بازار‌های مالی طی روند‌های صعودی و نزولی خود گاهی اوقات به مشکلاتی بر‌می‌خورند. یکی از این مشکلات به‌وجود آمدن اختلال در روند عرضه و تقاضا بوده که بیشتر در محدوده‌های کف و سقف بازار رخ می‌دهد. در این شرایط برخی از شرکت‌ها یا صندوق‌ها به کمک بازار‌های مالی آمده و کمبود عرضه یا تقاضا را با استفاده از پول زیادی که در دست دارند، جبران می‌کنند. این شرکت‌ها که در چارچوب قوانین ناظر بازار فعالیت می‌کنند، بازارگردان نام دارند. بررسی‌ها نشان می‌دهد که بازارگردان‌ها در ایران از بدو تاسیس، نتوانسته‌اند که در زمان مناسبی اقدام به انجام وظیفه کنند. هم‌اکنون که این بازار در شرایطی مبهم به‌سر می‌برد، بازار‌گردان‌ها نیز نمی‌توانند وظیفه خود را به‌درستی انجام دهند. این خود باعث افزایش بی‌اعتمادی نسبت به بازار می‌شود. اینطور که گفته‌های کارشناسان نشان می‌دهد فرآیند بازارگردانی در ایران از همان ابتدا دارای مشکلات بنیادی بوده و مانع از آن شده تا عملکرد شرکت‌های مذکور به شکلی کارآمد انجام شود.

