989014050788+

989014050788+

خانهتشکل هاتعاونیقابلیت رقابت در آخرین تعاونی بزرگ باقیمانده لبنیات استرالیا

قابلیت رقابت در آخرین تعاونی بزرگ باقیمانده لبنیات استرالیا

خلاصه

این مقاله به بررسی شرایط مدیریتی می پردازد که به نظر می رسد مسئول بقای آخرین تعاونی بزرگ تولید محصولات لبنی استرالیا باشد. یک چارچوب نظری به عنوان مکانیزمی برای درک پایداری تعاونی در مفهوم رقابتی با در نظر گرفتن رابطه دو پارادایم سازمانی ارائه شده است. روش های کیفی به کار رفته در این مقاله بر ادراک هیأت مدیره تعاونی در مورد قابلیت پویا و مشروعیت نهادی و تصمیماتی که در نتیجه اتخاذ می کنند متمرکز است. داده ها بر اساس مصاحبه و تجزیه و تحلیل اسناد بود. اول، نتایج نشان می دهد که کاهش فشارهای سازمانی مخالف از طریق فرآیندهای مدیریت کارآمد امکان پذیر است. دوم، تمایز محصول به عنوان یک سیاست بازاریابی، تنوع کسب و کار،

معرفی

بخش لبنیات در بسیاری از کشورها، از جمله استرالیا، تغییرات ساختاری گسترده‌ای را در سال‌های اخیر تجربه کرده است (Collants, 2019؛ Dibden & Cocklin, 2010؛ Sheng, Chancellor, & Jackson, 2020؛ Van Bekkum, 2001). کاهش حمایت های دولتی در گذشته نه چندان دور راه حلی برای تشویق روش های تولید مدرن تر و فرآیندهای تجاری سازی در زنجیره ارزش لبنیات در نظر گرفته شده است (گریفیث و واتسون، 2016). در نتیجه، بهبود کارایی عملیاتی و دستیابی به سطوح رقابتی بالاتر جنبه های مهمی از دستور کار سیاست در بسیاری از کشورها، نه تنها برای بخش لبنی بلکه برای تجارت کشاورزی به طور کلی بوده است.

علاوه بر این، تغییرات در تمایلات و ارزش‌های مصرف‌کننده، فرآیند تغییر را در میان پردازش‌کنندگان محصولات کشاورزی ایجاد کرده است. انتخاب های انجام شده توسط مصرف کنندگان، نیاز تولیدکنندگان را برای بهبود کیفیت محصول، دستیابی به پایداری محیطی بیشتر، کاهش قیمت ها و معرفی محصولات جدید مختلف به عنوان بخشی از سبدهای ارزش افزوده بیشتر برانگیخته است (Canavari & Coderoni, 2020؛ Sinclair, Curtis, Mendham, & میچل، 2015؛ اسمیت مگوایر، 2010).

برای مدت طولانی، تعاونی ها بخش مهمی از محیط کسب و کار برای دامداران، به ویژه برای واحدهای تولیدی کوچک بوده است. در بسیاری از کشورها در هر دو منطقه توسعه یافته و در حال توسعه، تعاونی های لبنی به عنوان حلقه های ضروری در زنجیره ارزش تامین و پردازش تلقی می شدند. در نتیجه، تعاونی‌های لبنی تأثیر مهمی در ادبیات اقتصاد کشاورزی به‌عنوان راه‌حل بالقوه برای موارد شکست بازار و بهبود ارزش کل کالاهایی که در آن تجارت می‌کنند، داشته‌اند (سوسانتی، بختیار، جی، و موثی، 2017).

بنابراین، تعدادی از مطالعات در گذشته نه چندان دور عملکرد تعاونی ها و اعضا را با استفاده از داده های جمع آوری شده از کشورهای در حال توسعه بررسی کرده اند (Beber, Theuvsen, & Otter, 2018؛ Chagwiza, Muradian, & Ruben, 2016؛ Gava, Ardakani, Delalić, آزی، و بارتولینی، 2021؛ هالووی، نیکلسون، دلگادو، استال، و ایهوی، 2000؛ جیتمون، کوورنو، داتا، و آنال، 2020؛ کومار، ساروژ، جوشی، و تاکشیما، 2018؛ لیو، ما، رنویک، و فو ، 2019؛ ما و عبدالهی، 2016، 2019؛ ماندا و همکاران، 2020؛ اورتگا و همکاران، 2019؛ پریسیلا و چاوهان، 2019؛ شومتا و دهائس، 2016؛ ژانگ، سان، ما، و والنتینوف، 2) . از سوی دیگر، اخیراً، مطالعات بسیار کمی بر روی تعاونی های لبنی در کشورهای توسعه یافته متمرکز شده است (Bijman & Hanisch, 2018؛ Henriques, McLaughlin, Sharp, Tsoukli, & Veddel, 2020؛ Juszczyk, Balina,

