میشوند (گیلمور و کارسون، 2018؛ سینگ). و همکاران، 2008؛ Zeng، Xie، و Tam، 2010). توسعه و گسترش شبکه های شرکت های کوچک و متوسط می تواند به طور بالقوه انعطاف پذیری بیشتری را در میان کمبود منابع ایجاد کند (چو و هسو، 2005). و پاسخ سریع به نیازهای مشتری را ارائه دهد (سینگ، گارگ و دشموک، 2006، 2008). کالیانو، بلکمون و ووس (2001) تأکید کردند که شرکت های کوچک و متوسط از طریق تنوع و گسترش شبکه به شرکت های معروف جهش می کنند. با وجود پتانسیل، SMEها با کمبود منابع مرتبط با ظرفیت، امور مالی، تخصص، ساختار سازمانی مسطح، مهارتها و تخصص فنی محدود، کمبود نوآوری و تأثیر محدود بر محیط بازار مشخص میشوند (گیلمور و کارسون، 2018؛ سینگ). و همکاران، 2008؛ Zeng، Xie، و Tam، 2010). توسعه و گسترش شبکه های شرکت های کوچک و متوسط می تواند به طور بالقوه انعطاف پذیری بیشتری را در میان کمبود منابع ایجاد کند (چو و هسو، 2005). و پاسخ سریع به نیازهای مشتری را ارائه دهد (سینگ، گارگ و دشموک، 2006، 2008). کالیانو، بلکمون و ووس (2001) تأکید کردند که شرکت های کوچک و متوسط از طریق تنوع و گسترش شبکه به شرکت های معروف جهش می کنند. با وجود پتانسیل، SMEها با کمبود منابع مرتبط با ظرفیت، امور مالی، تخصص، ساختار سازمانی مسطح، مهارتها و تخصص فنی محدود، کمبود نوآوری و تأثیر محدود بر محیط بازار مشخص میشوند (گیلمور و کارسون، 2018؛ سینگ). و همکاران، 2008؛ Zeng، Xie، و Tam، 2010). توسعه و گسترش شبکه های شرکت های کوچک و متوسط می تواند به طور بالقوه انعطاف پذیری بیشتری را در میان کمبود منابع ایجاد کند (چو و هسو، 2005). و Voss (2001) تاکید کردند که SMEها از طریق تنوع و گسترش شبکه به شرکت های معروف جهش می کنند. با وجود پتانسیل، SMEها با کمبود منابع مرتبط با ظرفیت، امور مالی، تخصص، ساختار سازمانی مسطح، مهارتها و تخصص فنی محدود، کمبود نوآوری و تأثیر محدود بر محیط بازار مشخص میشوند (گیلمور و کارسون، 2018؛ سینگ). و همکاران، 2008؛ Zeng، Xie، و Tam، 2010). توسعه و گسترش شبکه های شرکت های کوچک و متوسط می تواند به طور بالقوه انعطاف پذیری بیشتری را در میان کمبود منابع ایجاد کند (چو و هسو، 2005). و Voss (2001) تاکید کردند که SMEها از طریق تنوع و گسترش شبکه به شرکت های معروف جهش می کنند. با وجود پتانسیل، SMEها با کمبود منابع مرتبط با ظرفیت، امور مالی، تخصص، ساختار سازمانی مسطح، مهارتها و تخصص فنی محدود، کمبود نوآوری و تأثیر محدود بر محیط بازار مشخص میشوند (گیلمور و کارسون، 2018؛ سینگ). و همکاران، 2008؛ Zeng، Xie، و Tam، 2010). توسعه و گسترش شبکه های شرکت های کوچک و متوسط می تواند به طور بالقوه انعطاف پذیری بیشتری را در میان کمبود منابع ایجاد کند (چو و هسو، 2005). کمبود نوآوری و تأثیر محدود بر محیط بازار (گیلمور و کارسون، 2018؛ سینگ و همکاران، 2008؛ زنگ، زی، و تام، 2010). توسعه و گسترش شبکه های شرکت های کوچک و متوسط می تواند به طور بالقوه انعطاف پذیری بیشتری را در میان کمبود منابع ایجاد کند (چو و هسو، 2005). کمبود نوآوری و تأثیر محدود بر محیط بازار (گیلمور و کارسون، 2018؛ سینگ و همکاران، 2008؛ زنگ، زی، و تام، 2010). توسعه و گسترش شبکه های شرکت های کوچک و متوسط می تواند به طور بالقوه انعطاف پذیری بیشتری را در میان کمبود منابع ایجاد کند (چو و هسو، 2005).
