خلاصه
در این مقاله من مسیری را برای درک ارتباط بین حکومت تعاونی و کاهش فقر در کشورهای در حال توسعه ارائه می کنم. این امر روابط بین بازیگران داخلی و خارجی مختلف در حاکمیت تعاونی و فرآیندهای مختلف (یا حوزههای فعالیتی که تعاونی درگیر آن است) را باز میکند. من بررسی میکنم که چگونه میتوان به تعادل در روابط دست یافت، و چگونه این میتواند بر تعادل در اهداف اقتصادی و اجتماعی حوزههای فرآیند تأثیر بگذارد، که همه اینها میتوانند به یک اثر سرریز بر فقر منجر شوند. من همچنین در مورد سرمایه اجتماعی و جایگاه آن در حاکمیت تعاونی بحث می کنم. من بررسی می کنم که چگونه روابط و فرآیندها بر ایجاد و استقرار سرمایه اجتماعی توسط تعاونی ها برای تأثیرگذاری بر فقر در سطح خانواده و روستا تأثیر می گذارد.
معرفی
در حال حاضر پذیرفته شده است که تعاونی ها نقشی در کاهش فقر در کشورهای در حال توسعه دارند (ر.ک. Birchall, 2003, Develtere et al., 2008). با این حال، همه تعاونی ها به عنوان شرکت هایی که اغلب مجبورند در بازار زنده بمانند، هدف صریح کاهش فقر را ندارند. پس اگر قصدی در این زمینه ندارند چگونه می توانند این کار را انجام دهند و آیا این باعث می شود که برخی تعاونی ها در کاهش فقر بهتر از دیگران باشند؟ این پرسشها مرا به ساختار حاکمیتی میبرد که در هسته شکل نهادی تعاونی یافت میشود. من بررسی میکنم که چگونه روابط و فرآیندهای حاکمیت تعاونی یک اثر سرریز (چه اتفاقی یا عمدی) ایجاد میکند که میتواند فقر را در سطح خانوار و دهکدههای وسیعتر کاهش دهد. تعاونی ها در استفاده از این سرریز یک مزیت نهادی دارند – پایگاه عضویت آنها مستقیماً در جوامع، و ساختار فدرال به هر سرریزی اجازه می دهد تا دامنه گسترده ای داشته باشد. درک اثر سرریز بر فقر در حصول اطمینان از اینکه هرگونه حمایت از تعاونی ها آن را تضعیف نمی کند و در صورت امکان جریان آن را تسهیل می کند، مهم است.
در بخش 2، من وجود یک نهاد همکاری را بررسی میکنم – اینکه چگونه در طول زمان توسعه یافته است، و اهمیت آن در درک اهمیت تعاونیها در آفریقا امروز. در بخش 3، من روابط درون شکل نهادی تعاونی را بررسی میکنم، و اینکه چگونه میتوان به تعادل بین بازیگران داخلی و خارجی در حاکمیت تعاونی دست یافت. در بخش 4، سپس بررسی میکنم که چگونه تعادل در روابط میتواند بر حوزههای مختلف فعالیت (یعنی فرآیندهایی) که تعاونی در آن فعالیت میکند، تأثیر بگذارد، که میتواند تأثیری سرریز بر فقر داشته باشد. در بخش 5، من در مورد اینکه چگونه حاکمیت تعاونی تحت تأثیر مشارکت اعضا در ورود و خروج اعضا در هنگام خروج قرار میگیرد بحث میکنم. در بخش 6، من نقش سرمایه اجتماعی را بررسی می کنم، و چگونه حکومت تعاونی می تواند به توسعه و استفاده از آن در کاهش فقر کمک کند یا مانع آن شود. در بخش 7، من بحثهای بالا (در مورد روابط حاکمیتی، فرآیندها، ورود و خروج، و سرمایه اجتماعی) را گرد هم میآورم تا مسیری را برای بهبود درک اینکه چگونه حکومت تعاونی میتواند به مبارزه با فقر کمک کند، بررسی کنم. در بخش 8، من برخی از نتایج را ارائه می کنم.
قطعات بخش
توسعه نهاد تعاون
مفهوم جمع گرایی از ابتدای پیدایش جامعه وجود داشته است. تشکیل گروه های غیررسمی مانند درون قبایل، خانواده ها و همسایگان شاید از اولین اشکال همکاری بودند. ادعاها در مورد منشاء تعاونی ها به 3000 سال قبل از میلاد برمی گردد، با تشکیل انجمن های تعاونی توسط صنعتگران باستانی در مصر (Abeidat 1975، به نقل از Holmén، 1990:18). با این حال، همکاری در شکل مدرن آن اغلب به عنوان قدمت آن به اواسط قرن نوزدهم در اروپا شناخته می شود.
