989014050788+

989014050788+

خانهتشکل هاتعاونینقش آموزش در تشکلهای زنان جهت رسیدن به توسعه پایدار
نقش آموزش در تشکلهای زنان جهت رسیدن به توسعه پایدار

نقش آموزش در تشکلهای زنان جهت رسیدن به توسعه پایدار

نقش آموزش در تشکلهای زنان جهت رسیدن به توسعه پایدار؛با تاکید بر تعاونی‌های زنان

مشاور امور زنان اتاق تعاون ایران با اشاره به قابلیتها و پتانسیل‌های بالای زنان در عرصه‌های اقتصادی و اجتماعی، گفت: تعاونی‌های زنان از انعطاف و پایداری بیشتری برخوردارند و در مواقع بحرانی حضور به موقع و اثرگذاری از خود نشان می‌دهند.

توسعه پایدار که امروزه یکی از موضوعات اصلی مورد بحث محافل توسعه و برنامه ریزی است، خود، برآیند انگاره های مختلف توسعه است. در عین حال از این مفهوم نیز مانند خود مفهوم توسعه، برداشت های گوناگونی شده است . نکته مشترک تمامی این انگاره ها پایداری و رسیدن به فرآیندی از توسعه است که بتواند پایا و بادوام باشد .

یکی از الزامات اساسی توسعه پایدار استفاده صحیح از منابع موجود است. از مهمترین معیارها برای سنجش درجه توسعه یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارا هستند. مطالعات توسعه ای نشان می دهد توسعه پایدار بدون در نظر گرفتن نقش زنان در جامعه ممکن نیست. مطالعات انجام شده در تعداد زیادی از جوامع نشان داده است که زنان عامل مهمی برای رشد و توسعه هستند.

تشکلهای زنان و نقش تعیین کننده آن در توسعه پایدار از جمله موضوعاتی است که در حال حاضر از نظر تئوری و کاربرد به آن توجه می شود.

تعاونیهای زنان نقش انکارناپذیری در توسعه پایدار ایفا می‌کنند ولی آنچه که تعاونیهای زنان را متمایز می‌کند و به آنها نقش شفافتر و موثرتری در فرایند توسعه می‌دهد، ویژگیهای منحصر به فرد و خاص این گروه در اجتماع و خانواده است، ویژگی‌هایی که بخشی از آن منعبث از تفاوتهای بیولوژیک و بخشی ناشی از منزلت اجتماعی و فردی زنان است که آنها را به جایگاه ویژه‌ای برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار ارتقا می‌دهد.

تا زمانی که به زنان به عنوان نیمی از نیروی انسانی در روند توسعه توجه کافی نشود تحقق توسعه پایدار آرزویی محال به نظر می رسد . با آموزش و بالا بردن سطح سواد زنان و افزایش مشارکت آنان در مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی و … می توان رشد و توسعه انسانی را بالا برد.

برای رسیدن تشکل های زنان به توسعه پایدار، در درجه اول نیازمند تغییرات اساسی در روند  آموزش است و باید وضعیت آموزشی و فرهنگی زنان در راستای تحقق توسعه پایدار مورد بررسی قرار گیرد.

روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی است که از طریق گردآوری اطلاعات کتابخانه ای داده ها جمع آوری شده است .

مقدمه

زنان به عنوان نیمی از افراد جامعه، با فعالیت در قالب تشکل ها و سازمان های مردم نهاد می توانند علاوه بر آگاهی نسبت به حقوق فردی خود بر مشکلات، چالش ها و تبعیض هایی که در حق آنان می شود فائق آیند که تحقق این مهم نیازمند بستر سازی، حمایت و برنامه ریزی است.

کارشناسان بر این باورند مشارکت در تشکل‌های داوطلبانه مسیری امن برای زنان فعال محسوب می شود. آنان معتقدند از آنجا که ساختار سنتی جامعه ایران امکان دسترسی و کنترل زنان را به منابع، منافع و فرصت زندگی مدنی محدود ساخته است، تشکل ها یکی از روش‌های اصلاحی است که بر مبنای ایجاد زمینه ‌هایی جهت دسترسی زنان به منابع و فرصت‌ها طراحی شده اند بنابراین اجتماع سازمان یافته زنان در تشکل‌های داوطلبانه این امکان را به زنان می ‌دهد تا ضمن دسترسی آسان به امکانات و فرصت‌ها از طریق تاثیرگذاری در تغییر ساختارهای اجتماعی، به میزان قابل توجهی از کنترل منافع، منابع و فرصت‌های زندگی مدنی دست پیدا کنند.

پژوهشگران با نگاهی به سرگذشت زنان در طول تاریخ، دریافتند در جوامع ابتدایی، زنان را تنها برای فرزندآوری و تربیت نسل در نظر می گرفتند از این رو کشف استعدادهای زنان، چندان ضروری به نظر نمی رسید. اما به تدریج با توسعه ی جوامع، حضور زنان در اجتماع به یک الزام بدل شد. این در حالی بود که جوامع مردسالار گذشته، نمی توانستند باور کنند که زنان بسان مردان، در کنار وظایف اصلی خود، استعداد و توانایی های لازم را برای پذیرفتن نقش های اجتماعی دارند.

بررسی ها نشان می دهد در دولت‌های فراگیر قبل و پس از اسلام، با توجه به ساخت فئودالی و قبیله ‌ای قدرت، مشارکت‌های مردمی با بی ‌اعتمادی دو جانبه روبرو بود و در چارچوب خیر اجتماعی از طریق ارایه خدمات رفاهی محدود مانده بود. بنابراین دولت‌ها هیچ نقشی مستقیمی در روند مشارکت مردمی نداشتند.
بر این اساس، با ورود به دوران مشروطه، زنان به تدریج از طریق مشارکت‌ های داوطلبانه آموزشی و فرهنگی نظیر مدرسه‌ سازی و آموزش و پرورش دختران، به نحوی دولت معاصر را به چالش دعوت کردند.

با نهادینه شدن ساختارهای حکومتی سلطنتی در عصر پهلوی، پهلوی‌ ها مشارکت زنان در تشکل‌های داوطلبانه را با در نظر داشتن نوعی تهدید بالقوه، مبدل به سازمان زنان یا تشکیلات مشابه آن ساختند. از این پس سیاست حکومت در برابر سازمان‌های غیر دولتی زنان جنبه ویترینی پیدا کرد.
بر اساس مطالعات انجام شده نیز پس از انقلاب با ورود به دوران سازندگی، رویکرد رفاهی توسعه از یک سو و سیاست خارجی از دیگر سو، مهمترین عوامل حمایت کننده دولت از سازمان‌های غیردولتی زنان بود. لزوم پاسخگویی به تهدیدهای دیپلماتیک جهانی در حوزه حقوق بشر و مشارکت زنان در ایران، باعث شد که سازمان‌های غیردولتی زنان به صورت سفیران غیررسمی با ایفای نقش ‌های تبلیغاتی، مورد حمایت قرار گیرند.

