خلاصه
برای کسبوکارهای خانوادگی، وارد شدن به همکاری بین شرکتی با یک کسبوکار خانوادگی دیگر میتواند یک استراتژی مفید برای حفظ موفقیت تجاری و تضمین بقا باشد. با این حال، ویژگیهای معمول کسبوکارهای خانوادگی (مثلاً ساختارهای سازمانی غیررسمی، سیاستهای اطلاعاتی محدودکننده) تمایل کمتری به ترکیب منابع در سطح بینشرکتی دارد – که وقتی رابطه نامتقارن باشد، حتی بیشتر میشود. با این حال، با توجه به این که نه تنها تحقیقاتی که بر تمایلات همکاری مشاغل خانوادگی متمرکز است توسعه نیافته است، بلکه مطالعات در مورد روابط نامتقارن بین شرکتی نیز کم است، هدف ما بررسی پیش نیازهای مرتبط با تجارت برای همکاری بین مشاغل خانوادگی با اندازه های مختلف است. با استفاده از طرح تحقیق کیفی، ما بینشی در مورد اهمیت شباهت ها از نظر تاریخچه مشترک و هم افزایی از نظر مأموریت و ارزش ها (یعنی خانواده) برای متعادل کردن کسری ها در قدرت، از دیدگاه شریک کوچکتر به دست می آوریم. علاوه بر این، ما نشان میدهیم که توسعه اعتماد بین شرکای همکاری، از طریق نشان دادن فعال سابقه به عنوان یک شریک تجاری قابل اعتماد، و همچنین عمل به وعدههای داده شده، میتواند به موفقیت بلندمدت همکاری کمک کند. تفاوت در اندازه و مقیاس مشاغل خانوادگی درگیر.
معرفی
موضوع “همکاری بین شرکتی” به طور فزاینده ای اهمیت پیدا می کند: بازارهای بی ثبات و همچنین احتمالات ناشی از فناوری های جدید، نیازمند استراتژی هایی هستند که رقابت پایدار را تضمین می کند. از آنجایی که تنها مزیت پایدار ناشی از توانایی ایجاد جریان مستمر مزایای جدید است (Harvey, Novicevic, & Kiessling, 2001)، انعطاف پذیری از نظر توانایی انطباق سریع با تغییرات (Uhlaner, Kellermanns, Eddleston, & Hoy, 2012) ؛ ولبردا، 1996) از اهمیت خاصی برخوردار است. یک استراتژی برای توسعه این سازگاری های انعطاف پذیر، وارد شدن به همکاری بین شرکتی است (D’Aveni، 1995).
به خصوص برای کسب و کارهای خانوادگی، ورود به همکاری بین شرکتی می تواند یک استراتژی ثمربخش برای حفظ موفقیت تجاری و تضمین بقا باشد (Sirmon & Hitt, 2003). در این راستا، همکاری بین بنگاهی را میتوان نوع خاصی از ترتیبات سازمانی بین دو کسبوکار مستقل از نظر قانونی دانست که رفتار خود را در یک حوزه خاص از فعالیتهای تجاری خود، با هدف تحقق مشترک، بر اساس یک اقدام مشترک تنظیم میکنند. مزایای درازمدت (Combs & Ketchen, 1999; Das & Teng, 1998; Hatak, Fink, & Frank, 2014؛ Lado, Dant, & Teleab, 2008). چنین همکاری های طولانی مدت می تواند به یادگیری کمک کند (لیدکه، 2001)، که توانایی مهمی برای انطباق با تغییرات در محیط شرکت و توسعه و راه اندازی نوآوری ها است (Sautet، 2000؛ Sirmon & Hitt، 2003). با توجه به اینکه درگیر