در استرالیا، بخش لبنیات از نظر اقتصادی سومین صنعت کشاورزی بزرگ و صادرکننده کالا است (Özkan, Farquharson, Hill, & Malcolm, 2015؛ Xu & Wu, 2018). علاوه بر این، گریفیث و واتسون (2016) و شنگ و همکاران. (2020) این واقعیت را برجسته می کند که تا زمان مقررات زدایی در سال 2000، صنعت لبنیات استرالیا تحت نظارت ترین بخش کشاورزی در این کشور بود.

در نتیجه تحول ساختاری که از زمان مقررات زدایی رخ داده است، تعاونی های لبنی به تدریج در استرالیا نسبت به سال های گذشته اهمیت کمتری پیدا کرده اند (دیبدن و کاکلین، 2010؛ پریچارد، 1996). در سال 2018، بزرگترین کارخانه تولید لبنیات استرالیا، موری-گولبرن، یک تعاونی، به یک گروه کانادایی فروخته شد. فرآیند متقاعد کردن اعضا برای تصویب این ترتیب امکان پذیر بود زیرا مشکلات احتمالی پرداخت بدهی را برای اعضا و تعاونی حل کرد. روش افزایش سرمایه و عدم امکان بازگشت سرمایه در گردش به اعضا و همچنین عدم موفقیت از منظر سازمانی در حفظ قیمت رضایت بخش شیر فارم به اعضا از دیگر دلایل بود. به گفته رئیس شرکت لبنیات استرالیا در بیانیه ای به سنا،

ما درک می کنیم که مسائل محیطی نهادی و رقابتی در مشاغل کشاورزی لبنی ظاهراً بر بازیگران سازمانی تعاونی فشار می آورد. به طور خاص در تعاونی های کشاورزی، درک نادیده گرفته شده ای از چگونگی تأثیر تغییرات محیطی بر رفتار سازمانی وجود دارد (بیسواس، 2015). علاوه بر این، علیرغم اهمیت اقتصادی تعاونی ها در کشاورزی، نحوه عملکرد این سازمان ها به طور کلی تا حدودی نامشخص است (Roux & Plé. 2017).

اسمیت و لوئیس (2011) در رابطه با سازمان های ترکیبی 1 ، مانند تعاونی ها مشاهده می کنند که مشخص نیست تصمیم گیرندگان چگونه نهادهای دوسوگرا را مدیریت می کنند تا آنها را قادر سازند تا به سطح لازم از مشروعیت برای اتخاذ تصمیمات عملیاتی پیچیده برسند.

به گفته هاسگان، نودوروپاتی و چایلد (2018)، قابلیت پویا در سطح شرکت را می توان به عنوان صلاحیت مدیر برای هماهنگ کردن فرآیندهای سازمانی، طراحی مجدد منابع و یادگیری مداوم برای رسیدن به سطوح رقابت رضایت بخش درک کرد (Hitt, Hoskisson, & Harrison, 1991; کی، لیه، و تیس، 2018؛ تیسی، پیسانو، و شوئن، 1997).

در این مقاله، تلاش شده است تا رفتار Norco Co-operative Ltd، آخرین تعاونی بزرگ باقیمانده فرآوری لبنیات استرالیا، در رابطه با دو نکته اصلی درک شود. این نکات عبارتند از: قابلیت پویا، به عنوان انعطاف پذیری استراتژیک در رابطه با عملیات تجاری برای ایجاد مزیت رقابتی در بازارهای تهاجمی مانند صنایع لبنی (Bigelow & Barney, 2021; Teece et al., 1997). و مشروعیت بخشی در تصمیم گیری، مربوط به فرآیندهای مدیریت نهادی در سازمان های ترکیبی (اشفورث و رینگن، 2014؛ باتیلانا و دورادو، 2010؛ الیور، 1991؛ اسمیت و لوئیس، 2011).