از دیگر سو با گسترش سیاست خارجی، حضور فن گرایان و کارشناسان رده بالای دولتی در کنفرانس‌های بین‌ المللی، جای خالی سازمان‌های غیردولتی و بویژه زنان را  به طور مکرر به دولت گوشزد کرد
این موضوع به علاوه سیاست‌های رفاهی با هدف محرومیت زدایی از بخش آسیب پذیر جامعه – که مهمترین آنها را زنان تشکیل می‌دادند – همزمان موجب شد که دولت با گسترش سازمان‌های غیردولتی تخصصی و تعاونی‌های زنان گام‌های موثری به سوی زمینه‌ سازی جهت تشکیل سازمان‌های غیردولتی تخصصی و مدرن زنان بردارد.

امروز زنان در بیشتر بخش ها حضوری فعال دارند اما در برخی سطوح استفاده از آنان کمتر بوده و همین سبب گرایش بیش از پیش آنان به طرف تشکل های خودجوش و مردم نهاد شده است تا بتوانند با فعالیت های سازنده و مفید، ضمن برآورده ساختن بخشی از نیازهای جامعه به سهم عمده ای از خواسته های درونی خود برسند. توانایی هایی که شاید در خیلی از موقعیت ها به اندازه ای که باید به آن توجه نشد و فعالیت در این تشکل ها همان مسیری است که زنان با آزادی عمل بیشتری می توانند خود را به جامعه، اثبات کنند.

 

بیان مسئله

گسترش تشکل های زنان در جامعه مصداق روشنی از ارزش زن در نظام اسلامی است، در اندیشه سیاسی اسلام فلسفه وجودی و چرایی تشکیل حکومت اسلامی، برپایی ارزش های دینی و ایجاد شرایط مساعد برای احقاق حقوق همه اقشار جامعه به ویژه اقشار ضعیف و مستضعف است از این رو سازمان مردم نهاد از آنجا که بر پایه ارزش بنیادین خدمت رسانی به سایر انسان ها بر اساس اصل عدم انتفاع شکل گرفته است می تواند در کنار نظام سیاسی، محقق کننده این اهداف باشد.

در کشورهای در حال توسعه‌ای همچون ایران نمی‌توان فعالیت سازمان‌ها و تشکل‌های مردم نهاد را نادیده گرفت، به عبارت دیگر برای توسعه کشور بسترسازی برای فعالیت این دست سازمان‌ها ضروری است.

در جامعه فعلی ایران، نزدیکی میان دولت و ملت به عنوان یکی از اهداف انقلاب با ظهور و گسترش سازمان های مردم نهاد تحقق می یابد، بنابراین باید زمینه ورود زنان نیز به عنوان نیمی از جمعیت ایران همچنین به عنوان گروهی که در سایه انقلاب باید به حقوق و مطالبات خود جامه عمل بپوشانند به تشکل ها و سمن ها بیش از پیش فراهم شود.

از آنجایی که همه زنان نمی توانند در سیستم های دولتی یا وابسته به دولت نقش اجتماعی خود را ایفا کنند و به خودباوری در اجتماع برسند در یک جامعه مردم سالار نیاز به شکل گیری سازمان های مردم نهاد به وجود می آید که پتانسیل تاثیرگذاری سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی را داشته باشند.

امروزه، ایجاد، تقویت و بهبود تعاونی‌های زنان راهبرد‌هایی برای توانمند سازی زنان شمرده می‌شود. دستیابی به این هدف نیازمند شناخت و تحلیل سازه‌ای شرکت‌های تعاونی زنان است . با توجه به اینکه موفقیت تعاونی‌های زنان تا اندازه زیادی بر آمده از نوع تعامل‌ها و همکاری‌های اعضا در قالب فعالیتهای تعاونی است، بررسی سازه‌های موفقیت در دیگر شرکت‌های تعاونی نیز می‌تواند راه گشا باشد. زنان در قبل از انقلاب اسلامی بطور محدود در تعاونی‌های روستایی و شهری حضور داشتند که بیشتر، مشارکت آنان در سطح عضو ساده مطرح بود ولی بعد از انقلاب اسلامی آنان با استفاده از فضای موجود حضور چشم‌گیری را در صحنه‌های مختلف اقتصادی از جمله تعاونی‌ها از خود بروز دادند که فراتر از عضویت توانستند در تاسیس، مدیریت و توسعه تعاونی‌ها نقش موثری ایفا کنند.

ایجاد تشکلهای زنان از راههای رسیدن به دموکراسی واقعی در کشور است، نقش زنان یکی از شاخص های توسعه یافتگی کشور بوده که در این زمینه با کشورهای پیشرفته فاصله زیادی داریم. باید با آموزش و فرهنگ سازی زمینه مشارکت هر چه بیشتر زنان در عرصه های فرهنگی و اجتماعی فراهم شود زیرا هر جامعه که دارای زنان فرهیخته نباشد در عصر دانایی دچار خسران می شود.

مبانی نظری

توسعه پایدار:

توسعه پایدارمفهومی است که به واسطه پیامدهای منفی محیط زیستی و اجتماعی ناشی از رویکردهای توسعه یک جانبه اقتصادی بعد از انقلاب صنعتی و تغییر نگرش بشر به مفهوم رشد و پیشرفت پدید آمده‌ است. این مفهوم تلاش دارد که با نگاهی جدید به توسعه، اشتباهات گذشته بشری را تکرار نکند و توسعه ای همه‌جانبه و متوازن را رقم بزند. توسعه پایدار فرایندی است که آینده‌ای مطلوب را برای جوامع بشری متصور می‌شود که در آن شرایط زندگی و استفاده از منابع، بدون آسیب رساندن به یکپارچگی، زیبایی و ثبات نظام‌های حیاتی، نیازهای انسان را برطرف می‌سازد.

