تصمیم نفتی اوپک پلاس به رهبری عربستان و روسیه برای کاهش ۲ میلیون بشکه‌ای در ماه نوامبر، کام آمریکای بایدن را تلخ کرده و مجددا از بازبینی روابط استراتژیک ایالات متحده و پادشاهی سعودی خبر داده است. کاهش تولید نفت اوپک پلاس می‌تواند در روزهای مانده به برگزاری انتخابات هشتم نوامبر (۱۷ آبان) در آمریکا به افزایش بیشتر قیمت بنزین منجر شده و تمام تلاش‌های ماه‌های اخیر دموکرات‌ها برای پایین آوردن قیمت این حامل انرژی را نقش بر آب کند. در این چارچوب بایدن اعلام کرده مایل به همکاری با کنگره بر سر آینده روابط با عربستان سعودی است و در گام اول اعلام کرده نشست کارگروه آمریکا-شورای همکاری خلیج فارس درباره ایران  لغو شده است.

با وجود اینکه ریاض اعلام کرده تصمیمش صرفا اقتصادی است، اما الگوی رفتاری عربستان در برهه‌های مختلف به ویژه در مقطع کنونی نشان می‌دهد که مقامات آل سعود راهبرد چندوجهی را از این تصمیم جدید خود دنبال می‌کنند که یکی از اضلاع این راهبرد تاثیرگذاری بر روند مذاکرات احیای برجام است که در حال حاضر در وضعیت بن‌بست قرار دارد.

 

 

با وجود استراتژی مذاکراتی دولت بایدن و وعده‌های انتخاباتی و اظهارات پساانتخاباتی وی و تیم سیاست خارجی‌اش برای بازگشت به برجام، گذشت ۱۹ ماه از روی کارآمدن دولت دموکرات در کاخ سفید، نشان می‌دهد که نه‌تنها برجام احیا نشده بلکه نشانه‌ها حاکی از آن است که به دلیل مواضع حداکثری طرف‌های مذاکره‌کننده و بروز متغیرهایی چون جنگ اوکراین، زمینه برای شکست مذاکرات بیش از گذشته در حال نمایان شدن است.

 

از این زاویه است که راهبرد نفتی عربستان سعودی که توسط عبدالعزیز بن سلمان وزیر انرژی سعودی در نشست هفته گذشته اوپک پلاس رونمایی شد، با هدف زمین‌گیر کردن دموکرات‌ها در انتخابات ۸ نوامبر طراحی شده است. به‌ویژه که ریاض اعلام کرده از ماه دسامبر یعنی پس از انتخابات کنگره و مشخص شدن آرایش مجلسین نمایندگان و سنا می‌تواند مجددا به افزایش تولید نفت با وارد کردن مازاد عرضه خود به بازار اقدام کند. با این حال این تصمیم که برای ماه نوامبر هدف‌گذاری شده است، ظرف چند روز گذشته افزایش قیمت بنزین و پیش افتادن نامزدهای جمهوری‌خواه در برخی ایالت‌های چرخشی را به دنبال داشته و نشان می‌دهد که تصمیم ریاض و مسکو می‌تواند سرنوشت انتخابات کنگره را تغییر دهد و زمینه را برای پیروزی جمهوری‌خواهان در سنا و حتی در مجلس نمایندگان فراهم کند.

بروز چنین رخدادی می‌تواند یک نقطه عطف در انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا و بازگشت جمهوری‌خواهان از جمله دونالد ترامپ به قدرت و شروع ماه عسل مجدد در روابط با عربستان محمدبن سلمان باشد. از این زاویه است که می‌توان عشق بن سلمان به جمهوری‌خواهان را درک کرد. افزایش خریدهای تسلیحاتی، نادیده گرفتن مسائل حقوق بشری، ایجاد روابط شخصی و فشار بر ایران همه آن چیزی است که ولیعهد سعودی از یک رئیس‌جمهور خوب آمریکا انتظار دارد. رئیس‌جمهوری که چشم خود را به روی نقض‌های حقوق بشری عربستان همچون قتل جمال خاشقجی ببندد، قراردادهای تسلیحاتی چندصد میلیارد دلاری را امضا کند، شروط سفت و سختی را برای مذاکره با ایران مطرح کند و در رقص شمشیر و چرخش پیاله شانه به شانه و دست در دست ولیعهد سعودی بدهد.