با یک محیط بازار نامشخص و فعالیت بازاریابی محدود، اکثر SMEهای جدید متحمل ضررهای قابل توجه و نرخ شکست بالا می شوند (گیلمور و کارسون، 2018). بنابراین، گیلمور و کارسون (2018) بر اهمیت فعالیت های بازاریابی موثر تأکید می کنند. بازاریابی در ارتباط با SMEها در محیط های بلندمدتی که نیاز به برنامه ریزی و مدیریت دقیق دارد (Dogu & Albayrak, 2018) درگیر می شود. مدتهاست که به طور گسترده پذیرفته شده است که استفاده از دستور کار بازاریابی موثر در دستیابی به موفقیت تجاری حیاتی است (بروکزبانک، 1991) زیرا به ایجاد مزیت رقابتی کمک می کند (Jaakkola، Moller، Parvinen، Evanschitzky، و Muhlbacher، 2010). ارکان رویکرد استراتژیک بازاریابی مدرن شامل تقسیمبندی، هدفگذاری و موقعیتیابی است (Dogu & Albayrak، 2018). SMEها با نیازهای نوآوری محصولات و فرآیندهای خود مواجه می شوند، بنابراین برنامه هایی را برای افزایش مهارت ها و شایستگی های خود توسعه می دهند (Fuller-Love, 2006). چنین برنامههایی برای ایجاد مزیت رقابتی بسیار مهم هستند، زیرا توسط قابلیتهای داخلی و خارجی (لای یو، 2001) و سرمایهگذاری در محصولات نوآورانه (Corbett & Campbell-Hunt، 2002) اعمال میشود. محصولات و خدمات بالقوه، بازارها، اهداف بلندمدت و سیاستها در استراتژی رقابتی سازمانها شناسایی میشوند و باید شایستگیهای اصلی سازمان را بررسی کنند (سینگ و همکاران، 2008). علاوه بر این، شرکتهای کوچک و متوسط با هزینههای بالای پروژه توسعه محصول (Chorda، Gunasekaran و Aramburo، 2002)، فقدان مهارتهای فروش و تحقیقات بازار (هاشم و وفا، 2002)، صلاحیتهای فنی محدود (نارولا، 2004) مواجه هستند. و شکاف دانش قابل توجهی بین بازاریابی و تولید (Xiong, Tor, Bhatnagar, Khoo, & Venkat, 2006). SMEها باید به طور استراتژیک فعالیت های بازاریابی را انجام دهند زیرا عملکرد بازاریابی با عملکرد مالی یک سازمان مرتبط است (Jaakkola et al., 2010).