توسعه پایدار راه حل‌هایی را برای الگوهای فانی ساختاری، اجتماعی و اقتصادی توسعه ارائه می‌دهد تا بتواند از بروز مسائلی همچون نابودی منابع طبیعی، تخریب سامانه‌های زیستی، آلودگی، تغییرات آب و هوایی، افزایش بی‌رویه جمعیت، بی عدالتی و پایین آمدن کیفیت زندگی انسان‌های حال و آینده جلوگیری کند. توسعه پایدار فرایندی است در استفاده از منابع، هدایت سرمایه‌گذاری‌ها، جهت‌گیری توسعه فناوری و تغییرات نهادی، با نیازهای حال و آینده سازگار باشد.

تشکل :

تشکل یا سازمان پدیده اجتماعی نو ظهوری است که امروزه تحت عنوان یک شخصیت حقوقی، دارای حقوق و تکالیف متنوع و منحصر به فردی شده است.

تشکل به فعالیت های آگاهانه، ترتیب یافته با اهداف معین می گویند. در تشریح این تعریف می توان گفت مفهوم تشکل سه جز دارد: اولا مجموعه ای از فعالیت هاست و محدود به یک فعالیت منفرد و بدون پیشینه و لاحقه نیست بلکه سلسله ای از اقدامات مرتبط به هم و هدفمند است .

ثانیا مجموعه فعالیت های آگاهانه است که مبتنی بر داوطلبانه بودن، خودجوش بودن یا غیر اجباری بودن اقدامات مورد نظر است. همچنین اقداماتی است که بر اساس استقلال رای اعضا و بینش و شناخت آنها بنا شده است .

ثالثا مجموعه اقدامات مورد اشاره به طور ترتیب یافته است . این جز از تعریف تشکل به لزوم سازماندهی شدن اقدامات مورد نظر اشاره دارد . بدین معنا که تشکل دارای شخصیت حقوقی می شود و از مجموعه اقدامات لحظه ای و مقطعی متمایز می شود.

رابعا جز آخر تعریف اینکه اقدامات آگاهانه و سازماندهی شده مذکور، مبتنی بر اهداف معین است ، یعنی مجموعه فعالیت هایی هدفمند است .

تعاونی:

تعاونی به معنای وسیع عام آن‌که همانا مشارکت و همکاری دسته جمعی مردم در حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی‌شان است، به اشکال گوناگون در طول تاریخ وجود داشته است و در واقع خصیصه اجتماعی زیستن انسان، زمینه ساز پیدایش تعاون بوده است. نهضت تعاون از اوایل سده نوزدهم در اروپا ظهور کرد و تا اواخر این سده در این منطقه توسعه فراوانی یافت و تاکنون راه گسترش خود را ادامه داده است. دانشمندان زیادی از جمله شارل ژید، ژرژ فوکه، لوی بان، هرمان شولته دلیش و فیلیپ بوشه در زمینه توسعه نهضت تعاون در جهان تلاش گسترده‌ای کرده‌اند و مسائل مربوط به تعاون را مورد بررسی قرار داده‌اند. تعاونی به عنوان یک تشکل اقتصادی –اجتماعی از اصول و قوانین خاصی تبعیت می‌کند(دانیالی،۱۳۹۷).

سمن:

سازمان مردم نهاد(NGO) سمن، به سازمان های غیرانتفاعی گفته می شود که بودجه آنها اغلب از طریق کمک های مردمی، سازمان های دولتی یا ترکیبی از هر دو تأمین شود.

دامنه فعالیت این سازمان ها بسیار گسترده است؛ برخی سمن ها به عنوان نهادهای خیریه فعالیت می کنند و دسته دیگر، اهداف اجتماعی، مذهبی یا سیاسی را دنبال می کنند.

بر مبنای تعریف سازمان ملل، هر نوع سازمان خصوصی که مستقل از دولت فعالیت می کند، می تواند یک سازمان مردم نهاد نامیده شود، به شرط آنکه با هدف کسب سود ایجاد نشده باشد.

سازمان های مردم نهاد، گروه های کوچک متشکل از افراد علاقه مند، به رفع یک معضل در جامعه هستند که برای تحقق هدف خود، داوطلبانه در یک ساختار قانونی و منسجم، به شکل غیردولتی، غیرسیاسی، غیرانتفاعی و غیر تجاری به فعالیت های مختلف می پردازند. بنابریان ورود موثر زنان به این سازمان ها آغاز تغییرات و جهش های عظیم در حل مسائل و چالش های آنان در سطوح مختلف جامعه خواهد بود.

زمانی می توان به تاثیر عملکرد سازمان های مردم نهاد در توانمندسازی جامعه امیدوارتر بود که کارکرد حقیقی این سازمان ها ابهام آمیز نبوده و سمن ها در مسیر فعالیت خود با چالش و محدودیت های عمده مواجه نشوند. برای رسیدن به این چشم انداز نیازمند تعامل، همیاری و همسویی بیشتر دولت، شهروندان و نهادهای مردمی است. سازمانهای غیردولتی درسطح عام نیروهای مهم برای تقویت نهادهای جامعه مدنی به شمار می آیند. از آنجایی که بسیاری از سازمانهای داوطلب دارای ارزشها و ایده آل‌های مشترکی درمیان اعضای خود هستند لذا حامیان و تسریع کنندگان مهم تغییرات اجتماعی به شمار می روند که میتوانند از طریق بسیج منابع و انرژی مولد در خدمات اجتماعی و توسعه آنها، نقش بسیار مهمی در توسعه داشته باشند.

بی شک سازمان های مردم نهاد به عنوان بازوی مدنی دولت اگر استقلال و شفافیت داشته باشند می توانند به صورت موثر در مسایل مختلف جامعه وارد شوند و از آن جمله به توانمندسازی زنان در ابعاد گسترده یاری رسانند. اما آن چیزی که از رشد واقعی سازمان های مردم نهاد در جامعه جلوگیری می کند عدم استقلال آنها است.

وابستگی های مالی سازمان های مردم نهاد به کمک های دولت به جای کمک های مردمی و متاثر بودن آنها از نهادهای دولتی باعث شده است وضعیت این سازمان ها در کشور ما همواره در ابهام باشد. از این رو، رفع موضوع وابستگی سازمان های مردم نهاد به نهادهای دولتی و استقلال عمل آنها می تواند تاثیر خوبی در کارکرد آنها داشته باشد.

