ادراک فضایی عابران پیاده :

درک فضایی عابران در ابعاد مختلف و با کمک حواس بینایی ، شنوایی ، بویایی و لامسه و در مقیاس کوچک و بزرگ ، دور و نزدیک و در فضاهای باز ، نیمه باز و محصور میسر است.

الف  دیدن

دید انسان برای تشخیص کلی در حدود 1200 متر می باشد ، در حالیکه برای شناسایی افراد تا حدود 25 متر فاصله قابل قبول است. بنابراین تابلوها و علائم راهنمایی باید متناسب با دید ناظرین سواره در اتوبان ، خیابان های معمولی و برای عابران پیاده ، متفاوت طراحی و نصب شوند. حتی الامکان باید سعی نمود که از تابلوها و علایم ضروری استفاده کرد تا موجب اغتشاش بصری نشوند. پیدا کردن آدرس و دسترسی به فضاهای مورد نظر نیازمند درک فضا ، با کمک علایم و نشانه های مختلف، وجود پلیس راهنمایی ، سایر عابران و کسبه محل صورت می پذیرد. کوین لینچ پنج عامل گره ، نشانه ، لبه ، راه و محله را از عوامل سازنده تصور ذهنی مردم از شهر معرفی می کند. عوامل فوق الذکر با ارائه نقش ( تفاوت ، تغییر و حتی تضاد) بصری بارز و مشخص در یک نقطه و نقاط مختلف در قالب خطوط ( مثل تغییر زیاد در خط آسمان ) در قالب راه و لبه تجلی می کنند؛ و در سطح و سطوح مختلف در قالب گره و محله نهایتاً در حجم و احجام مختلف ، و در قالب گره ، نشانه ، لبه ، راه و محله نمودار عوامل سازنده تصورات ذهنی مردم می شوند. اگر بپذیریم که خیابان مهمترین عنصر شهر است و علاوه بر حرکت ماشین و نقش سواره رو در برگیرنده زندگی شهری است ، آنگاه نقش عوامل فوق الذکر را در آن متوجه می شویم. آنگاه پلیس راهنمایی می تواند با شناخت صحیح آن عوامل نسبت به هدایت عباران پیاده و حتی سواره موفق تر باشد. آدرس دادن یا کمک نشانه هایی از قبیل مناره مساجد و مجسمه های وسط میادیم ، لبه های مشخص رودخانه ، دره و یال کوه ، راه های جدا کننده بافت شهری و گره های (Nade) شاخصی مثل میادین و محل تجمع و همچنین محلات با ویژگی کالبدی خاص که معرف حضور غالب شهروندان می باشد، کارشناسایی و شناساندن شهر از عوامل نامبرده با توجه به مقیاس و شکل ظاهری نقش کمرنگ تری در شناخت شهر داشته باشند ولی هرگز حذف نمی شوند.

ب  شنیدن

انسان با شنیدن صداهایی در حدود تیک تاک ساعت معادل 30 دسی بل در آرامش به سر می برد. گفت و گوی بین دو نفر در حدود 50 دسی بل را به راحتی درک می کند و با عبور از خیابان های شهری با حدود 170 دسی بل صدای ماشین ها و آمد و شد را تحمل می کند. ولی با عبور در حاشیه اتوبان های شلوغ ، مترو و در جوار کارخانجات و صنایع پر سر و صدا با بیش از 80 دسی بل ناراحت می شود و قادر به تحمل آن در مدت زمان زیادی نیست ، ضربه های ناشی از بوق ناهنجار و گوشخراش بعضی از ماشین ها به قدری برای عابران پیاده ، سنگین و خطرناکند که بعضاً دستپاچگی ، تصادف و حتی خطر مرگ را در پی داشته است.

ج  بوییدن

حس بویایی نقش هشدار دهنده و تحریک کننده انسان ها را بر عهده دارد. همانگونه که عابر پیاده با عبور از کنار مغازه عطاری و گل فروشی احساس شادی و نشاط می کند و شخص گرسنه با عبور از کنار رستوران ، اغذیه فروشی ، نانوایی و طباخی و استشمام بوی غذا ، اشتهایش برای غذا خوردن تحریک می شود، به همان نسبت با استشمام بوی دود ، گازوئیل و بنزین نیز افسرده شده و بعضاً حالت تهوع به او دست می دهد. نوع بو و میزان آن در فضاهای شهری بیانگر الگوهای رفتاری و فرهنگ جامعه است. بوی لجن جوی های کنار خیابان و کثافات ، نشان دهنده پایین بودن سطح بهداشت و عدم رعایت نظافت از سوی مردم و مسئولین شهری است. همچنان که با عبور از کوچه های ماسوله و استشمام بوی گل های پشت پنجره ، فرهنگ مهمان پذیری و خوشامدگویی مردم آن منطقه را درک می کنیم.

د- لمس کردن

بسیاری از متخصصین طراحی شهری بر این عقیده هستند که اگر کسی بخواهد فضای شهری را طراحی کند ، باید علاوه بر آموزش تئوری ف نگاهی دقیق به تجربه طراحی فضا در طول تاریخ داشته باشند. داوطلب باید مدت ها در فضاهای شهری حرکت کند و از نزدیک آموزش ببیند. فضاها را کاملاً درک و لمس کند. با حرکت پیاده در فضا ، بالا و پایین رفتن از شیب ها و پله ها ، پیچیدن در مسیرهای مختلف و درک تنگی و باز بودن فضا ، احساس گرما و سرما، خستگی ، رفتن و نشستن بر روی سکوی ورودی خانه ها، استراحت بر روی نیمکت پارک ، تکیه بر درخت و بالاخره با کفش پاره کردن می توان ، مسایل و مشکلات شهری و عابران پیاده را درک کرده و الا در پشت درهای بسته و به دور از واقعیت های زندگی شهری ، طراحی کردن همان می شود که متأسفانه تاکنون شده است.

امروز در دنیا بحث ادراک فضا و تشخیص مسیر حرکت برای نابینایان با استفاده از نوع خاص مصالح و نقش برجسته هایی در کف پیاده روها به مرحله ای از طراحی و اجرا رسیده است که به راحتی قابل لمس و درک بوده و آنان بدون کوچک ترین مشکلی و بدون کمک دیگران به مقصد مورد نظر می رسند؛ و در تغییر برجستگی ها موجبات هدایت آنها فراهم می شود. در حالی که ما متأسفانه هنوز نتوانسته ایم حتی در تئوری به زبان مشترکی بین متخصصین مختلف مدیریت شهری برسیم و در عمل و اجرا نیز وضع بدتر از آن است.