 

از این منظر است که کابوس محمد بن سلمان در شب ۳ نوامبر ۲۰۲۰ قابل فهم است، چرا که بایدن وعده بازبینی در روابط با عربستان و محدود کردن ولیعهد سعودی را داده بود. با وجود تلاش‌های لابی عربستان برای پیروزی مجدد ترامپ، سرانجام محمد بن سلمان مجبور به مواجهه با بایدن شد. اقدامات دولت بایدن از جمله پیوستن به مذاکرات احیای برجام، به جریان انداختن پرونده ۱۱ سپتامبر و همسطح قرار دادن ولیعهد سعودی با وزیر دفاع آمریکا نفرت شاهزاده همه کاره عربستان را از جو بایدن عمیق‌تر کرد و بذر کینه و انتقام را در دل وی کاشت.

با سفر رئیس‌جمهور آمریکا به ریاض در ماه سپتامبر و با وجود مصافحه کوتاه بایدن و بن سلمان در کاخ الیمامه، اما این سفر در عمل رهاوردی برای ولیعهد عربستان به دنبال نداشت، آنجا که بایدن هیچ‌گونه تعهدی را برای دفاع از امنیت پادشاهی و مقابله با تهدیدات منطقه‌ای ایران ارائه نکرد و به تلاش‌هایش برای احیای برجام ادامه داد. توافقی که از دید عربستان ضعیف‌تر از برجام ۲۰۱۵ است و توان منطقه‌ای و موشکی ایران در آن جایی ندارد.

متقابلا محمد بن سلمان نیز دست به اقداماتی در عرصه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی زد و سبد سیاست خارجی خود را با نزدیک‌تر شدن بیشتر به چین و به‌ویژه روسیه متنوع ساخت. ایجاد روابط شخصی با پوتین پاسخ متوازنی به تهدیدات بایدن بود که با حمله روسیه به اوکراین نشانه‌های بیشتری را آشکار ساخت. با وجود اینکه عربستان صراحتا از اقدام نظامی مسکو علیه کی‌یف حمایت نکرد، اما مشارکت در چند رای منفی و ممتنع در سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی در حمایت از مواضع روسیه نشان می‌داد که ولیعهد سعودی، اوکراین را از زاویه انتقام از بایدن ارزیابی می‌کند.

در این میان اهرم انرژی که در شرایط کنونی به یک ماده حیاتی برای غرب و به‌ویژه اروپا تبدیل شده است، مهم‌ترین کارت و برگ برنده عربستان در فشار بر آمریکا و ایجاد موازنه در فراز و فرود روابط چند دهه‌ای با متحدان غربی خود بوده است. روابطی که نه بر مبنای ارزش‌های مشترک که بر مبنای منافع مشترک و در چارچوب معادله نفت-امنیت به حیات خود ادامه داده است. با تحول در راهبرد خاورمیانه‌ای آمریکا و تمرکز بر چین و همزمان کاهش نیازهای ایالات متحده به نفت خاورمیانه، زمینه برای بروز گسل در روابط استراتژیک ریاض و واشنگتن فراهم شده است.

این گسل با حملات ۱۱ سپتامبر و فشارها بر عربستان، اشغال عراق و به هم خوردن موازنه قدرت در سطح منطقه، بهار عربی و دومینوی سقوط دولت‌های عربی متحد عربستان، توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ ایران و ۱+۵ و انفجارها در تاسیسات آرامکو در سپتامبر ۲۰۱۸ عمیق‌تر شده و سعودی‌ها را به این ارزیابی رسانده است که ایالات متحده دیگر آن شریک قابل اعتماد و سنتی برای پادشاهی نیست و نباید تمامی تخم مرغ‌ها را در سبد آمریکا قرار داد. چرا که واشنگتن تعهد تاریخی به امنیت پادشاهی را نادیده گرفته و بیش از پیش به ایران امتیاز داده است.

از این منظر است که عربستان سعودی با کلید زدن تصمیم نفتی خود درصدد است تا با اخلال در روند احیای برجام که می‌تواند برای سیاست خارجی بدون دستاورد و سردرگم بایدن یک برگ برنده باشد، تاثیرگذاری بر انتخابات کنگره در ماه نوامبر با هدف پیروزی جمهوری‌خواهان و امتیازگیری از روسیه در شرایط جنگ اوکراین را نیز دنبال کند.

این راهبرد تا زمانی که منجر به تغییر رویکرد دولت بایدن نسبت به عربستان سعودی نشود، به انحای مختلف در دستور کار تصمیم‌گیرندگان سعودی قرار خواهد گرفت. اگرچه این استراتژی پرریسک و پرهزینه خواهد بود، اما تا زمان پیروزی یک رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه و پاسخ به دغدغه‌های امنیتی ریاض و آنچه نقش رهبری سعودی بر بازار نفت مورد انتظار پادشاهی است، ادامه خواهد داشت.