بنابراین، این مقاله به این سوال پاسخ خواهد داد: مدیران نورکو، آخرین تعاونی بزرگ تولید لبنیات استرالیا، چگونه سازمان را برای دستیابی به پایداری رقابتی شکل دادند؟ برای پرداختن به سوال تحقیق، ساختار این مقاله به صورت زیر است: با مرور ادبیات مربوط به فشارهای نهادی که سازمان ها هنگام تصمیم گیری در مورد انتخاب های استراتژیک در هنگام تغییر شرایط کسب و کار با آن مواجه می شوند، شروع می شود. پس از آن شرحی از طراحی متدولوژی ارائه می شود. سپس یافته‌ها با توجه به دو موضوع – فرآیند دستیابی به قابلیت پویا در یک سازمان تعاونی و فشارهای مدیریت نهادی ارائه می‌شوند. بخش آخر نتیجه گیری، محدودیت ها و کار بیشتر را ارائه می دهد.

خروجی این مقاله حداقل از دو دیدگاه اصلی به ادبیات تعاونی ها کمک می کند. اول، بر نحوه اداره تعاونی های لبنیات در اقتصادهای توسعه یافته تمرکز می کند. ثانیا، این اولین تلاش برای ترکیب دو پارادایم نظری مختلف برای درک رفتار تعاونی لبنیات است.

قطعات بخش

فشارهای محیطی در مقابل عامل سازمانی

از زمان کار اصلی بورل و مورگان در سال 1979، تئوری سازمانی حدود مشخصی در مورد مدل های نظری-تحلیلی تحت ساختارهای کسب و کار داشته است. این تحدید حدود به عنوان یک پارادایم سازمانی شناخته شده است. بورل و مورگان (1979) مکاتب فکری کسب و کار را بین افراطی‌هایی که با دیدگاه‌های عینی/ذهنی و رادیکال/قانونی مواجه هستند، طبقه‌بندی کردند.

بر اساس نظریه نونهادی 2 ، که در یک طرف از

شرکت تعاونی نورکو

Norco Co-operative Ltd یک تعاونی است که در دهه 1890 در ایالت نیو ساوت ولز / استرالیا شروع به کار کرد. در سال مالی 2019/20، تقریباً 214 عضو فعال در 203 مزرعه 3 ، نورکو را با 214 میلیون لیتر شیر تامین کردند. حدود 4.4 میلیون دلار سود خالص توسط عملیات نورکو در همان دوره ایجاد شد. در سال 2017، همه کشاورزان تحت یک قرارداد پنج ساله تامین شیر (MSA) بودند.

نورکو برای پردازش شیر، خامه و کره ایجاد شد.

فرآیند قابلیت پویای تعاونی

استراتژی و ساختار مفاهیم اساسی برای توضیح چگونگی رسیدن سازمان های کشاورزی به سطوح رقابتی رضایت بخش هستند (Teece, 2014; Van Bekkum, 2001). به دنبال این مفهوم سازی، شکل 3 یک نتیجه سیستماتیک را ارائه می دهد که با تجزیه و تحلیل داده های کد و در نظر گرفتن ساختار تعاونی برای درک عوامل اصلی ایجاد پایداری رقابتی کسب و کار با تمرکز بر قابلیت مدیریت پویا به دست آمده است.

سه عامل اصلی رقابتی وجود دارد که در آنها تأثیرگذار است

نتایجی که اظهار شده

این مقاله چارچوب پایداری سازمانی کشاورزی پیشنهادی را توضیح داد تا بفهمد چگونه آخرین تعاونی بزرگ تولید لبنیات در استرالیا به سطح لازم از رقابت برای ماندن در تجارت دست یافته است. بر اساس تحقیقات قبلی، این مطالعه خواستار تمرکز بیشتر بر نیاز به پیوند پارادایم های مختلف سازمانی برای درک رفتار تعاونی های کشاورزی در یک صنعت رقابتی، مانند زنجیره ارزش لبنیات است.

مقالات مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.پر کردن فیلدهای نشانه‌گذاری شده‌ با * ضروری می‌باشد.