شرکتهای تعاونی نشاندهنده یک زیربخش از شرکتهای کوچک و متوسط با مؤلفه شرکت اجتماعی و جایگاهی قوی در اقتصادهای در حال توسعه هستند. آنها سازمان های عضوی هستند که هم برای مصرف کنندگان و هم برای خرده فروشان سود می برند. اعضا معمولاً نیازها و اهداف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مشترکی را از طریق یک شرکت با مالکیت مشترک و تحت کنترل دموکراتیک به اشتراک می گذارند (ICA، 2013؛ Mazzarol، Clark، Reboud، و Limnios، 2018). معمولاً شرکتهای تعاونی سازمانهایی غیرانتفاعی هستند که مأموریت دارند به اعضای خود خدمت کنند، اما این مدل از شرکتهای تجاری سنتی با تصمیمگیری سود محور برداشته میشود (Helmberger & Hoos, 1962). مانند هر شرکت دیگری، تعاونی ها محصولات و خدمات را می فروشند (داکال، 2018). با این حال، اعضای شرکت های تعاونی تولید را بسیج می کنند، کالاها و خدمات را ارائه می دهند. و عمدتاً به درآمد حاصل از فروش وابسته هستند (Helmberger & Hoos, 1962). آنها ضمن حمایت از محصولات و خدمات خود و جذب ریسک های تجاری، به سهام سرمایه کمک می کنند. چندین اثر ریشههای نظری تعاونیها را در اصول سوسیالیستی برجسته کردهاند و آنها را با کارآفرینی اجتماعی مرتبط میسازند (دیاز-فونسه و مارکوئلو، 2013؛ مازارول، 2009). به عنوان مثال، اتحاد بینالمللی تعاون (ICA) گزارش داد که شرکتهای تعاونی به رسانهای در ارتقای وضعیت اجتماعی-اقتصادی جمعیت فقیر و حاشیهنشین در چندین کشور در حال توسعه تبدیل شدهاند (ICA، 2017). چندین اثر ریشههای نظری تعاونیها را در اصول سوسیالیستی برجسته کردهاند و آنها را با کارآفرینی اجتماعی مرتبط میسازند (دیاز-فونسه و مارکوئلو، 2013؛ مازارول، 2009). به عنوان مثال، اتحاد بینالمللی تعاون (ICA) گزارش داد که شرکتهای تعاونی به رسانهای در ارتقای وضعیت اجتماعی-اقتصادی جمعیت فقیر و حاشیهنشین در چندین کشور در حال توسعه تبدیل شدهاند (ICA، 2017). چندین اثر ریشههای نظری تعاونیها را در اصول سوسیالیستی برجسته کردهاند و آنها را با کارآفرینی اجتماعی مرتبط میسازند (دیاز-فونسه و مارکوئلو، 2013؛ مازارول، 2009). به عنوان مثال، اتحاد بینالمللی تعاون (ICA) گزارش داد که شرکتهای تعاونی به رسانهای در ارتقای وضعیت اجتماعی-اقتصادی جمعیت فقیر و حاشیهنشین در چندین کشور در حال توسعه تبدیل شدهاند (ICA، 2017).
بیش از یک میلیارد نفر به بیش از 2.5 میلیون شرکت تعاونی در سراسر جهان وابسته هستند (ICA، 2017). چهار ویژگی کلیدی تعاونی ها را از انواع دیگر کارآفرینی متمایز می کند: (1) مالکیت کاربر، (2) آموزش اعضا، (3) کنترل کاربر، و (4) توزیع متناسب منافع (ICA، 2013). داکال (2018) تاکید کرد که آن شرکتهای تعاونی در شبکهای به هم پیوسته از بازیگران مختلف مانند اعضا، مشتریان، تولیدکنندگان، تامینکنندگان، رقبا و سهامداران (به عنوان مثال، سود، غیرانتفاعی، و دولتها) فعالیت میکنند. برای ایجاد سود برای اعضای خود و ارائه خدمات اجتماعی به عموم مردم (مانند مسکن اجتماعی، آموزش و پرورش و خدمات بهداشتی). ون دایک، سرگاکی و باوراکیس (2019) گزارش کردند که تعاونی ها ارزش افزوده واقعی را از قدرت متقابل به دست می آورند. هزینه معامله، دسترسی به بازار، شفافیت بازار، مدیریت ریسک، صرفه جویی در مقیاس، حرفه ای بودن، توسعه زنجیره و منافع مشترک. از آنجایی که دولتها، بهویژه در کشورهای در حال توسعه، برای دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی فراگیر که مردم خود را توانمند میسازد و عدالت و برابری اجتماعی را ایجاد میکنند، در موقعیتی قرار دارند که میتوانند از چنین دستور کار استفاده کنند. بنابراین، تعاونی ها به عنوان یک رسانه جایگزین دولت برای ارتقای توسعه اقتصادی لازم به ویژه در روستاها تلقی می شوند. برای دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی فراگیر که مردم خود را توانمند میسازد و عدالت و برابری اجتماعی ایجاد میکند، تعاونیها در موقعیتی هستند که میتوانند از چنین دستور کار استفاده کنند. بنابراین، تعاونی ها به عنوان یک رسانه جایگزین دولت برای ارتقای توسعه اقتصادی لازم به ویژه در روستاها تلقی می شوند. برای دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی فراگیر که مردم خود را توانمند میسازد و عدالت و برابری اجتماعی ایجاد میکند، تعاونیها در موقعیتی هستند که میتوانند از چنین دستور کار استفاده کنند. بنابراین، تعاونی ها به عنوان یک رسانه جایگزین دولت برای ارتقای توسعه اقتصادی لازم به ویژه در روستاها تلقی می شوند.