آموزش و توانمندسازی زنان فرایند آگاه سازی و به دست آوردن کنترل بیشتر بر روی زندگی خویش بخشی از مسئله مهم تواناسازی زنان است. روابط متداول قدرت در اجتماع را وقتی می توان برای مدتی طولانی و به طور عمیق تغییر داد که فرایند آموزش میزان اعتماد به نفس و مهارت های کافی برای شرکت در کل فرآیند توسعه را افزایش بدهد. زنان باید فعالانه در فراهم کردن امر توسعه و به عنوان عاملی برای ایجاد تغییرات به صورت برنامه ریزان، اجرا کنندگان و ارزیابان شرکت کنند. آموزش را می توان به عنوان یکی  از استراتژی های مهم برای دستیابی زنان به حقوق خود عنوان کرد و آموزش نقش محوری در هر گونه اموری که به منظور افزایش مشارکت زنان در امر توسعه انجام می شود ایفا می کند. در طول دهه گذشته شماری از کشورها قدم هایی برای رسیدن به اهداف  مربوط به امور زنان در رابطه با نیازهای آنها و ادغام آنان در فرآیند توسعه برداشته اند (عظیمی،۱۳۷۶).

تکنیکها و راهکارهای توانمندسازی زنان روستایی

  • سوادآموزی پایه و توسعه سیستم های کشاورزی یکپارچه برای توانمندسازی زنان.

۲- فراهم ساختن آموزش پایه.

۳- بالا بردن ظرفیت درآمد زایی از راه خود اشتغالی و مهارت های رهبری.

۴- مطرح ساختن آموزش درسیستم یکپارچه.

۵- ارائه و ایجاد برنامه اعتباری پایدار برای زنان.

۶- آغاز فرایند رهبری با آگاهی بالا، با توجه به موضوعات جنسیتی، برابری و عدالت زنان.

۷- ایجاد قدرت رهبری میان زنان به وسیله شبکه آموزش و اطلاعات با آموزش و برنامه های درآمد زا.

۸- فراهم کردن حمایت قانونی، برابری حقوق، دمکراسی، آگاهی افراد و مراقبت بهداشتی.

۹- استفاده از مدل های تجربه شده موفق برای تکرار در نواحی دیگر.

۱۰- ایجاد محیطی توانا متناسب با وضعیت زنان روستایی از جمله چشم انداز یکپارچه جنسیتی در خط مشی های بزرگ اقتصادی و توسعه سیستم های حمایتی و اجتماعی مناسب.
۱۱- آموزش برنامه های سواد آموزی و حمایت اجتماعی (قلفی ،۱۳۸۱).

توانمند سازی زنان از طریق آموزش ترویج کشاورزی


لازمه یک توسعه پایدار، کارا و موثر جهانی این است که خدمات آموزشی ترویجی را به خدمت بگیریم و از طریق آن حرفه ای را آموزش داده، برنامه های توسعه ای برای زنان کشاورز اجرا کنیم.
با توجه به مطالعات انجام شده در گذشته روی کشاورزی و ترویج، هفت پیشنهاد به عنوان ملاحظات ضروری برای نظام آموزش و ترویج کشاورزی و برنامه های توسعه ای آن جهت توانمند سازی زنان در نظر گرفته شده است.
۱- اساس توسعه برنامه ها روی شرایط و حقایق ویژه و تشخیص نیازهای زنان در کشاورزی باشد.

۲- اساس برنامه ها روی مجموع داده های حاصل از نیاز سنجی جنسیتی باشد.

۳- دسترسی داشتن زنان به خدمات آموزشی و ترویجی و مشارکت آنها در طراحی و توسعه برنامه های ترویجی، بخصوص زنان کشاورز.

۴- ارزشیابی از میزان سازگاری، مفید بودن و تاثیر برنامه های آموزشی و ترویجی برای زنان در کشاورزی.

۵- بکارگیری زنان به عنوان کارکنان حرفه ای و نیمه حرفه ای و عوامل میدانی برای خدمات آموزشی و ترویجی که مناسب و لازم است.

۶- عرضه خدمات آموزشی ترویج برای کارکنان زن در زمینه مهارتهای مدیریتی، انتقال اطلاعات و فنون.

۷- خدمات ترویجی به شکل ارتباط با گروههای زنان روستایی برای تلاش در جهت توسعه مشارکتی روستایی.  ( .(Rivera and Corning,1990

 

سهم تعاونی‌های زنان در اشتغالزایی و توسعه پایدار

شرکتهای تعاونی بانوان را می‌توان از جمله تشکلهای مردمی دانست که امکان یکپارچه کردن منابع انسانی،تجمیع سرمایه‌های کوچک، ایجاد اشتغال با شرایط سهل و آسان، بالا بردن توان اقتصادی زنان و زمینه جلب مشارکت فعال آنها را فراهم می‌کنند.

تعاونی‌های زنان شرایط را به گونه‌ای مهیا می‌کنند تا اعضا از طریق اشتغال در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی وارد زندگی جدیدی شوند و بتوانند در تامین درآمد خانواده و افزایش آن سهم قابل توجهی داشته باشند. زنان در قالب تعاونی از مزایای حضور در عرصه‌های اقتصادی برخوردار می‌شوند و با کسب تجربه در زمینه‌های مدیرتی و رهبری، در سایه فعالیتهای گروهی حس خودباروی را که پیش نیاز مشارکت است، به دست می‌آورند.

تعاونیهای زنان به دلیل قدرت بسیج مردمی از توان چانه‌زنی بالایی برخوردارند و حوزه تاثیر گذاری آنها به مراتب بیش از فعالیتهای انفرادی است از این رو زنان با متشکل شدن در قالب تعاونی‌ها می‌توانند گستره مشارکت و تاثیرگذاری خود را افزایش دهند و در بخش‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی حضور فعالتری به نمایش بگذارند.

تعاونیهای زنان نقش انکارناپذیری در توسعه پایدار ایفا می‌کنند ولی آنچه که تعاونیهای زنان را متمایز می‌کند و به آنها نقش شفافتر و موثرتری در فرایند توسعه می‌دهد، ویژگیهای منحصر به فرد و خاص این گروه در اجتماع و خانواده است، ویژگی‌هایی که بخشی از آن منعبث از تفاوتهای بیولوژیک و بخشی ناشی از منزلت اجتماعی و فردی زنان است که آنها را به جایگاه ویژه‌ای برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار ارتقا می‌دهد(حسینی نیا ،۱۳۹۲).

نقش تعاونیهای زنان در خانواده

خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی و هسته اولیه فعالیت های اقتصادی است. در معیار های سنجش اقتصادی، ‌نقش زن به عنوان هسته مرکزی خانواده بسیار تاثیر گذار است” پشت سر هر مرد موفق یک زن فداکار ایستاده است”.