 دلیل وجود بازارگردان

بازار سرمایه در دوره‌های زمانی مختلف دچار افت و خیز‌های متعددی می‌شود. این روند که ناشی از نوسان قیمت سهام شرکت‌ها بوده، یک حرکت طبیعی بازار‌های مالی است، اما گاهی اوقات برخی نوسان‌های بزرگ باعث به‌وجود آمدن اختلال در روند عرضه و تقاضای سهام می‌شود. در این شرایط یکی از مواردی که وظیفه کنترل میزان افت یا رشد سهام شرکت‌ها را دارد، بازارگردانی است. بازار‌گردان‌ها در بازار‌های مختلف تلاش می‌کنند روند‌های بازار را به نوعی کنترل کنند تا انگیزه سرمایه‌گذاری از فعالان گرفته نشود. بررسی‌ها نشان می‌دهد که عملکرد بازار‌گردان به این‌گونه است که این شرکت‌ها یا برای یک سهم یا برای چند سهم از بازار این کنترل را انجام می‌دهند. هنگامی که بازار‌های مالی روند صعودی یا نزولی قدرتمندی به‌خود می‌گیرند، بازار‌گردان‌ها به میان آمده و سعی در ایجاد جوی آرام در معاملات سهام، هم از طرف عرضه و هم از طرف تقاضا می‌کنند. عملکرد چنین شرکت‌هایی بیشتر در محدوده‌‌های کف و سقف بنیادی تعیین‌شده از سوی ناشر یا از خود بازارگردان انجام می‌گیرد. این امر باعث می‌شود در زمان نزول اشتیاق معامله در فعالان ازبین نرفته و در روند‌های صعودی بازار، کمبود عرضه‌کننده سهام تا حدی جبران شود. به‌عنوان مثال اگر یک بازار‌گردان تنها بر یک سهم نظارت داشته باشد، تلاش می‌کند که با سرمایه قابل‌توجهی که در دست دارد در بعضی از قیمت‌های تابلو اقدام به خرید و در برخی قیمت‌ها دست به‌فروش بخشی از سهام خود بزند. همچنین برای اینکه این شرکت‌ها بتوانند سنجش درستی از قیمت مناسب خرید یا فروش سهم داشته باشند، از تحلیلگران کمک می‌گیرند. تحلیلگران به بازار‌گردان‌ها کمک می‌کنند تا بتوانند ارزش سهم یک شرکت یا شرکت‌های مختلف را به‌دست آورند، از این‌رو تحلیلگران با بررسی فروش، سودآوری و دارایی‌های شرکت می‌توانند تخمینی از قیمت هر برگ سهم شرکت در حال‌حاضر داشته باشند. این تحلیل به بازار‌گردان کمک کرده تا بتواند بازه قیمتی مناسبی برای واردشدن به یک سهم پیدا کنند. همان‌طور که اشاره شد بازار‌گردان در روند‌های صعودی و نزدیک به سقف بازار نیز اقدام به کنترل میزان عرضه می‌کند، به همین دلیل در این نقاط از بازار نیز، باید بازه قیمتی منطقی برای بازار‌گردان‌ها مشخص شود که بتوانند مازاد تقاضای سهام را جبران کنند.  اما در مورد بازارگردانی چند نکته حائزاهمیت است که یکی از آنها زمان دخالت بازار‌گردان در روند معاملات سهم است. این مورد به این دلیل بسیار مهم بوده که اگر در یک بازار نزولی مانند بورس تهران در چند‌ماه اخیر، بازار‌گردان کم‌کاری کرده و نتواند وظیفه خودش را به‌خوبی انجام دهد، موجب ازدست‌رفتن انگیزه سرمایه‌گذاران و سهامداران نسبت به آینده بورس می‌شود. با ازبین‌رفتن انگیزه در فعالان بازار، می‌توان انتظار داشت که رکود به جان بازار بیفتد و با ارزش معاملات خرد اندک، افت نماگر‌های اصلی را شاهد باشیم. در شرایط صعودی بازار نیز اگر این شرکت‌ها کار خود را در زمان مناسبی انجام ندهند، شاهد اضافه پرش قیمت‌ها خواهیم بود که می‌تواند سبب شکل‌گیری حباب‌های قیمتی نیز بشود. بررسی‌ها نشان می‌دهد که از اولین‌باری که بازار‌گردان‌ها کار خود را در بورس اوراق‌بهادار تهران آغاز کردند، نتوانسته‌اند به دلایل مختلف در زمان مناسب وظایف خود را انجام دهند و از پس کنترل قیمت‌ها در یک بازه معین برآیند. در چنین شرایطی طبیعی است که با نوسان شدید قیمت‌ها، هم اعتماد عمومی به بازار سرمایه ضربه بخورد و هم افت بی‌پایان قیمت‌ها را شاهد باشیم.

 

 

 بورس خسته تهران

بورس تهران ‌ماه‌های متوالی بوده که درگیر یک روند نزولی پر‌قدرت شده‌است. دلایل متنوعی باعث افت شاخص‌کل که اصلی‌ترین نماگر بازار سهام بوده، شده‌است. از مهم‌ترین دلایل آن می‌توان به کاهش انگیزه و امید‌های سرمایه‌گذاری اشاره کرد که ناشی از تصمیمات و سیاست‌های مبهم و گاهی اشتباه نهاد‌های ناظر دانست. بررسی‌ها نشان می‌دهد که پیامد این تصمیمات را می‌توان در روند معاملاتی بازار به‌خوبی مشاهد کرد. از این موارد می‌توان به کاهش ارزش معاملات خرد سهام، خالص خروج بی‌وقفه پول افراد حقیقی، موثرنبودن گزارش‌های جذاب شرکت‌ها و دیگر موارد اشاره کرد. یکی دیگر از دلایل اثرگذار بر منفی‌بودن بازدهی بورس تهران در سال‌۱۴۰۱، حاکم بودن جو تورمی بر اقتصاد‌های مهم دنیا است. آمار‌ها نشان می‌دهد که در چند‌ماه گذشته تورم دامنگیر اکثر کشور‌های مهم اقتصادی جهان شده و هنوز که هنوز است، به‌نظر می‌رسد که این شرایط ادامه داشته باشد. این تورم جهانی اهرم موثری برای بانک‌مرکزی کشور‌های مختلف بوده که اقدام به افزایش نرخ بهره بانکی کرده تا بتوانند ارزش پول ملی خود را حفظ کنند. با توجه به اینکه این سیاست انبساطی موجب افزایش روند سپرده‌گذاری در بانک‌ها شده، باعث خروج سرمایه فعالان نیز از بازار‌های جهانی مانند کامودیتی‌ها، بازار سهام و غیره می‌شود. نتیجه این خروج را با روند نزولی قیمت این دارایی‌ها می‌توان متوجه شد. با توجه به اینکه در حدود دو‌سوم بازار سرمایه ایران را نماد‌هایی شامل می‌شوند که از نوسان نرخ کامودیتی‌ها اثر می‌پذیرند، افت قیمت این کالا‌ها محرک کاهش نرخ فروش شرکت‌ها و بالطبع کاهش قیمت سهام می‌شود، به‌همین‌دلیل کاهش نرخ تورم در اقتصاد‌های بزرگ می‌تواند علتی برای رشد قیمت برخی نماد‌ها در بورس تهران به‌حساب آید.