مطابق با سایر شرکت های کوچک و متوسط، فعالیت های بازاریابی تعاونی ها تحت تأثیر مراحل چرخه عمر محصول و استانداردهای صنعت است (کارسون و گیلمور، 2000). همانطور که کسب و کار رشد می کند، فعالیت های بازاریابی تمایل به تجربی دارند و تکنیک های مختلفی در ترویج محصولات و خدمات آن بررسی می شود (گیلمور و کارسون، 2018). همانطور که SME ها بالغ می شوند، به نوعی یک شیوه بازاریابی متمایز را توسعه می دهند. گیلمور و کارسون (2018) تأکید کردند که شرکتهای کوچک و متوسط در شبکهسازی، توسعه بازاریابی و شایستگیهای مدیریتی و بازاریابی نوآورانه مشارکت دارند. زنگ و همکاران (2010) تأکید کرد که SMEها باید با مؤسسات تحقیقاتی، دانشگاه ها و سایر مؤسسات سودمند برای حفظ رقابت، مشارکت ایجاد کنند. شبکهها جزء لاینفک SMEها و تعاونیها هستند. جمعآوری اطلاعات مرتبط در تصمیمگیریهای قابل قبول، و شرکتهای وابسته به عملیات آنها کمک میکنند و قابلیتهای خود را برای رشد از طریق فعالیتهای بازاریابی نوآورانه توسعه میدهند (گیلمور و کارسون، 2018). علاوه بر این، مانند سایر شرکتهای تجاری، تصمیمات بازاریابی در SMEها با سایر تصمیمات یک سازمان ادغام میشوند. با این حال، تصمیم گیری در شرکت های کوچک و متوسط ساختار کمتری دارد و تحت تأثیر ویژگی ها و انگیزه های تصمیم گیرندگان است (کارسون و گیلمور، 2000)، که منجر به فرآیند تصمیم گیری کارآمد و انعطاف پذیر، پاسخگویی به نیازها و محیط پویای SME ها می شود. (Moeuf et al., 2017; Sawers, Pretorius, & Oerlemans, 2008). در حالی که در اکثر شرکت های کوچک و متوسط، فلسفه و تصمیم گیری مالک-مدیر کسب و کار را در بر می گیرد (گیلمور و کارسون، 2018)، در مقابل،
بنابراین برای افزایش رقابت پذیری، شرکت تعاونی ها در ابتکارات بازاریابی استراتژیک بسیار مهم است. بازاریابی استراتژیک از طریق مجموعه ای از اجرای استراتژی های بازاریابی عملیاتی می شود (وراداجاران، 1389). بنابراین، بازاریابی استراتژیک و استراتژی بازاریابی با هم وجود دارند. بازاریابی استراتژیک به سمت ابتکارات بلندمدت تمایل دارد، در حالی که استراتژی های بازاریابی برای فعالیت های کوتاه مدت طراحی شده اند (مونگی، 2006). یک تجزیه و تحلیل مفید موقعیت استراتژیک، اتخاذ یک رویکرد فعال را ضروری می کند که به موجب آن شرکت ها (یا تعاونی ها) به دنبال طرح طیفی از سناریوهای آینده برای برنامه ریزی برای تحقق یکی از آنها هستند (بروکزبانک، ساب هان، گارلند و رادر، 2015). در بازاریابی استراتژیک، تصمیم گیرندگان تأثیر هر تصمیم و شرایط زمینه ای همراه با آن را ارزیابی می کنند تا ابتدا گزینه استراتژیک را قبل از اجرا، اولویت بندی و شناسایی کنند. مانند هر فرآیند تصمیم گیری، هر تصمیم تابع یک معیار یا مجموعه ای از معیارهای متعدد می شود. چندین کار در زمینه بازاریابی استراتژیک در زمینه های مختلف در ادبیات گزارش شده است، مانند خدمات (بوون، 1990)، مقاصد گردشگری (بیرمن، 2003)، سیاست بازاریابی (کوپر، 2000؛ لو، مادو، کوئی، و وینوکور، 1994). شرکت های کوچک و متوسط (کارسون، گیلمور و راکز، 2004؛ جوکامسن، 2004؛ سرینیواسان و لوهیت، 2017)، بازاریابی سبز (مک دانیل و رایلندر، 1993)، زنجیره تامین (فلینت، 2004). با این حال، علی رغم اهمیت موضوع، آثار محدودی برای شرکت های تعاونی بررسی شده است. این شکاف در این کار پیشرفته است.