شرکتهای تعاونی به عنوان نیروی‌ محرکه‌ای هستند که مشارکت‌ زنان را در روند توسعه افزایش می‌دهند. حضور بانوان در تعاونیها علاوه بر کمک به رونق اقتصادی “راهی به سوی استقلال فرهنگی ” اقتصادی و اجتماعی بانوان بوده که صد البته در این راه مسائل و ‏مشکلات فراوانی پیش روست . حل مسائل و مشکلات این تعاونی ها نیازمند همکاری و همت همه جانبه مسئولین و دست اندرکاران است.‏ زنان با حضور در تعاونی ها علاوه بر برخورداری از مزایای اقتصادی، فرصت کسب تجربه در زمینه رهبری و مدیریت همچنین شکستن دیوارهای جدایی ‏آنان از زمینه دیگر جامعه را بدست می آورند . ‏ عالیت در گروه های کاری زنان به آنان کمک می کند تا حس خودباوری که پیش نیاز مشارکت در تعاونی هاست بدست آورند . شرکت ‏تعاونی بانوان از جمله تشکل های مردمی هستند که امکان یکپارچه کردن منابع انسانی” تجمیع سرمایه های کوچک ” ‏ایجاد اشتغال با شرایط آسان و در نتیجه بالا بردن توان اقتصادی زنان را فراهم می کند .‏ در این راستا وزارت تعاون می تواند زنان را وارد صحنه های اقتصادی و اجتماعی سازد و راه را برای حضور فعال تر آنان باز کند.‏ اهمیت تشکیل و توسعه تعاونی های زنان از آنجا که زنان نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل می دهند بی تردید تعاونی های زنان بستر ‏مناسبی است که بدور از تبعیض و با رعایت برابری اعضاء در پرتو فرهنگ، مشارکت عمومی برای اشتغال شایسته زنان تشکیل شده و از طریق ‏این تعاونی ها مشارکت فعال تر آنان در فعالیت های توسعه ای اجتماعی سرعت می یابد .

یکی از اهداف والای تعاون، ساختن انسانی با مسئولیت های فردی و جمعی است . آموزش در شرکت های تعاونی  جهت نیل به هدف فوق نقش سازنده و زیر بنایی دارد. وقتی که مسائل و نارسائی ها و نابسامانی های شرکت ها و اتحادیه های تعاونی  مورد مطالعه و تحقیق قرار می گیرد، پیوسته ملاحظه می شود که قسمت عمده ی نابسامانی ها و مشکلات ناشی از ناگاهی اعضا و مسئولان به وظایف و مسئولیت های خویش در چارچوب فلسفه و روش اقتصادی  و اجتماعی  تعاون و قانون و مقررات مربوطه است. آموزش در تعاونی ها وسیله است که موجب همکاری بیشتر، کارایی و توانمندی و بالاخره تبلور فعالیت ها می شود . یکی از معضلات اساسی فعالیت های تعاونی  اکثر کشورهای توسعه نیافته فقدان علاقه و اعتقاد و ناآگاهی تعاونی  به کاربرد آموزش است. در حال حاضر با وجود ۱۵۰ سال تجربه ی جهانی همه ی کشورهایی که تعاون را می شناسند، اصل آموزش را به عنوان یکی از اصول اساسی تعاون قلمداد می کنند . منتهی تفاوت ها در میدان عمل و بکارگیری روش های آموزشی و استمرار آن همچنین محیط مناسب آموزش و محتوای آن باز می شود.

تعاونی های زنان با مشکل کمبود نیروی متخصص و علاقمند به عضویت در این گونه تعاونی ها روبرو هستند.کم‌سوادی و فقدان تخصص لازم باعث می شود اعضائ این تعاونی ها امکان مدیریت صحیح شرکت تعاونی را از دست بدهند. به علاوه سطح اشتغال زنان در رشته های مولد و فنی حرفه ای نسبت به مردان بسیار پایین است و این بر نتیجه کار تاثیر جدی دارد. زنان در مساله آموزش نیز با مشکل جدی مواجه هستند. ازآنجا که آموزش یک زن آموزش یک خانواده است ؛‌ محدودیت آنها در دستیابی به آموزشهای تخصصی و شغلی باعث می شود آنها ازموفقیت کمتری در حوزه عمل برخوردار شوند و در نتیجه اثرات سوء آن به سمت خانواده بازخورد پیدا کند.

حضور اندک زنان در مشاغل مدیریتی, مراجع تصمیم گیری , قانون گذاری و سیاست گذاری باعث شده است مسائل زنان در مرحله قانون گذاری نادیده گرفته شود یا چندان مورد توجه قرار نگیرد. از سوی دیگر به دلایل متعدد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی منابع قدرت از دسترس زنان دور هستند. این معضل باعث پایین بودن توان اقتصادی بانوان برای شروع فعالیت اجتماعی می شود(دانیالی ،۱۳۹۱،صفحه۵).

وانگاری ماآتاییک زن موفق در ایجاد تعاون

نامدارترین زن در این زمینه اهل کنیا است. کمیته جایزه صلح نوبل در نروژ در سال ۲۰۰۴ زنی را از کنیا برگزید که به گفته این کمیته در برابر رژیم سابق کنیا با جسارت و شجاعت تمام ایستاد و سخن گفت.  وانگاری ماتای اما قبل از اینکه  یک برنده جایزه صلح نوبل محسوب شود، یک زن موفق در برقراری یک تعاونی برای توانمندسازی زنان کشورش کنیا است.

بیشتر زندگی او صرف مبارزه علیه هرگونه تخریب جنگل در کشور خود شده است.  در سال ۱۹۷۷ وانگاری بنیادی به نام کمربند سبز که اغلب نیز از زنان فقیر روستاهای حومه یی تشکیل شده بود، ایجاد کرد. هدف او از این کار کمک به این زنان با پرداخت حقوقی به آنها برای کاشتن درخت در دهکده های شان بود. وانگاری با این کار هم زنان محروم مناطق روستایی را توانمند ساخت و اهمیت محیط زیست را برای آنها روشن کرد و هم محیط زیست کشورش را غنی ساخت. برای وانگاری حفاظت از محیط زیست و حمایت از زنان همواره با یکدیگر در رابطه بوده است.

همه آن ۳۰ میلیون درخت توسط حدود ۱۰۰ هزار زن در کنیا کاشته شده است و خود مات هایی نیز به عنوان بانوی درخت شناخته می شود. بنیاد کمربند سبز او اینک در سراسر دنیا تبدیل به یک الگو شده است.در مکزیک نیز حضور زنان در بخش تعاونی به توانمندسازی آنها کمک کرده است. بهیاد داشته باشیم که مهمترین شاخص برای توسعه فعالیت زنان، مشارکت آنان در تصمیم گیری است و تعاونی این امکان را فراهم می آورد(دانیالی ،۱۳۹۱،صفحه۲۲).