شدن در ایجاد نوآوری ها شرط لازم برای تداوم کسب و کار خانوادگی را نشان می دهد (کلرمنز، ادلستون، ساراتی و مورفی، 2012)، بنابراین چنین یادگیری مشارکتی در یک زمینه بین شرکتی در چشم اندازهای بسیار پویا حیاتی است (نیملا، 2004). . به ویژه، برای کسب و کارهای خانوادگی با جهت گیری بلندمدت خود، که دارایی مهمی در همکاری بین شرکتی است (Roessl, 2005)، همکاری با یک کسب و کار خانوادگی دیگر ممکن است برای دستیابی به و یادگیری پیکربندی منابع جدید مفید باشد. مهارت ها (Sirmon & Hitt, 2003). در این رابطه،
با این حال، این ویژگیهای معمولی کسبوکارهای خانوادگی، که اغلب منجر به ساختارهای سازمانی غیررسمی و یک خطمشی اطلاعاتی محدودکننده میشوند (به عنوان مثال نگاه کنید به گالو، 1995؛ وستهد و کاولینگ، 1998)، تمایل کمتری به ترکیب اطلاعات متنی، تجارب چارچوببندی شده، ارزشها و متخصصان دارد. بینشهایی که در اکثر موارد توسط کارآفرین اصلی تعبیه شده یا احتکار شده است (کابررا-سوآرز، دی ساا پرز، و گارسیا-آلمیدا، 2001؛ هاتاک و روسل، 2013)، و همچنین منابع دیگر در یک بین سطح شرکت (Roessl, 2005). با این حال، “تحقیقات خاصی با تمرکز بر تمایلات همکاری مشاغل خانوادگی هنوز انجام نشده است” (Roessl, 2005, p. 213) هدف ما ترسیم تصویری تجربی از پایاننامههای Roessl (2005) در مورد پیشنیازهای مرتبط با تجارت برای همکاری بین مشاغل خانوادگی با اندازههای مختلف است. به طور خاص، علیرغم ارتباط نظری و تجربی آن (به عنوان مثال به پیتینو و ویسینتین، 2011 مراجعه کنید)، موضوع همکاری بین شرکتی بین مشاغل خانوادگی تاکنون مورد توجه کمی قرار گرفته است، اگرچه تحقیقات اخیر نشان می دهد که علاقه فزاینده به این موضوع وجود دارد (مثلاً، ممیلی، کریسمن، چوآ، چانگ، و کلرمنز، 2011). این شکاف در ادبیات نسبتاً شگفتانگیز است زیرا ویژگیهای متمایز کسبوکارهای خانوادگی، بهویژه از نظر اهداف مالکان و حاکمیت سازمانی، احتمالاً تأثیر مرتبطی بر نگرش و رفتار همکاری دارند (به عنوان مثال، Roessl، 2005). همانطور که توسط Roessl (2005) و همچنین Lester and Cannella (2006) پیشنهاد شده است. همکاری بین شرکتی مبتنی بر خانواده بر ویژگیهای خاصی مانند ارزشهای مشترک، اعتماد و حمایت متقابل تأکید دارد که ممکن است در همکاری تجاری غیر خانوادگی شکل متفاوتی داشته باشد. بنابراین منطقی است که فرض کنیم تأثیر ویژگیهای مشاغل خانوادگی بر همکاری در روابط نامتقارن بین مشاغل خانوادگی با اندازههای مختلف، که در آن شبکه بین مالکیت، حاکمیت و مدیریت حتی پیچیدهتر است و استراتژیک و رهبری عملیاتی خانواده های مربوطه نسبت به مشاغل غیر خانوادگی که با هنجارهای بوروکراتیک و توافق نامه های رسمی مشخص می شوند تأثیر مستقیم بیشتری بر رفتار شرکت دارند.