بنابراین، این کار یک چارچوب روششناختی را برای شناسایی و ایجاد اولویتهای ابتکارات بازاریابی استراتژیک ممکن برای سازمانهای تعاونی به شیوهای یکپارچه پیشنهاد میکند. رویکرد پیشنهادی عناصر (1) توسعه استراتژی فراگیر، (2) تجزیه و تحلیل تصمیم گیری سیستماتیک، و (3) تصمیم گیری گروهی را یکپارچه می کند. این عناصر یک رویکرد سیستمی به بازاریابی استراتژیک در سازمان های تعاونی را در محیطی که مشارکت تصمیم گیرندگان مختلف را تقویت می کند، مشخص می کند. در رویکرد پیشنهادی ما، ابتکارات بازاریابی استراتژیک ممکن از تحلیل تهدیدها-فرصت ها-ضعف-نقاط قوت (TOWS) ارائه شده توسط ویهریچ (1982)، که به طور رایج در ساخت استراتژی ها استفاده می شود، به دست می آید. عناصری که TOWS را تشکیل می دهند از تجزیه و تحلیل نقاط قوت – ضعف – فرصت ها – تهدیدات (SWOT) مشتق شده اند. در چارچوب تصمیمگیری سلسلهمراتبی هدف-معیار-جایگزین ساختار یافته، ابتکارات بازاریابی استراتژیک حاصل از تجزیه و تحلیل TOWS به عنوان «جایگزین» تلقی میشوند، مشروط به ارزیابی دقیق تحت مجموعهای از معیارهایی که اخیراً در ادبیات ایجاد شده است (به عنوان مثال، Dogu & آلبایراک، 2018). چنین ساختاری در حوزه تصمیمگیری چند معیاره (MCDM) با روشهای طراحی شده برای شناسایی گزینههای اولویتدار، مشروط به تعدادی از معیارهای ارزیابی قرار میگیرد. در این کار، یک سیستم امتیازدهی ساده برای تخصیص وزن معیارها اتخاذ شد، در حالی که ارزیابی ابتکارات بازاریابی استراتژیک با استفاده از روش رتبهبندی سازمانی ترجیحی برای ارزیابی غنیسازی (PROMETHEE) توسعهیافته توسط برانس و وینکه (1985) انجام شد.