تاثیر تعاونی ها در توسعه پایدار

براساس اعلامیه هزاره (Millennium Declaration): ورود به بحث اصلی را با جمله‎ای (نقل به مضمون) از پروفسور مایکل پورتر استاد دانشگاه هاروارد آغاز می‌کنیم که می‎گوید:

«نه فقط نیازهای شرکتهای تعاونی و اجتماع قادر به هماهنگ شدن با یکدیگر هستند، بلکه موفقیت کشورهای جهان سوم در بهبود بهروزی و آسایش، برای تقریباً هر شرکت یا بنگاه اقتصادی تعاونی،‌دارای اهمیت استراتژیک و بنیادی است.»

در سپتامبر سال ۲۰۰۰، تعداد  ۱۸۹ تن از سران دولت‎ها اعلامیه هزاره (MillenniumDeclaration) را تصویب کردند. این اعلامیه یک تعهد جهانی بی‎سابقه و یکی از قابل اعتناترین اسناد سازمان ملل در چند سال اخیر به شمار می‎رود. این اعلامیه قدرت دید همگانی و مشترکی در چگونگی مقابله با برخی از چالشهای بزرگی که جهان با آن روبروست عرضه می‎کند که قرابت و مشابهت بسیاری با مضامین و مفاهیم آرمانها و ارزشهای نظام تعاونی و بیانیه مأموریت آن به عنوان هدف و یا ابزار و وسیله توسعه دارد. این اعلامیه منجر به ارائه هشت آرمان توسعه هزاره شد که تأکید آن بر تلاش برای کاهش فقر، بالابردن کیفیت زندگی مردم، تضمین پایداری محیط زیست و بنیان‎گذاری مشارکتهایی به منظور تضمین جهانی شدن، به نیروی مثبت‎تری برای توده‎های مردم جهان است.

اعلامیه هزاره که در برگیرنده شاخصهای توسعه پایدار تا سال ۲۰۱۵ است معطوف به پارادایم مطرح شده در گزاره‎های زیر است.

  1. ارزشها و مبانی مشترک
  2. صلح، امنیت و خلع سلاح
  3. توسعه و ریشه‎کنی فقر
  4. حفظ محیط زیست مشترک
  5. حقوق بشر، دمکراسی و حکومتداری مطلوب
  6. حافظت از اقشار آسیب‎پذیر
  7. برآورده کردن نیازهای خاص قاره آفریقا
  8. تقویت سازمان ملل متحد

در تحقق آنچه تاکنون مطرح شده است لازم است که تعاونی‎ها در شرایط تغییر و پرشتاب تحولات به ساز و کارهای هوشمندسازی سازمانی به منظور تبدیل شدن به شرکتهای یادگیرنده مجهز شوند و از آنها در ساختارها و کارکردهای خویش سود جویند از جمله با بهره‎گیری از مهندسی همزمان Con CurrentEngineering به عنوان یک استراتژی جدید و مؤثر که رفع نیازهای تعاونی‎ها، پیش‎بینی همزمان تمام عوامل مؤثر در بهبود، طراحی محصول و خدمات نقش مؤثری ایفا می‎کنند و می‎توانند هزینه‎های طراحی و تولید را به میزان قابل ملاحظه‎ای کاهش دهد استفاده کنند ضمن اینکه کارایی طراحی تا تولید، سیکل طول عمر محصول مانند قابلیت اطمینان، قابلیت کارکردی، قابلیت پاسخگویی به نیاز بازار و قابلیت رقابت با محصولات مشابه مواردی هستند که با اعمال روشهای مهندسی همزمان قابلیت تعاونی‎ها را افزایش می‎دهد و نفوذ آنها را در بازار و ورود به بازارهای جدید را تسهیل می‎کند(دانیالی ،۱۳۹۱،صفحه۱۴).

هند دارای بزرگترین بخش تعاونی جهان

جواهر لعل نهرو یکی از رهبرانی بود که در استقلال هند نقش اساسی داشت. او یک فرد تعاونی مسلک، با اعتقادی راسخ و یک فیلسوف روشن فکر در زمینه تعاونی بشمار می رفت. سراسر زندگی، کار و سیاست او با ایده آل های تعاونی و روحیه تعاونی عجین شده بود و با ایمانی که به تعلیمات تعاونی داشت، کشور خود را از طریق متشکل ساختن مردم در هدفی واحد با متابعت گاندی و با عملیات تعاونی بسوی استقلال رهنمون ساخت.

نهرو با عزمی راسخ به دفاع از استقلال تعاونی، از اشاعه اقتصاد تعاونی بوسیله دولت – بدون مداخله بوروکراتیک در امور آنها – برخاست نتیجه و پیامد چنین اعتقادات و پی گیری هایی است که امروزه هند را به کشوری که دارای بزرگترین بخش تعاونی جهان است، تبدیل کرده است. وظیفه بخش تعاونی در هند، حذف واسطه ها و اتخاذ ترتیباتی است که هر تولیدکننده حق خود را از جهت کسب قیمت عادلانه دریافت کند. از گذشته های بسیار دور، تعاون و شرکتهای تعاونی در هند به شکلهای گوناگون در دوره های مختلف وجود داشته اند. اما حضور رسمی و قانونی آنها به زمانی بر می گردد که برای اولین بار قانون تعاون بوسیلۀ دولت و در سال ۱۹۰۴ به تصویب رسید. شرکتهای تعاونی هند در حوزه های مختلف نظیر تولید، فرآوری، بازاریابی، توزیع، خدمات و بانکداری حضور فعالی دارند. بعد از اصلاحات اقتصادی که در هند و در سال ۱۹۹۱در هند انجام شد ابعاد جدیدی برای فعالیت، فرا روی تعاونی ها قرار گرفت و در حال حاضر با برداشته شدن محدودیت های گمرکی و تعرفه ای از ابتدای آوریل ۲۰۰۱ در نتیجۀ عضویت هند در سازمان جهانی تجارت- تعاونی ها با موقعیت پیچیده ای از نظر رقابتی روبرو هستند.

دوحوزه ای که تعاونیهای هنددرآن نقش بسیار فعال و موفقی داشته اند، تولید فرآورده های لبنی و بانکداری تعاونی است. این شرکتها جزء بزرگترین و موفقترین شرکتهای تجاری در هند بوده و سالیانه بیش از یک میلیارد دلاردرآمد عاید اعضای خود میکنند(دانیالی ،۱۳۹۱،صفحه۱۷).