ایجاد تعادل در روابط در حاکمیت تعاونی
حاکمیت تعاونی «نسبتاً تحت تئوریزه» است (کورنفورث، 2004:12)، با تئوری های حاکمیت شرکتی اغلب قرض گرفته شده و به تعاونی ها تعمیم داده می شود (Cornforth، 2004:12؛ Danda & Bamanyisa، 2011:234). بسیاری از این نظریهها بر نقشها و مسئولیتهای هیئت مدیره یا روابط هیئت مدیره متمرکز هستند (ر.ک. کورنفورث، 2011: 3). شاید به دلیل منشأ شرکتی نظریه های حاکمیت تعاونی، اعضا اغلب فقط در رابطه با هیئت مدیره ارجاع داده می شوند.
فرآیندهای تعاونی: تعادل در اهداف اقتصادی و اجتماعی
روابط مورد بحث در بالا – بین اعضا، هیئت مدیره، کارکنان و ذینفعان خارجی – منجر به فرآیندهایی در حاکمیت تعاونی می شود که می تواند منجر به اثر سرریز و کاهش فقر در سطح خانوار و روستا شود. در این بخش، من با بررسی دو مؤلفه اصلی این فرآیندها – اهداف اقتصادی و اهداف اجتماعی – که ریشه در تعریف تعاونی و ماهیت «دوگانه» آنها دارند، شروع میکنم (انجمن تعاونی کانادا، 2004). ). من سپس
(دوباره) ورود و خروج به تعاونی
در اینجا روشهای مختلفی را بررسی میکنم که اعضا میتوانند در هنگام ورود در تعاونی شرکت کنند، و راههای مختلفی که میتوانند در هنگام خروج از آن خارج شوند. من از کلمه “(دوباره) ورود” استفاده می کنم تا نشان دهم که ورود می تواند شامل اعضای جدید یا اعضای بازگشتی باشد که برای مدتی در تعاونی غیرفعال بوده اند. ورود یا خروج اعضا می تواند فرآیندهای حاکمیتی را تقویت یا تضعیف کند و بر میزان سرریز تولید شده و تأثیر آن بر فقر تأثیر بگذارد.
چارچوبی در مورد «خروج، صدا و وفاداری» که توسط
متعادل کردن حاکمیت تعاونی برای سرمایه اجتماعی “موثر”.
در اینجا من بررسی میکنم که چگونه تعاونیها سرمایه اجتماعی را در عضویت خود، با سهامداران خارجی و در جوامعی که در آن فعالیت میکنند، ایجاد میکنند. سپس بحث می کنم که چگونه حکومت تعاونی می تواند به توسعه و استقرار سرمایه اجتماعی کمک کند یا مانع آن شود. من سرمایه اجتماعی را به عنوان یک متغیر فراگیر معرفی می کنم – وجود یا عدم وجود آن می تواند تعادل در روابط و فرآیندهای تعاونی را تغییر دهد و بر میزان کلی سرریز و تأثیر آن بر فقر تأثیر بگذارد.
سرمایه اجتماعی می تواند
مسیر حاکمیت تعاونی به سرریز و کاهش فقر
در بخشهای بالا، بازیگران داخلی و خارجی در حاکمیت تعاونی و اهمیت تعادل در روابط آنها را مورد بحث قرار دادم. من همچنین در مورد اهداف اجتماعی و اقتصادی تعاونیها و اینکه چگونه فرآیندهای تعاونی (یا حوزههای فعالیت) که به تعادل در این دو هدف دست مییابند، میتوانند سرریز بیشتری ایجاد کنند و به طور مؤثرتری فقر را کاهش دهند، بحث کردم. سپس دو حوزه را مورد بحث قرار دادم که بر این روابط و فرآیندها تأثیر میگذارند و به نوبه خود تحت تأثیر آنها قرار میگیرند.
نتیجه
به رسمیت شناختن نهاد همکاری مستلزم بازگشایی حکومتی است که در هسته آن وجود دارد. درک بهتر در این زمینه میتواند به تعاونیها در آفریقا کمک کند تا از مشکلات گذشته اجتناب کنند و شکل نهادی قویتری ایجاد کنند که میتواند فقر را در میان اعضای آن و همچنین بهطور گستردهتر کاهش دهد. مسیر حاکمیت تعاونی به کاهش فقر نشان می دهد که چگونه، حتی زمانی که تعاونی ها قصد صریح کاهش فقر را ندارند، تعادل در آنها وجود دارد.
دیدگاه خود را بنویسید