روششناسیهای درون MCDM را میتوان به سه مکتب طبقهبندی کرد: نظریه مطلوبیت چند ویژگی، روابط برتر و روشهای تعاملی (روی و وینکه، 1981). در میان این مکاتب، روشهای برتر از درجه بالایی از سازگاری با کاربردهای دنیای واقعی برخوردارند، با یک فرآیند محاسباتی که به راحتی توسط تصمیمگیرندگان قابل درک است (Al-Kloub, Al-Shemmeri, & Pearman, 1997). علاوه بر این، آنها با معرفی مفهوم غیرقابل مقایسه به مشکل مربوط به مبادله بین گزینه ها می پردازند (باتلر و همکاران، 2003). روشهای برتر از رتبهبندی همچنین مکانیزمی را برای مدیریت موقعیتهایی ارائه میدهند که در آن یک جایگزین تنها ترجیح ضعیفی نسبت به دیگری دارد (Sapkota، Arora، Malano، Sharma، و Moglia، 2018). PROMETHEE متعلق به مجموعه روش های برتری است، و در ادبیات کنونی در حوزه های مختلف به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته است. محبوبیت PROMETHEE در مقایسه با سایر روشهای MCDM از چندین مزیت ناشی میشود: (1) پلت فرم کاربر پسند، (2) موفقیت در برنامههای کاربردی واقعی، و (3) کامل بودن رتبهبندی (یعنی در مورد PROMETHEE). II) (عبدالله، چان و افشاری، 2019). جامع ترین بررسی روش ها و کاربردهای PROMETHEE توسط بهزادیان، کاظم زاده، البادوی و اقدسی (2010) ارائه شده است. برخی از کاربردها عبارتند از استفاده از PROMETHEE در مداخله بازآفرینی شهری (Bottero، D’Alpaos و Oppio، 2018)، اهداف استراتژیک سازمان های آموزش عالی (Zivković، Nikolić، Savić، Djordjević، & Mihajlović، 2017)، هدف عملکرد سیستم تولید ( شو، لیو، ژانگ، و وو، 2017)، مدیریت از دست دادن آب (Mutikanga، Sharma، و Vairavamoorthy، 2011)، انتخاب مکان تسهیلات (Athawale، Chatterjee، & Chakraborty، 2012)، و در انتخاب مکانهای ممکن برای ایستگاههای شارژ وسایل نقلیه الکتریکی (Wu، Yang، Zhang، Chen، و Wang، 2016). توجه داشته باشید که این لیست جامع نیست. برای به دست آوردن بینش بیشتر در مورد نتایج PROMETHEE و مشکل تصمیم گیری، تجزیه و تحلیل هندسی برای کمک تصمیم گیری تعاملی (GAIA) در درجه اول در کنار PROMETHEE اتخاذ شده است (Brans & Mareschal, 2005). از این رو، محبوبیت رویکرد PROMETHEE-GAIA. برخی از کاربردهای اخیر PROMETHEE-GAIA در ادبیات گزارش شده است، مانند انتخاب تامین کننده سبز (عبدالله و همکاران، 2019)، انتخاب الیاف پنبه (چاکرابورتی و باندوپادای، 2017)، ارزیابی اهداف استراتژیک (ژیوکوویچ و همکاران، 2017) ، ارزیابی سیستم های تامین آب ترکیبی (Sapkota و همکاران، 2018)، ارزیابی آلودگی فلزات سنگین (Elevli & Ozturk، 2019)، و ارزیابی قابلیت استفاده (Arsić، Nikolic، & Jevtic، 2021)، در میان دیگران. باز هم، لیست از جامعیت بسیار دور است. PROMETHEE-GAIA با استفاده از سهولت استفاده و توانایی پرداختن به مفهوم ترجیح ضعیف هنگام مقایسه یک ابتکار با دیگری، برای برنامه های تصمیم گیری در تعاونی ها مناسب تلقی می شود. بنابراین، در این اثر پذیرفته شده است. PROMETHEE-GAIA با استفاده از سهولت استفاده و توانایی پرداختن به مفهوم ترجیح ضعیف هنگام مقایسه یک ابتکار با دیگری، برای برنامه های تصمیم گیری در تعاونی ها مناسب تلقی می شود. بنابراین، در این اثر پذیرفته شده است. PROMETHEE-GAIA با استفاده از سهولت استفاده و توانایی پرداختن به مفهوم ترجیح ضعیف هنگام مقایسه یک ابتکار با دیگری، برای برنامه های تصمیم گیری در تعاونی ها مناسب تلقی می شود. بنابراین، در این اثر پذیرفته شده است.