ضرورت تشکیل نهادهای مدنی زنان در روستاها

فعالیت زنان در قالب تشکل ها و سمن ها فرصتی فراهم می کند تا آنان علاوه بر کسب توانمندی در اداره و هدایت وظایف فردی و خانوادگی به سطح قابل قبولی از توانمندی اجتماعی نیز برسند.

استفاده مستمر از نیروی کار زنان همراه با مشارکت دادن آنان در عرصه تصمیم گیری و ایجاد زمینه برای مشارکت آنان در فعالیتهای مختلف باعث بالارفتن آگاهی و توانایی آنان در مسائل مربوط به خود و شهر و روستا می شود.

عدم اطلاع رسانی مناسب، مشکلات مالی، عدم پشتیبانی کافی نهاد های مربوط و موانع فرهنگی و اجتماعی را در کند شدن روند حرکت و پیشرفت برنامه های های زنان موثراست.

رضایت از زندگی، عضویت اعضای خانواده در سمن ها، ویژگی های جمعیت شناختی زنان، میزان مصرف رسانه ای، آگاهی سیاسی زنان، پایگاه اقتصادی و انسجام خانوادگی از عوامل موثر بر رغبت زنان برای فعالیت در تشکل ها و سازمان های مردم نهاد است.

نهادهای محلی برای زنان روستایی چندان ایجاد نشده است و باید در این راستا برنامه ریزی شود.

شناخت نخبگان روستایی و مشارکت طلبی برای رفع مشکلات روستایی، تقویت روحیه خودباوری و اتکا به خود در بین مردم، افزایش آگاهی زنان روستایی نسبت به رخدادها و نیازمندی های جامعه، بهره گیری از ظرفیت های سازمان یافته مردمی برای توسعه و پایدار ساختن طرح های توسعه محلی، تدوین برنامه های آموزشی و ترویجی درجهت زمینه سازی پذیرش نوآوری ها از مهم ترین کارکرد های ایجاد تشکل های زنان در روستاها خواهد بود.

آموزش زنان یک ضرورت اساسی  جهت تحقق توسعه پایدار

امروزه در میان سرمایه های متنوعی که برای توسعه وجود دارد، بدون شک، سرمایه انسانی از اولویت خاصی برخوردار است و طبیعی است که سرمایه گذاری در این زمینه موجب پرورش افرادی خبره، ماهر، آگاه و رشد یافته می شود(نگهدار،۱۳۸۲).

یکی از الزامات اساسی توسعه پایدار استفاده صحیح از منابع موجود است. یکی از مهمترین معیارها جهت سنجش درجه توسعه یافتگی یک کشور، میزان  اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارا هستند. مطالعات توسعه ای نشان می دهد توسعه پایدار بدون در نظر گرفتن نقش زنان در جامعه ممکن نیست. مطالعات انجام شده در تعدادی زیادی  از جوامع نشان داده است که زنان عامل مهمی برای رشد و توسعه هستند. نهادهای آموزشی و فرهنگی و رسانه ها باید زنان را از سنین پایین با روحیه مشارکت جویی پیوند بزنند و آنها را برای ورود سازماندهی شده به بخش های مختلف جامعه آماده کنند.

روشهای آموزشی مانند معابر یا کانال های ارسال پیام در سیستم ارتباطات تلقی می شوند اگر کانال ارتباطی درست و مناسب انتخاب شود در ارسال پیام و تفهیم آن در گیرنده پیام البته تسریع خواهد شد . از سوی دیگر انتخاب روش مناسب آموزشی باعث افزایش راندمان آموزشی شده و بعلاوه در وقت و انرژی و منابع موجود صرفه جویی خواهد شد(زمانی پور،۱۳۸۷).

آموزش یک حق اساسی و یکی از عناصر ضروری رشد اجتماعی و اقتصادی است.لازمه یک توسعه پایدار، کارا و موثر جهانی این است که خدمات آموزشی ترویجی را به خدمت بگیریم و از طریق آن حرفه ای را آموزش داده، برنامه های توسعه ای برای زنان اجرا کنیم.

آموزش یکی از برنامه ریزی ها و کارهای لازم برای افزایش آگاهی، دانش و مهارت و کارایی زنان، است زیرا با آموزش می توان از یک سو دانسته ها و اندوخته های قبلی آنان را تقویت کرد و از سوی دیگر آنها را با دستاوردهای جدید علمی و فنی آشنا ساخت. آموزش باعث انتقال تجربیات، یافته ها و دستاوردهای جدید و توانمند سازی زنان می شود .

برگزاری دوره های آموزشی از جمله راههای علمی و عملی افزایش سطح دانش و مهارت می باشد و می بایست محتوای این دوره ای آموزش متناسب با نیازهای واقعی شرکت کنندگان باشد که در نهایت افزایش تولیدات و بهبود کیفیت زندگی آنها را به همراه دارد.

نقش آموزش در تشکل های زنان حائز اهمیت است ودست یابی به این مهم جهت رسیدن به توسعه پایدار بدون آموزش هدفمند و اثر بخش محقق نخواهد شد .آموزش تشکل های زنان از ملاک های مهم، پیشرفت یک جامعه تلقی می شود و به سیاست گذاری و برنامه ریزی دقیق نیاز دارد و نقش زنان در توزیع ارزش های مسلم و انتقال آن به نسل های آینده می تواند اهمیت سیاستگذاری در حوزه آموزش زنان را آشکار سازد . برای دستیابی به این مهم استفاده از روش های آموزشی مناسب نقش موثری در دستیابی به اهداف و حصول نتیجه دارد.