در اتخاذ این دیدگاه به عنوان چارچوب تحلیلی خود، ابتدا عدم تعادل و وابستگی های نامتقارن حاصل را در ساختارهای مبادله بین شرکای همکاری با اندازه های مختلف بر اساس رویکرد وابستگی به منابع و قدرت شناسایی می کنیم. ثانیا، ما پیش نیازهای مرتبط با کسب و کار را برای روابط همکاری بین مشاغل خانوادگی بررسی می کنیم. با به کارگیری یک طرح تحقیق کیفی، بخشهای قبلی را کنار هم میآوریم، بنابراین پیشنیازهای مرتبط با کسبوکار را برای همکاری بین مشاغل خانوادگی با اندازههای مختلف بررسی میکنیم. در چندین دور، ما با صاحب یک کسب و کار خانوادگی کوچک (کارخانه تقطیر ویسکی) و صاحب یک کسب و کار خانوادگی متوسط (آبجوسازی) مصاحبه کردیم که همکاری طولانی مدت بین مشاغل خود را حفظ کردند. تحلیل محتوا (Mayring,
مطالعه ما نه تنها به بدنه توسعه نیافته تحقیقات کسب و کار خانوادگی پیرامون همکاری های بین شرکتی کمک می کند، بلکه به ویژه به چالش های منحصر به فرد مشارکت نامتقارن بین مشاغل خانوادگی اشاره می کند. تجزیه و تحلیل محتوای مصاحبه ها به سرعت عدم تعادل در قدرت را به نفع شریک بزرگتر نشان می دهد. این منجر به بینشهای جالبی در مورد اهمیت شباهتها از نظر تاریخ مشترک (در این مورد از نظر منطقهای بودن و احساس مسئولیت در قبال جامعه محلی) و همافزایی از نظر مأموریت و ارزشها (یعنی خانواده) در ایجاد تعادل در این موارد میشود. کسری قدرت، از دیدگاه شریک کوچکتر. علاوه بر این، ما همچنین نشان می دهیم که ایجاد سرمایه اعتماد بین دو کسب و کار، از طریق نشان دادن فعال سابقه به عنوان یک شریک تجاری قابل اعتماد،
قطعات بخش
همکاری بین مشاغل با اندازه های مختلف
به طور کلی، مزایای روابط تعاونی ناشی از هماهنگی عملکردی رفتار شرکا در حوزه همکاری است. تنها در صورتی که هر یک از شرکا در یک قرارداد همکاری از فرصت طلبی کوتاه مدت و مزایای کوتاه مدت به نفع اهداف بلند مدت مشترک چشم پوشی کند (Das & Rahman, 2010; Wathne & Heide, 2000)، رابطه تعاونی می تواند منجر به مزیت های رقابتی برای هر یک شود. شریک همکاری (فینک و کسلر، 2010). از این رو، همکاران و
طرح مطالعه موردی
این تحلیل تجربی از یک رویکرد تفسیری و کیفی پیروی می کند (ساندرز، لوئیس و تورنهیل، 2012)، با استفاده از یک طرح مطالعه موردی واحد، همانطور که توسط یین (2009) پیشنهاد شده است، که “یکی از بهترین ها (اگر نه بهترین) است. پل هایی از شواهد کیفی غنی به تحقیقات قیاسی جریان اصلی» (Eisenhardt & Graebner, 2007, p. 25؛ همچنین به Karra, Tracey, & Phillips, 2006 برای زمینه کسب و کار خانوادگی مراجعه کنید). این طرح مطالعه موردی تک تلاش می کند تا تعادلی بین تجزیه و تحلیل ایجاد کند
بحث در مورد یافته ها
بخش زیر یافته های اصلی را بر اساس تحلیل محتوای متن مصاحبه ارائه می کند. تجزیه و تحلیل بر اساس تعدادی از موضوعات کلیدی مختلف که قبلاً معرفی شده بود، ساختار مییابد که تلاش میکنند پیش نیازهای مرتبط با کسبوکار را برای همکاری دوجانبه بین مشاغل خانوادگی طبقهبندی کنند (Roessl, 2005). طبق نظر Roessl (2005, p. 206) این پیشایندهای همکاری موفقیت آمیز را می توان به عنوان “توانایی زنده ماندن مستقل از شریک، مازاد منابع،
نتیجه
مطابق با مطالعات قبلی (به عنوان مثال، هاتاک و روسل، 2011؛ نیملا، 2004؛ روسل، 2005، روسل و همکاران، 2010، مراجعه کنید)، میتوانیم از تحلیل محتوای خود نتیجه بگیریم که علیرغم اینکه صاحبان کارخانههای تقطیر و آبجوسازی اظهار داشتند که معتقدند. آنها در یک مشارکت برابر هستند، شواهدی به سرعت از مصاحبه ها ظاهر می شود که نشان دهنده عدم تعادل قدرت به نفع کارخانه بزرگتر آبجوسازی از نظر وابستگی و منابع سرمایه گذاری شده است. با وجود این نابرابری، همکاری ها به شکوفایی خود ادامه داده است.
دیدگاه خود را بنویسید