برای نشان دادن چنین رویکرد یکپارچه، یک مطالعه موردی در شناسایی اولویتهای ابتکارات بازاریابی استراتژیک یک شرکت تعاونی کوچک در فیلیپین در این کار انجام شده است. فیلیپین اقدامی را وضع کرده است که ایجاد و رشد تعاونی ها را به عنوان وسیله ای برای ارتقای خوداتکایی و به کارگیری منابع انسانی برای دستیابی به توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی به رسمیت می شناسد. تعاونیهای فیلیپین از طریق ارائه مکانیسمهایی برای ارتقای بخشهای حاشیهنشین جامعه به این اقدام پاسخ دادهاند. اکثر تعاونیهای فیلیپین از طریق دسترسی به اعتبارات خرد که به راحتی توسط تعاونیها با نرخهای بهره پایین به اعضای خود ارائه میشود، فرصتهایی را برای افراد عادی فراهم میکنند تا فعالیت اقتصادی داشته باشند. ظاهرا، بر اساس آمار گزارش شده از سوی سازمان توسعه تعاون، کشور دارای 18065 تعاونی فعال است که اکثریت آنها تعاونی های چند منظوره و اعتباری هستند. علاوه بر این، CDA تدوین برنامه توسعه تعاونی چندبخشی فیلیپین 2018-2022 را آغاز کرده است. با چنین بازار گسترده و رقابتی، درگیر شدن در بازاریابی استراتژیک یک دستور کار مهم است، به ویژه در تعاونی های کوچک در روستا. تجزیه و تحلیل موردی رویکردی برای (1) تعیین گزینه های بازاریابی استراتژیک قابل دوام تعاونی موردی، (2) شناسایی معیارهای گزینه بازاریابی استراتژیک مرتبط برای تعاونی های کوچک و (3) ارزیابی درجه اهمیت همه موارد ارائه می دهد. گزینه های تعریف شده بازاریابی استراتژیک در دستیابی به رقابت پذیری این دستور کار ادبیات حوزه را با ارائه شرکتهای تعاونی کوچک و SMEها، با گسترش، یک رویکرد یکپارچه برای توسعه سیستماتیک و ارزیابی ابتکارات بازاریابی استراتژیک، فعالیتهای حیاتی برای برنامهریزی استراتژیک، تصمیمگیریهای تخصیص منابع و سیاستگذاری، پیش میبرد. این مقاله به شرح زیر سازماندهی شده است: بخش 2 برخی از بحث های مقدماتی SWOT، TOWS و PROMETHEE-GAIA را ارائه می کند. بخش 3 روش شناسی مطالعه را نشان می دهد، از جمله محیط مورد، روش محاسباتی دقیق و مجموعه ای از تحلیل های حساسیت. نتایج و بحث درباره یافتهها در بخش 4 برجسته میشود. با نتیجهگیری و خلاصهای از کارهای آینده در بخش 5 پایان مییابد. یک رویکرد یکپارچه برای توسعه و ارزیابی سیستماتیک ابتکارات بازاریابی استراتژیک، فعالیت های حیاتی برای برنامه ریزی استراتژیک، تصمیمات تخصیص منابع و سیاست گذاری. این مقاله به شرح زیر سازماندهی شده است: بخش 2 برخی از بحث های مقدماتی SWOT، TOWS و PROMETHEE-GAIA را ارائه می کند. بخش 3 روش شناسی مطالعه را نشان می دهد، از جمله محیط مورد، روش محاسباتی دقیق و مجموعه ای از تحلیل های حساسیت. نتایج و بحث درباره یافتهها در بخش 4 برجسته میشود. با نتیجهگیری و خلاصهای از کارهای آینده در بخش 5 پایان مییابد. یک رویکرد یکپارچه برای توسعه و ارزیابی سیستماتیک ابتکارات بازاریابی استراتژیک، فعالیت های حیاتی برای برنامه ریزی استراتژیک، تصمیمات تخصیص منابع و سیاست گذاری. این مقاله به شرح زیر سازماندهی شده است: بخش 2 برخی از بحث های مقدماتی SWOT، TOWS و PROMETHEE-GAIA را ارائه می کند. بخش 3 روش شناسی مطالعه را نشان می دهد، از جمله محیط مورد، روش محاسباتی دقیق و مجموعه ای از تحلیل های حساسیت. نتایج و بحث درباره یافتهها در بخش 4 برجسته میشود. با نتیجهگیری و خلاصهای از کارهای آینده در بخش 5 پایان مییابد. بخش 3 روش شناسی مطالعه را نشان می دهد، از جمله محیط مورد، روش محاسباتی دقیق و مجموعه ای از تحلیل های حساسیت. نتایج و بحث درباره یافتهها در بخش 4 برجسته میشود. با نتیجهگیری و خلاصهای از کارهای آینده در بخش 5 پایان مییابد. بخش 3 روش شناسی مطالعه را نشان می دهد، از جمله محیط مورد، روش محاسباتی دقیق و مجموعه ای از تحلیل های حساسیت. نتایج و بحث درباره یافتهها در بخش 4 برجسته میشود. با نتیجهگیری و خلاصهای از کارهای آینده در بخش 5 پایان مییابد.