 

بحث و نتیجه

از مهم‌ترین اهداف توسعه در کشورهای در حال  توسعه، چگونگی دستیابی به توسعه پایدار است. توسعه پایدار تنها زمانی به طور موفقیت‌آمیز محقق می‌شود که برپایه مشارکت و همکاری تمام گروه‌های اجتماعی استوار باشد. امروزه بخش اعظم گروه‌های اجتماعی را زنان تشکیل می‌دهند، مشارکت زنان یکی از شاخص‌های توسعه محسوب می‌شود و جایگاه زنان در توسعه پایدار تا جایی دارای اهمیت است که یکی از مهم‌ترین شاخص در توسعه‌ یافتگی در  عرصه‌های مختلف محسوب می‌شود. در بحث توسعه پایدار باید بر این نکته اذعان داشت که توسعه پایدار به آن بخش از روند توسعه مربوط است که ظرفیت مردم را برای کسب و هزینه ثروت به طور پایدار و ماندگار تقویت می‌کند. این حیطه از توسعه به خودی خود محتاج به یک محیط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است تا افراد را قادر سازد در روند توسعه مشارکت داشته و در حفظ دستاوردهای آن سهیم باشند.صاحب‌نظران اجتماعی و متفکران حوزه توسعه در مفهوم کلان آن در عصر حاضر به این باور رسیده‌اند که دستیابی به توسعه پایدار بدون مشارکت فعال زنان در تمامی حوزه‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تقریباً ناممکن و به دور از واقعیت به نظر می‌رسد. علی‌رغم این واقعیت براساس بررسی‌هایی که در زمینه مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان صورت گرفته این امر تأیید شده است که همچنان نگاه تبعیض‌آمیز جامعه به زنان محدودیت‌هایی را برای مشارکت فعال آنان ایجاد می‌کند و در حقیقت نسبت شخصیت اجتماعی و شهروندی منوط به مشارکت اجتماعی است.کشورها برای تثبیت توسعه پایدار در تلاش برای مشارکت هرچه بیشتر زنان در تصمیم‌گیری‌ها و برنامه‌های اجتماعی،‌ اقتصادی و سیاسی خود هستند. همین امر رابط مکمل و دوسویه مشارکت و توانمندسازی زنان را به خوبی روشن می‌سازد به ویژه آنکه شاخص‌هایی چون آموزش عالی، سطح بالای اشتغال و وضعیت مناسب بهداشت زنان برای هر دو حیاتی است. در توانمندسازی و مشارکت زنان عملکرد دولت‌ها نیز حائز اهمیت است، نقش دولت در تغییر ساختار انکارناپذیر است و دولت‌ها قادرند از طریق قوانین، نهادها و سیاست‌های خود در تقویت حقوق زنان و دسترسی آنها به منافع همچنین حضور آنها در جامعه مؤثر باشند. پیش‌نیاز مشارکت زنان ارائه آگاهی به آنان است، در این مرحله باید علت و ضرورت همکاری و نقش زنان به آنها آموزش داده شود. تجربه نشان داده است زنان زمانی آماده صرف هزینه برای حل یک مسئله هستند که ابتدا مسئله را بشناسند تا انگیزه لازم را پیدا کنند. بنابراین مقدمه مشارکت آگاهی دادن از طریق ترویج و گسترش فرهنگ توسعه پایدار از طریق آموزش است. دومین مرحله مشارکت سازماندهی زنان در قالب تشکل‌های رسمی و محلی در این مرحله زنان در گروه‌ها، انجمن‌ها و تشکل‌های مختلف گردهم می‌آیند و این تشکل‌ها باعث می‌شوند امکان ارائه خدمات به آنان فراهم شود و زنان قادر شوند مسائل و مشکلات را به آسانی به مقامات ارائه دهند و حمایت‌های لازم را با سرعت و دقت لازم دریافت کنند. پشتیبانی و حمایت‌های حقوقی، ‌اداری، اعتباری و برنامه‌ای سومین اقدام برای مشارکت دادن به زنان می باشد، در این مرحله از تشکل‌ها قدرت کافی برای حضور همه‌جانبه خواهند داشت و به خوبی می‌توانند ایفاگر نقش واگذار شده باشند.در عین حال باید توجه داشت که مشارکت زنان در توسعه برای سوق دادن آنان به سمت توسعه پایدار هم هدف و هم وسیله است. در این میان مشارکت حقی شخصی است که باید برای همه فراهم شود و ابزاری برای تحقق برابری و بهبود کیفیت زندگی است.

ابزاری که می‌تواند در رفع موانع‌ موجود در مشارکت زنان در روند توسعه‌ اقتصادی و اجتماعی نقش موثری داشته‌ باشد، تشکیل تعاونیهای زنان است، بی تردید تعاونی های زنان بستر مناسبی است که به دور از تبعیض و با رعایت برابری اعضا و در پرتو فرهنگ مشارکت عمومی برای اشتغال شایسته زنان تشکیل شده است. این تعاونی ها بستر مشارکت فعال تر زنان در فعالیت های توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را فراهم کرده و تحقق عدالت اجتماعی را سرعت داده است(دانیالی ،۱۳۹۱،صفحه۲۴).

مشارکت زنان در همه جهان حتی در کشورهای توسعه یافته هم به میزانی که باید وجود  ندارد، به هر حال باید در نظر داشت که تلاش‌ها برای توسعه در هر کشوری متوجه مشارکت کامل زنان باشد. اگر توانمندی‌های همه افراد و گروه‌های جامعه درک نشود تغییر و توسعه در سطح جامعه به وجود نمی‌آید پس به این معنا بدون مشارکت زنان ،آموزش و توانمندسازی آنان نمی‌توان به توسعه پایدار رسید.

پیشنهادات

جهت ایجاد و گسترش تشکلهای زنان و با عنایت به  نقش مهم و حساسی که در فرایند توسعه کشورها ایفا می نمایند ، راهکارها و پیشنهادهای زیر ارائه می شود:

۱- کارکرد و جایگاه تشکلهای زنان به مردم و مسئولان باید معرفی شود زیرا اکنون این شناخت در حد مطلوب و کارگشا نیست.

۲- در جهت رفع کلیشه های جنسیتی و موانع محدود کننده زنان باید با برنامه ریزی هدفمند و دقیق به گسترش تشکل های زنان و نظارت کافی بر اقدامات آنها صورت گیرد.

۳- رفع موضوع وابستگی تشکلها به نهادهای دولتی و استقلال عمل آنها می تواند تاثیر خوبی در کارکرد آنها داشته باشد .

۴- اشاعه و ترویج روحیه تعاون زنان درکشورهای درحال توسعه مستلزم بهبود درامرآموزش و اصولا توجه زیاد به امرآموزش است، زیرا یکی ازمهمترین مشکل تعاونی‌ها کمبود دانش و مهارتهای فنی و تخصصی و مدیریتی است.

۵-تقویت روحیه تعاونی مبتنی برخودیاری و احساس مسئولیت باید هرچه بیشتر مورد توجه قرارگیرد و نسبت به اشاعه افکار و اندیشه‌های تعاونی از طریق مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی اقدامات موثری صورت گیرد.

۶- پیشنهاد می شود حتی المقدورکسانی که به تشکیل شرکتهای تعاونی زنان مبادرت می کنند در رشته مورد نظر شرکت، آگاهی و تخصص کافی داشته باشند.

مقالات مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.پر کردن فیلدهای نشانه‌گذاری شده‌ با * ضروری می‌باشد.