 

 بازارگردانی نا‌کارآ

هم‌اکنون که دید خوبی نسبت به‌عملکرد بازار‌گردان و همینطور جو  رکودی بورس تهران داریم، باید به بررسی فعالیت بازار‌گردان‌ها در بازار سهام ایران پرداخت. همان‌طور که گفته شد بازار‌گردان با استفاده از تحلیل شرکت‌ها اقدام به معین‌کردن بازه قیمتی مناسبی برای ورود و خروج از سهم‌ها می‌کند، اما با درنظرگرفتن شرایط حاکم بر بازار همان‌گونه که بیان شد، تحلیل آینده سخت شده و به دلیل زیادشدن متغیر‌ها که باعث رشد ریسک‌های موجود می‌شود، بازارگردان‌ها نمی‌توانند نسبت به آینده قیمتی سهام شرکت‌ها اطمینان‌خاطر داشته باشند. هنگامی که ریسک در یک بازار مالی از حدی بیشتر می‌شود، می‌توان انتظار داشت که قیمت سهم یک شرکت از قیمت تحلیلی نیز کمتر شود. این مساله در صورتی‌که بازار با بدبینی مضاعف اقدام به‌فروش کند، تشدید نیز می‌شود. همین موضوع موجب ترس بازار‌گردان از انجام خرید در قیمت‌های حال‌حاضر شده و حتی با اینکه این قیمت‌ها از ارزش ذاتی سهام پایین‌تر بوده، هنوز که هنوز است به دلیل وجود ابهام در بازار، این شرکت‌ها انگیزه خرید سهم شرکت‌ها را ندارند. اگر این ابهام درخصوص آینده بورس و دیگر حوزه‌ها وجود نداشت، می‌توانستیم این ایراد را به بازار‌گردان بگیریم که چرا در کنترل میزان عرضه و تقاضای بازار سهام، کم‌کاری می‌کند.

یکی دیگر از مواردی که شرایط را برای بازار‌گردان سخت‌تر کرده، زمان بدو ورود این شرکت‌ها به بورس است. براساس شنیده‌ها از کارشناسان، با توجه به اینکه بازار‌گردان‌ها در سال‌۱۳۹۹ و در شرایط بحرانی فشار عرضه اقدام به خرید سهام کردند، هنوز که هنوز است اکثر دارایی این شرکت‌ها سهم بوده و کمبود وجه نقد باعث ایجاد اختلال در روند خرید سهام توسط بازارگردان شده‌است. از طرفی این شرکت‌ها در حال فروش سهم‌هایی هستند که مجبور به خرید آنها در سال‌۱۳۹۹ بودند که این موضوع باعث بدبینی سهامداران نسبت به نوسان‌گیری بازار‌گردان‌ها شده‌است.