قطعات بخش
تجزیه و تحلیل SWOT-TOWS
چارچوب SWOT به طور گسترده ای برای تحقیق و عمل در بازاریابی و استراتژی کسب و کار مورد استفاده قرار گرفته است (گلیستر و فالشاو، 1999؛ هلمز و نیکسون، 2010؛ اوشر-پاینز، بارنت، ساپسین، بیشای، و بالیسر، 2008). محققان اولیه مدیریت استراتژیک (مانند آنسوف، 1965؛ اندروز، 1987؛ مینتزبرگ، آهلسترند، و لامپل، 1998؛ پورتر، 1991) استفاده از تحلیل SWOT را به عنوان مبنایی برای ایجاد تصمیمات استراتژیک آینده نشان دادند. SWOT یک روش کاربردی در شناسایی عوامل موثر است
مطالعه موردی
تعاونی چند منظوره دریانوردان آلمریا (ASEMCO)، واقع در استان بیلیران (شرق فیلیپین)، یک شرکت تعاونی ثبت شده برای بیش از 25 سال است. ASEMCO با داشتن دو دفتر در حال حاضر، یک شرکت مالی است که توسط CDA، بازوی دولت فیلیپین که بر سازمانهای تعاونی نظارت میکند، نظارت و تنظیم میشود. این شرکت قصد دارد به دریانوردان کمک کند زیرا در طول دوره خارج از کشتی با چالش های مالی مواجه می شوند. در ابتدا، این مؤسسه به طور انحصاری برای خدمات رسانی تأسیس شد
نتایج و بحث
به دست آوردن ابتکارات بازاریابی استراتژیک از طریق تجزیه و تحلیل TOWS یک رویکرد دقیق و سیستماتیک برای برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان در ایجاد موثر استراتژی های بلند مدت برای افزایش رقابت و امکان رشد بازار تعاونی ها فراهم می کند. در این کار، تجزیه و تحلیل WO اجازه می دهد تا استراتژی هایی را ایجاد کند که با استفاده از فرصت های خارجی، نقاط ضعف داخلی را برطرف می کند. از طریق یک محیط تصمیم گیری گروهی، هفت طرح WO با حداقل همپوشانی بین ابتکاری انجام شد
نتیجه گیری و کار آینده
چارچوب روششناختی ارائه شده در این کار، یک تعریف دقیق و تحلیلی، توسعه و اولویتبندی ابتکارات بازاریابی استراتژیک برای شرکتهای تعاونی را ترویج میکند. رویکرد پیشنهادی، همراه با کاربرد موردی، عناصر توسعه استراتژی فراگیر، تجزیه و تحلیل تصمیمگیری سیستماتیک و تصمیمگیری گروهی را در بر میگیرد. این شرکتهای تعاونی را قادر میسازد تا تصمیماتی را اتخاذ کنند که به طور سیستماتیک و با مشارکت چندین مرتبط ایجاد میشود
دیدگاه خود را بنویسید